ساعت 6:30 عصر به هتل المپیک میرسیم؛ سوت و کور. پرنده پر نمیزند؛ فقط در انتهای لابی و روی صندلیهای کافی شاپ چند نفری نشستهاند؛ دقیقا همان جای نوستالژیک. یادم میآید که روزها با برانکو در هتل المپیک در همین گوشه دنج و آرام چقدر مصاحبه کرده بودیم و سر فوتبال بحثمان شده بود. در این حال و هوا هستیم که هومن افاضلی از راه میرسد. انگار میهمانان کافی شاپ هم میفهمند که باید آن گوشه را خالی کنند و به ما بسپارند. سلام و علیک و ابراز تبریک به هومن بابت شروع زندگی مشترک. هنوز روی صندلیها ننشستهایم که خانم آقای افاضلی از راه میرسد. با او مشغول احوالپرسی و تبریک گفتن هستیم که هومن با موبایلش شروع به حرف زدن میکند. از میان حرفهایش فقط این جمله را میفهمم: «Your old frinds» و بعد رو به من با خنده میگوید: «رفیقت هم اینجاست، الان میاد!» کدام رفیق؟ هتل المپیک، هومن افاضلی، گوشه دنج نوستالژیک، جای چه کسی خالی است جز برانکو؟
در کمتر از چند دقیقه، از پشت آکواریوم بزرگ کافی شاپ یک مرد آشنا با گرمکن قرمز نزدیک میشود؛ خودش است، برانکو ایوانکوویچ، مرد دوست داشتنی این روزهای پرسپولیس وارد کافی شاپ میشود و با همه سلام و احوالپرسی میکند. به من که میرسد با چهرهای بشاش و خندان دستش را جلو میآورد و دست میدهیم و همدیگر را در آغوش میگیریم. هومن از برانکو میپرسد: «سعید را یادت هست؟» که جواب میدهد: «... بله، خیلی خوب، هیچ فرقی با آن روزها نکرده!»
چقدر خوب شد که به هتل آمدم؛ از مدتها قبل بیصبرانه منتظر ملاقات با برانکو بودم اما امان از مشغلههای کاری روزنامه. یادم میآید آخرین بار که برانکو را ملاقات کردیم همین جا در کافی شاپ هتل المپیک بود؛ قبل از جام جهانی 2006 و سفر به اردوی سوییس. با برانکو وداع کردیم چون میدانستیم دیگر شاید هرگز همدیگر را نبینیم. آن روزها همه منتقد برانکو بودند و سرمربی تیم ملی میدانست که پس از جام دیگر به ایران نمیآید.
آخرین جملهاش خوب یادم هست؛ الان نمینویسم چون این جمله را نگه داشتم برای ملاقات بعدی که با هدف مصاحبه انجام میشود چون برانکو در آخر این ملاقات به ما قول داد که پس از بازی با استقلال خوزستان و تعطیلی لیگ روبهروی ما برای مصاحبه بنشیند.
گفت و گو درباره فوتبال پس از سفارش نوشیدنی – همه شیرکاکائو خواستند جز برانکو – شروع شد و بحث خیلی زود بالا گرفت. رفیق فوتبالیستمان را به برانکو معرفی کردیم و توضیح دادیم که میخواهد در مسیر مربیگری قدم بردارد. چقدر هم خوب استقبال کرد و گفت: «هر کمکی از من بربیاید دریغ نمیکنم.» رفیق فوتبالیست ما شروع به سوال پرسیدن کرد و هومن افاضلی در نقش رضا چلنگر ظاهر شد. راستی یادمان آمد چقدر جای رضا هم خالی است. آن روزها خیلی رضا را اذیت میکردیم و به زحمت میانداخیتم اما او صبور بود و همیشه کار راه انداز. خلاصه گفت و گو شروع شد. ابتدا به برانکو گفتم که این یک مصاحبه مطبوعاتی نیست و میتواند راحت حرف بزند چون حرفهایش نوشته نمیشود اما برانکو مجوز نوشتن را صادر کرد و گفت: «چه اشکالی دارد... اگر خواستی حرفهایمان را بنویس.» با اجازه برانکو، یک فرصت طلایی نصیب ما شد تا این گپ و گفت داغ فوتبالی را منتشر کنیم.
