در دهه های گذشته بارها و بارها شاهد بازداشت فوتبالیست ها بوده ایم. از « م.خ.» بازیکن استقلال در سال 1380، «ع.ن.» بازیکن استقلال و پرسپولیس در اواخر همین دهه، « ش.ر» و « م.ن.» مدافعان پرسپولیس در ابتدای دهه 90، « ش.ب» بازیکن سابق سرخابی گرفته تا بازداشتی های دربی سال 79 پایتخت که به دلیل کتک کاری بازداشت شدند گرفته تا ملی پوشان دهه 60 تیم ملی« م.م» ، « م .ف» . « س.ق» و « ن. د» که در شوروی مرتکب خلاف شدند. البته این ها تنها گوشه ای از این بازداشت هاست. بسیاری از فوتبالیست های کشورمان با نفوذ مدیرعامل باشگاه های خود یا روسای فدراسیون ها چنان بی سرو صدا از بازداشت خارج شدند که مساله آن ها کمتر رسانه ای شد. از جمله « م.ر» بازیکن تاج در شب قبل از دربی 6 تایی ها و « ع.پ» و «م.م» ملی پوشان دهه 50 تیم ملی و....
با تمام این احوال، بازداشت های فوتبالیست ها باز هم به همین موارد محدود نمی شود و اولین مورد بازداشت فوتبالیست های کشورمان به 9 دهه قبل بازمی گردد.
اولین سفر خارجی ، اولین بازداشت ها
اولین سفر تیمی از ایران به خارج از مرزهای کشور با دعوت اتحاد جماهیر شوروی پس از تاجگذاری رضاشاه در سال 1305 رقم خورد. در سال 1925. یعنی سه سال پس از برپایی اتحاد جماهیر شوروی و سپری شدن هشت سال از انقلاب 1917 و سقوط تزار. تیم فوتبال ایران برای برگزاری سه مسابقه در باکو (در زبان بادکوبه) به جمهوری تازه شگل گرفته آذربایجان دعوت شد. رضا شاه با برگزاری مسابقه با همسایه بزرگ موافقت کرد، ولی آنچه طی آن سفر پرماجرا و پس از آن گذشت، اولین تنش ورزشی در تقابل با رسانه ها را رقم زد. اولین درگیری که ترکیب فیزیکی یافت و در عیتن حال نوعی احساس حقارت ناشی از شکست برابر خارجی ها را هم به رخ کشید.
سفر با کامیون
بازیکنانی که عازم شوروی شدند عبارت بودند از: خان سردار که دروازه بان بود، سرهنگ ابوالفتح، افخمی، حسین مفتاح و پل که مدافع بودند، احمدعلی خان و حسین علی خان سردار، حسین صدقیانی، شکوه، قبله و هراند. بازیکنان توسط دو کامیون دوم سیم دار به سرپرستی ورزنده سفر طولانی خود را آغاز کردند. از تهران عازم رشت شدند و در رشت مورد استقبال اهالی قرار گرفتند. در گراندهتل سکنی گرفتند و روز بعد به بندر پهلوی (پس از انقلاب بندرانزلی) عزیمت کردند و سپس به سوی باکو رفتند. اغلب اهالی با مردم مناطق قفقاز و آذربایجان به شوروی ارتباط داشتند و چند هزار ایرانی به استقبال تیم شتافتند. آنها با اشتیاق به بازیکنان هدایایی مثل گل، ادوکلن و پرتقال هدیه دادند. تیم ایران در مهمانسرای نوویورو از بزرگترین مهمانسراهای باکو اسکان گزید.
کاریکاتور روزنامه ناهید
ایران در نخستین دیدار در استادیوم باکو برابر هجده هزار تماشاگر مقابل نفت بادکوبه به میدان رفت و دو بر صفر مغلوب شد. دیدار دوم مقابل دانشگاه بادکوبه با نتیجه صفر- صفر پایان یافت. دیدار سوم بربر باشگاه کلنی باکو شکست چهار بر یک را برای ایران به ارمغان آورد. شاید قبول دو شکست و یک تساوی قابل قبول بود و گام مثبتی محسوب می شد، ولی کسی در تهران به استقبال تیم نیامد. کسی حلقه های گل بر گردن بازیکنان نیاویخت. کسی برایشان هورا نکشید. کسی جمله دلگرم کننده ای بر زبان نیاورد. مسئولین مملکتی، نشان، مدال یا جایزه ای به آنها اعطا نکردند. همه چیز سرد بود. همه چیز منفی بود. روزنامه فکاهی ناهید در صفحه اولش تصویر چاپ کرد که در آن یک فوتبالیست روسی با پا به پشت بازیکنان ایرانی ضربه زده و هریک از آنها را به گوشه ای پرت کرده. زیر آن طرح با طنازی و لغزخوانی نوشته شده بود: «نتیجه مسابقه ایران و شوروی!»
آزاد شدن از زندان با کمک رییس مجلس
اوقات بازیکنان در جریان بازگشت به وطن صرف خیالپردازی از استقبالی شده بود که هرگز عینیت نیافت. آنها با دیدن شمایل واژگونه شان به خشم آمدند و بر آن شدند صاحب روزنامه ناهید را برای بی حرمتی ای که روا داشته مجازات کنند. بنابراین با پنهان کردن چوب در آستین هایشان به دفتر روزنامه رفتند و پس از گوشمالی مدیر روزنامه ناهید همه چیز را نابود کردند. این درگیری به دخالت ماموران پلیس انجامید و همه بازیکنان دستگیر و در شهربانی واقع در میدان سپه به زندان انداخته شدند. آنهایی که تا چند روز پیش رویای نشان و جایزه می دیدیدند خود را همچون جانیان و قطاع الطریق ها در زندان یافتند. دادگر، رئیس مجلس، سرانجام دستور آزاد کردن بازیکنان با گرفتن التزام را صادر کرد.