این روزها همه به کمال کامیابینیا حمله میکنند؛ بازیکنی زحمتکش و دونده که در زمان حضور در شهرداری تبریز 6 پنالتی را برای تیمش تبدیل به گل کرد. او در راهآهن یزدان، مس کرمان و سایر تیمهایی هم که توپ میزد، پنالتیهای خود را تبدیل به گل میکرد و این بار هم در دقیقه 70 با این ذهنیت سمت محسن بنگر رفت و توپ را از کاپیتان پرسپولیس گرفت.
کمال کامیابینیا خوب میدانست برانکو در رختکن پرسپولیس چه گفته و چه کسی را مأمور زدن ضربه پنالتی احتمالی کرده است اما به خودش هم اعتماد داشت. او فکر همه چیز را کرده بود غیر از بدشانسی و مهارت رشید مظاهری در مهار ضربات پنالتی که...
وقتی تیمی بازی برده را با مساوی عوض میکند و نمیتواند پس از دو مرتبه جلو افتادن از حریف برنده از زمین خارج شود، بدیهی است یکسری انتقادات انجام شود و این بار کمال کامیابینیا سیبل شده است؛ بازیکنی که یک ضربه پنالتی را هدر داد و یک پنالتی هم به ذوبآهن داد تا بدترین شرایط را تحمل کند.
این مطلب خطاب به خود کمال کامیابینیا نوشته شده است؛ بازیکن دونده و زحمتکشی که تاکنون آمار بسیار خوبی در لیگ پانزدهم به جای گذاشته و یکی از ارکان اصلی خط میانی پرسپولیس به شمار میرود.
کامیابینیا باید هفته سوم لیگ پانزدهم را به خاطر داشته باشد. همان روزی که پرسپولیس با شکست خردکننده 4 بر 2 مقابل سپاهان، اصفهان را ترک کرد.
آن روز کمال کامیابینیا یک پاس اشتباه رو به عقب فرستاد تا محمدرضا خلعتبری، بازیکن سپاهان، را در موقعیت خوبی برای گلزنی قرار بدهد.
پس از آن بازی هم کامیابینیا انتقادات فراوانی را تحمل کرد اما خیلی زود خودش را جمع و جور کرد و توانست بهترین عملکرد را در میان هافبکهای پرسپولیس به جای بگذارد. امروز هم دقیقاً مثل همان روزهاست. کامیابینیا باید بپذیرد فوتبال بالا و پایین زیاد دارد و انتقاد هم یک امر طبیعی برای پیشرفت است. او همانطور که بعد از سپاهان برخاست، حالا هم باید برخیزد و دوباره همان کمال گتوزوی پرسپولیسیها شود.