برانکو! مربیان برچه اساسی سیستم بازی را انتخاب میکنند؟ فلسفه کاری شما در این خصوص چیست؟
فرق میکند، مثلا چیرو؛ بلاژویچ همیشه 2-5-3 بازی میکند، برایش مهم نیست اصلا بازیکنان لازم برای این نوع فوتبال را دارد یا نه اما گواردیولا، بازی و سیستم را بر مبنای ایده خودش انتخاب میکند نه براساس کیفیت بازیکنانش؛ مورینیو هم همینطور است (هومن با نظر من موافقی؟) افاضلی: نظری ندارم چون الان نقش چلنگر را بازی میکنم (همه میخندیم!) خب برگردیم به بحث. انتخاب سیستم و مدل بازی به خیلی عوامل بستگی دارد و کلا کار سادهای نیست. باز هم مثال بزنم؛ پرسپولیس یک باشگاه بزرگ و پرهوادار است و فلسفه خودش را دارد. هر مربی که به پرسپولیس میآید باید این فلسفه را بپذیرد. پرسپولیس نمیتواند فوتبال دفاعی و تخریبی بازی کند چون همه از این تیم انتظار برد و حمله دارند.
بارسلونا و رئال هم باید از فلسفه فوتبال هجومی پیروی کنند، درست است؟
همه معمولا درباره بازی تهاجمی بارسلونا صحبت میکنند اما آنها در عین حال که در فاز هجومی عالی هستند، استایل و مدل دفاعی فوقالعادهای دارند و چیزهای تازهای به فوتبال روز دنیا وارد کردهاند.
کلا نظر شما درباره بارسلونا چیست؟
بهترین تیم سازماندهی شده دنیا هستند هم در فاز دفاعی و هم در فاز هجومی.
یک سوال برای ما پیش آمده. رئال مادرید هم یک تیم بزرگ و پرهوادار است که باید از فلسفه فوتبال هجومی پیروی کند چون همه از این تیم انتظار برد دارند اما مورینیو مقابل بارسلونا از فلسفه بازی تخریبی و دفاعی استفاده میکرد.
این استراتژی رئال فقط برای یک بازی بود و جزییات خودش را داشت. رئال برای اینکه در مسابقه مقابل بارسلونا نتیجه بگیرد و برنده شود از استراتژی دفاعی استفاده کرد اما در طول لیگ و در سایر مسابقات از فلسفه هجومی تبعیت میکرد. رئال مقابل بارسلونا با 3 مهاجم بازی میکرد؛ بیل، بنزما و رونالدو اما وظایف متفاوتی برای آنها تعریف شده بود و قرار نبود بیمهابا و یکسره حمله کنند برای اینکه مورینیو فهمیده بود که جلوی بارسلونا نمیشود با فضای باز زیادی بازی کرد.
اما هواداران رئال انتظار داشتند در همان تک بازی هم رئال مقابل بارسا هجومی بازی کند.
یک بار هجومی بازی کرد و نتیجه را هم دیدیم؛ 5-صفر رئال بازی را باخت. من بازی رئال و بایرن مونیخ را از نزدیک دیدم. همان مسابقهای که رئال 4-صفر پیروز شد، آن هم در مونیخ. در آن بازی گواردیولا فکر میکرد بهترین تیم دنیا را دارد و سراسر هجومی تیمش را آرایش کرد. نتیجه این شد که بنزما و رونالدو با دو مدافع بایرن یک در مقابل یک میشدند. خب معلوم است که رونالدو و بنزما در دوئلهای یک در مقابل یک برتر هستند. با اینکه رئال 4 گل زد اما نویر بهترین بازیکن زمین بود و موقعیتهای زیاد دیگری را از رئال گرفت. یک مساله را برایتان توضیح بدهم. وقتی یک باشگاه دنبال مربی میگردد، سراغ گزینههایی میرود که به فلسفه باشگاه نزدیک باشند. به همین دلیل باشگاههایی مثل یونایتد و بایرن نمیتوانند از مربیانی با تفکر دفاعی استفاده کنند.
