به گزارش افکارخبر، وقتی که تاریخ را مرور می‌کنیم، همیشه یا به اتفاقات تلخ برخورد می‌کنیم یا اتفاقات شیرین اصلا خاصیت مرور تاریخ همین است. گاهی به صفحات مربوط به جنگ‌ها، کشتارها، غارت و استبداد و خودکامگی برخورد می‌کنیم و یا به اتفاقات شیرین در دل تاریخ می‌رسیم واز خواندن و مرور آن احساس رضایت و خشنودی می‌کنیم.

اما گاهی در همین ورق زدن صفحات تاریخ به اتفاقات و روزهایی می‌رسیم که نمی‌دانیم خوشحال شویم یا ناراحت. اصلا آدم بین دو راهی عجیبی گیر می‌کند. یک اتفاق خوب در دل یک اتفاق تلخ.

23 آذر یکی از همین روزهاست. روزی که ناصر خان حجازی متولد شد. تولد ناصر خان قطعا یکی از بهترین اتفاقات ورزشی تاریخ ایران است. اصلا مگر تاکنون چند دروازه‌بان مثل ناصر حجازی در تاریخ فوتبال کشورمان داشتیم. اما چه کنیم که این روزها، عجیب دلتنگ ناصر خان هستیم و محزون.

66 سال از تولد کودکی که در خیابان سلسیبل تهران پا گرفت و با بازی در زمین خاکی‌های آنجا تبدیل به عقاب و اسطوره فوتبال ما شد می‌گذرد.

اما غم و اندوه نبودنش شیرینی این تولد را تلخ می‌کند.جشن تولدی به رنگ مشکی که کیک تولدآن خرمایی است که در گوشه کنار بهشت زهرا پخش می‌شودو شمعش اشکهایی است که در فراق او ریخته می‌شود.

دلمان تنگ شده برای شیرجه زدن‌هایش درزمین امجدیه‌، برای نشستن روی نیمکت استقلال.

چهار سال و خرده‌ای از آن روز کذایی می‌گذرد از دوم خرداد سال 90 روزی که اسطوره آخرین پروازش را انجام داد و این روزها بیشتر به یادش می‌افتیم. یاد محله شمس آباد و خانه ناصر خان حجازی، پارک ارکیده و قدم زدن‌هایش با کلاهی روی سر که کمی از علائم بیماری‌اش را بپوشاند و گرم گرفتن‌هایش با مردم و بچه محل‌ها.

یاد بازی با نوه‌اش امیر ارسلان در پارک و نصیحت‌های پدرانه، پیاده روی کنار ساختمانی که با خون دل ساخته شده بود و حالا عکس بزرگ از وی روی دیوار آن به یادگار مانده و همان عکس هنوزهم یاد ناصر خان را در شمس آباد زنده نگه داشته است.

امروز شصت و ششمین شمع تولد ناصر حجازی خاموش می‌شود و همچنان حسرت این را می‌خوریم که چقدر زود ما را ترک کرده است.

 

تولدت مبارک اسطوره، روحت شاد.