البته قبل از پروفسور نیز استادش بلاژویچ نیز همان رویه را دنبال کرده بود و بر این اصل پایبند بود که گلر اول تیم نباید از بابت رقیبش احساس خطر کند.
آن تز قدیمی که البته مربیان کروات بر آن تاکید دارند در مقطعی سبب شد تا میرزاپور خود را بی رقیب بداند و به رغم برخی اشتباهات فاحش او در دیدارهای حساس ملی پشت سرش سنگربان قابل اعتمادی دیده نشود و آنان هم که مدعی بودند اعتماد به نفس خود را از دست دادند که اوج این ضعف را در جام جهانی 2006 آلمان شاهد بودیم.
سالها گذشت و برانکو همان تز را در پرسپولیس تکرار کرد. وی در ابتدای این فصل وقتی اصرار باشگاه مبنی بر خرید یک دروازه بان دیگر جز سوشا را دی تاکید کرد که سوشا نباید خطر را کنار گوش خود حس کند و وجود یک رقیب نزدیک تمرکز او را بر هم می زند.
این حکایت به جایی رسید که سوشا مکانی با وجود برخی اشتباهات فنی و محرومیت های گاه و بیگاه، ذخیره ای مطمئن نداشت و همواره تیم سرخپوش از این بابت احساس خطر می کرد.
ماجرای پر دامنه و جنجالی که در ادامه برای این دروازه بان ایجاد شد و پای وی را به زندان اوین گشود اما معادله دروازه بانی پرسپولیس را پیچیده تر کرد.
برانکو که تصور این اتفاق را نداشت ماند و دروازه ای خالی و بی صاحب و تلاش های باشگاه برای یافتن یک گلر وطنی نیز بی حاصل ماند و در نهایت همه راهها به خارج منتهی شد و دروازه بانی ازبکستانی جذب شد تا اینبار او نقش شوسا را بازی کند.
این مرتبه هم برانکو بر این نظر بود که گلر ذخیره لوبانف نباید خیلی به او نزدیک باشد و همین موضوع سبب شد تا ورود بازیکنانی چون طهماسبی و ... منتفی شود.
همه چیز روال عادی خود را طی می کرد که ناگهان خبر رسید سوشا مکانی می تواند در تمرینات تیمش شرکت کند. این اتفاق در حالی رخ داد که کمتر کسی فکرش را می کرد که سوشا باردیگر مجوز شرکت در تمرینات را پیدا کند و حتی مسئولان باشگاه انتظار محرومیت دو الی سه ساله وی را می کشیدند.
پروسه بی سر و صدا و حرکت با چراغ خاموش علی اکبر طاهری برای اخذ مجوز حضور سوشا در تمرینات کار خودش را کرد و وی به مجموعه اضافه شد تا ناگهان پرسپولیس صاحب دو قلعه چی مدعی شود.
این اتفاق که برانکو هم باید آن را می پذیرفت علتی شد تا پروفسور از تز قدیمی خود دور و با دو مدعی برای یک دروازه روبرو شود و شرایط متفاوتی را تجربه کند؛ شرایطی که گذر زمان ثابت می کند چگونه با آن کنار خواهد آمد.