شما انگار منتقد سیستمهای دفاعی هستید.
نه به هیچ وجه. با سیستمهای دفاعی هم میشود پیروز شد اما به دفعات محدود. مثل اینتر که در لیگ قهرمانان از بارسا عبور کرد و قهرمان شد؛ اتوئو آنجا دفاع چپ بازی میکرد.
یک سوال دیگر؛ چرا فقط یک بارسلونا در دنیا داریم؟ خیلی از تیمها دوست دارند مثل بارسلونا باشند، بازیکن گران و ستاره هم میخرند اما مثل بارسا نمیشوند. بارسا بیرقیب است.
سالها قبل فوتبال فرق میکرد و فلسفههای متفاوتی حاکم بود. فوتبال برزیلی، فوتبال آلمانی، فوتبال شرق اروپا، فوتبال انگلیسی که در ایران هم برای مدتها استفاده میشد؛ از چپ و راست سانتر کنید روی دروازه. آن زمان تشخیص فلسفهها از هم خیلی ساده بود اما امروز دیگر هیچ مکتبی وجود ندارد. اگر برزیلیها بخواهند مقابل یک تیم اروپایی بازی کنند باید قوی باشند، سریع باشند، از تکنیک خوب برخوردار باشند و بتوانند 90 دقیقه بجنگند، نه اینکه فقط پاس بدهند. فوتبال انگلیسی قدیم که در ایران هم مد بود، براساس ارسال از جناحین تعریف میشد اما الان در انگلیس چه اتفاقاتی رخ داده؟ فرگوسن به عنوان یک مربی سنتی و محافظهکار اسکاتلندی در سن بالا مجبور شد فلسفه کارش را تغییر بدهد. منچستر شروع کرد به مدرن بازی کردن، آرسنال، لیورپول، چلسی و همه متوجه شدند که باید اینطوری بازی کنند؛ الان دیگر یک مکتب نداریم بلکه مدل بازی داریم. مدلی هم برتر است که پیروز میشود. بارسلونا پیروز میشود چون قوی است، اعتماد به نفس بالا دارند، 70 درصد مالکیت توپ دارند و... دیگر لیبرو در فوتبال معنا ندارد، مدل بازی تغییر کرده است. از شما یک سوال بپرسم؛ همه در ایران مدام میگویند بازیساز، بازیساز و بازیساز. از من هم میپرسند چرا پرسپولیس بازیساز ندارد.
برای خود ما هم این پرسش وجود دارد...
اسم یک نفر را بگویید؛ چه کسی هست؟ کدام تیم در ایران بازیساز دارد؟
مثلا سپاهان...
بازیساز سپاهان کیست؟
محرم نویدکیا...
محرم که پا به سن گذاشته است و تمام شده دیگر...
محمد نوری...
نوری بازیکن خوبی است اما شبیه او نوراللهی و مسلمان را داریم.
اما نوری فانتزیتر از آنها است.
اوکی! نوری و نویدکیا که شما اسم میبرید بالای 30 سال هستند. اصلا به خارج از ایران برویم. یک بازیساز در دنیا اسم ببرید. بازیساز برزیل کیست؟ برزیل هم بازیساز ندارد، اسپانیا هم بازیساز ندارد. اینیستا هم که بازیساز به آن معنایی که مد نظر شماست نیست. بارسا و رئال را مثال بزنم؛ به نظر شما آنها بازیساز دارند؟
لوکا مودریچ و ایوان راکیتیچ...
