اینکه عکسهای خصوصی سوشا چگونه در میان مردم دست به دست میشود یک بحث است و فرهنگ سرک کشیدن به زندگی ستارهها بحثی دیگر. اینکه سوشا در پستهای جدیدش در فضای مجازی منتشر کنندگان عکس های خانوادگی خود را تهدید کند هم دردی از او و جامعه درمان نخواهد کرد.
به نظر میرسد زمان انتقاد از هواداران فوتبال فرا رسیده است، انتقادهایی صریح به رفتارهای درون ورزشگاه و البته در فضای مجازی. شاید بیشتر باید مردم یک جامعه مراقب یکدیگر باشند. شاید بیشتر باید خوددار باشند.
به هر حال سوشا حالا میداند که در جامعهای زندگی می کند که سرگرمی برخی مردم سرک کشیدن به داخل زندگی ستاره هاست و چه سخت شده است در این جامعه ستاره بودن.
انگار اینجا ستاره سیبل است، کیسه بوکس است. انگار سرگرمیهای مردم شده همینکه یک نفر را از میان خود پیدا کنند در ورزشگاهها به او فحش بدهند و در فضای مجازی وی را له کنند و جسدش را تحویل هم بدهند، غافل از اینکه این آسیاب به نوبت است و میچرخد و میچرخد تا نوبت به تک تک این هواداران برسد و آن روز که هویت این افراد در فضای مجازی دست به دست شد تازه میفهمند که این چه حرکت زشتی است.
یک روز داور، روز بعد دروازه بان، روز سوم فلان بازیکن، روز بعد بهمان مربی سپس آن هنرپیشه و دور تسلسل باطل در همین مسیر. این دست اخبار خیلی تکرار شده است، تقریبا هر روز در صفحه شخصی فلان بازیکن و بهمان مربی میتوانید حرفهای رکیکی بخوانید و افسوسی داشته باشید بر جامعهای که در آن اخلاق از یاد رفته و مردم تک تک و به نوبت گوشت تن یکدیگر را میکنند.
در آنسوی میدان هم البته بحث هست، حرف هست، برای سوشا هم نقد هست چرا که نه رفتارش و نه گفتارش ستاره مانند نیست، در حقیقت او فانوس است و نه ستاره. سوشا با عجیب لباس پوشیدن و زشت حرفزدن و درگیر شدن با این و آن نمایی از یک ستاره باکلاس را ندارد. او هم باید در رفتارش تجدید نظر کند تا اینچنین مورد حمله قرار نگیرد. رفتار او هم تیغ دودم است که هم خودش را میزند و هم جامعه جوانی که او را الگو میداند و امروز میفهمد که ستارهاش فانوس هم نبوده است.