ورزش دانشگاهی کجا و شعارهای زشت و زننده کجا؟ اصلا ورزش دانشگاهی کجا و حمله با سلاح سرد به بازیکن کجا؟ این آخری واقعا غریب است. اتفاقی که دوشنبه شب در آبادان افتاد و معلوم نیست چه کسی به سمت بازیکن پتروشیمی حمله کرده و به او آسیب رسانده! اصلا چطور این کار را انجام داده و موقعیت برایش فراهم شده که این ضربه را بزند؟ درباره این اتفاق حرف و حدیثهای زیادی شنیده میشود.
. جالب است که ملیپوش پتروشیمی هم نمیداند که دقیقا چطور این اتفاق افتاده و به همین خاطر زیاد وارد جزییات نمیشویم اما همین که در لیگ برتر بسکتبال ایران چنین اتفاقهایی میافتد و هر روز دارد بر عمق حواشی افزوده میشود، یعنی اینکه باید برای بار چندم زنگ خطر را به صدا در آورد.
زنگ خطری که مدتهاست به صدا در آمده اما انگار گوشی برای شنیدن صدای این زنگ وجود ندارد. انگار موجی راه افتاده و همه در مسیر این موج قرار گرفتهاند و شاید همین جاست که باید از فدراسیون انتظار داشت که مقابل این موج بایستد. وقتی بازیکن با سلاح سردی که یکی میگوید چاقو بوده و دیگری تاکید دارد تکهای از صندلی شکسته، بوده، زخمی میشود؛
یا وقتی به سمت بازیکن سنگ پرتاب میشود و بازیکن هم در پاسخ، همان سنگ را به سمت سکوهای تماشاگرها پرتاب میکند، یا در اراک تماشاگران اراکی برای اینکه میزبانی گرگانیها را جبران کنند، شیشه اتوبوس تیم شهرداری گرگان را میشکنند، یعنی دیگر نباید سکوت کرد و باید منتظر ماند تا تصمیمی درست گرفته شود. مدتهاست بسکتبال تغییر چهره داده و دیگر خصوصیات یک رشته دانشگاهی را با خود ندارد و همین است که تعجب بائرمن، سرمربی تیم را در پی دارد.