بازی آنها هم در رئال تغییر کرده و بیشتر هافبک هستند تا بازیساز. اینها درواقع هافبکهای مدرن و جدید امروزی محسوب میشوند.در فوتبال مدرن دیگر بازیساز به شکل سنتی و قدیمی وجود ندارد بلکه هافبکها با وظایف و عملکرد متفاوت در میانه زمین قرار میگیرند اما هافبکهای مدرن چه خصوصیاتی دارند؟
توضیح بدهید...
بدوند، دعوا کنند وسط زمین، تکنیک لازم را داشته باشند، پاس بدهند؛ اینها ملزومات هافبکهای مدرن است. امروزه دیگر در فوتبال شاهد بازیسازهایی نظیر پلاتینی یا زیدان نیستیم.
یک سوال دیگر... این روزها همه از برانکو میپرسند چرا در نقل و انتقالات قصد خرید ندارید و بازیکن جدید به خدمت نمیگیرید. آیا پرسپولیس به بازیکنان جدید نیاز ندارد؟
از اول شروع میکنیم؛ چه کسی هست که از بازیکنان پرسپولیس بهتر باشد و ما بتوانیم جذب کنیم؟
مثلا بختیار رحمانی نیم فصل آزاد میشود.
بختیار رحمانی تا الان چند گل برای تیمش زده؟ یک یا شاید هم 2 گل. اگر بختیار به پرسپولیس بیاید، جای چه کسی باید به زمین برود؟ بختیار بازیکن خوبی است، در این بحثی نیست.
یا بحث ادینیو در رسانه مطرح شد که شما گفتید او را نمیخواهید.
ادینیو؟! (کمی مکث میکند) او فصل پیش بهترین گلزن لیگ ایران بود. چرا در قطر آقای گل نیست و گل نزده است؟
برای ما هم سوال است.
اما من دلیلش را میدانم؛ ادینیو «استیبل» نیست، یعنی تداوم ندارد و فراز و فرود بسیاری در فوتبالش هست. یک فصل 20 گل میزند، فصل بعد 4 یا 5 گل میزند، فصل بعد هم معلوم نیست چه عملکردی داشته باشد. از همه مهم تر، ادینیو به نظر شما از مهدی طارمی بهتر است؟ من میگویم طارمی بهتر است.
من شخصاً فوتبال طارمی را بیشتر قبول دارم.
من در پرسپولیس فوتبالیستی میخواهم که از طارمی بهتر باشد.
فوتبالیست خارجی خوب بیاورید.
اول اینکه تیم برای بازیکن جدید خارجی جا ندارد و سقف ما پر است اما مساله دوم؛ چه بازیکنانی به لیگ ایران میآیند؟ بازیکنانی با قیمت حداکثر 200 هزار دلار. میدانید چه سطح بازیکنانی حاضرند برای 200 هزار دلار به ایران بیایند؟ بازیکنان درجه 6 ! مدام به من میگویند بازیکن جدید بگیر اما چه کسی؟ بازیکن درجه 6 به نظر شما به درد پرسپولیس میخورد و از نفرات فعلی ما بهتر است؟
پرسپولیس چطور از پایین جدول در ابتدای فصل به جایگاه چهارم در پایان نیم فصل رسید و این همه رشد داشته و خوب شده که هواداران را راضی کرده است؟ چه ایدهای با خود به پرسپولیس آوردهاید؟
دیدگاهم این بود که بتوانم فوتبال متفاوتی نسبت به بقیه ارائه کنم و دنبال یکسری از روندهای جدید برای پیشرفت فوتبال بودم. شاید شما بدانید و شاید هم ندانید که روند فوتبال مدرن در دنیا چیست. مثال میزنم؛ تکنیک که یکی از مهمترین چیزها است. مربیان همگی این را میدانند. وقتی با آنها صحبت میکنیم، آنها میگویند که همه چیز را بلدیم اما چرا در زمین اتفاق نمیافتد؟ باید در تمرین کار و کار و کار کرد. مدام مرور کرد. مثال بزنم؛ یک در مقابل یک. میدانید مربیان در تمرین چقدر یک در مقابل یک کار میکنند؟ اگر نگویم اصلا و ابدا، باید بگویم خیلی خیلی کم اما لازم است این تکنیک را مدام در تمرین مرور کنید، شاید به اندازه 100 هزار بار به شکلها و مدلهای مختلف. مگر میشود در تمرین یک در مقابل یک تمرین نکرد و در مسابقه این کار را انجام داد و رد شد؟
برانکو! ما میخواهیم در مورد چگونگی جذب بازیکن برایمان حرف بزنی. اشارهای کردی که در نیمفصل خیلی دنبال بازیکن خریدن نیستی. بیشتر توضیح بده.
اینکه فقط یک بازیکن جدید جذب کنید، خوب نیست، حتی اگر بازیکن خوبی باشد. باید عوامل متعددی را در نظر بگیرید. مهمترین عامل در آوردن بازیکن – چه در باشگاه و چه در تیم ملی – جو و اتمسفر تیم است. خیلی ساده میشود با خرید یک بازیکن یا اعمال تغییرات غیرضروری جو تیم را بر هم زد و خراب کرد. شما با خرید بازیکن جدید که ایده متفاوتی دارد و با فضای باشگاه هماهنگ نیست و باعث به وجود آمدن حرفها و زمزمههایی میشود، فضا را خراب میکنید. یک مثال از ونگر بیاورم که میگوید بازیکن جدید 6 تا 8 ماه زمان میخواهد تا با اتمسفر و فضای جدید آشنا شود. هیچ میدانید که چرا منچستر در طول سالهای متمادی نتایج خوبی گرفت؟ زمان فرگوسن را میگویم. فرگوسن هم اشتباهات زیادی در این 20 سال داشته ولی اشتباه در یک باشگاه بزرگ طبیعی است. فصل آخر فرگوسن را در نظر بگیرید که با 15 اختلاف امتیاز قهرمان شدند و بعد مربی عوض شد چون فرگوسن رفت. بعد از فرگوسن، باشگاه بیش از 200 میلیون پوند خرج کرد و بازیکنان جدیدی به خدمت گرفت. منچستر از نظر بازیکن، نفرات بهتری به نسبت زمان فرگوسن داشت اما نتایج بدی گرفت. ناکامی پشت ناکامی. امسال حتی در لیگ قهرمانان از گروه خود صعود نکردند. میدانید چرا؟ چون فضا و اتمسفر تیم مثل زمان فرگوسن نبود. در تیم ملی هم باید این قاعده را رعایت کرد. در مدیریت تیم، وقتی سرمربی با گروهی از بازیکنان کار میکند و به نتیجه مطلوب میرسد، خیلی سخت میشود که نفر جدید را به مجموعه اضافه کرده و اتمسفر تیم بر هم نریزد.
الان متوجه میشویم که چرا ابتدای فصل بازیکنان متعددی را معرفی کردند اما شما مخالفت کردید.
خیلی از مردم ناراضی بودند و نگران؛ در مورد سوشا مثلا. اولا که خیلی از عملکرد او راضی هستیم. از شما میپرسم، چه کسی از سوشا بهتر است؟
مثلا دروازهبان ذوبآهن... رشید مظاهری.
او خیلی خوب است؛ دروازهبان تراکتورسازی هم خیلی خوب است؛ همچنین دروازهبان نفت تهران.
سوشا از نظر ما هم دروازهبان بدی نیست. شاید عملکرد فنی خوبی داشته باشد اما تعادل ندارد.
با شما موافق نیستم.