از خاطرات دایی با بکن باوئر تا نوشابه زرد و سیاه علی پروین

به گزارش افکارخبر، این یک هنر بزرگ است که توانایی این را داشته باشید که در باشگاهی با مسئولیت و بزرگی پرسپولیس و استقلال به میدان بروید اما به جای تمرکز روی دل مردم، متمرکز باشید روی دل خودتان.

حتما باید هنرمند باشید که در نقطه ای بسیار حساس که با جان مردم سروکار دارد حضور داشته باشید اما تمرکزتان بازی باشد با اینستاگرام و فیسبوک و لاین و .... هنر می‌خواهد و انگار پرسپولیس بازیکنانی دارد بسیار هنرمند که هم مثل گلادیاتور باید بجنگند و البته می‌جنگند و در کنارش بازی هم می‌کنند.

پیگیری خبرنگار مهر نشان داد، پرسپولیسی‌ها روی هم تنها در اینستاگرام چهار میلیون و پانصد و نود و پنج هزار فالورز داشتند و البته منهای دو یا سه نفر بقیه اینستاگرام‌ها را به دلیل توهین دیگرانی در قامت هوادار پرسپولیس، بستند و به اصطلاح غیر فعالش کردند.

همین موضوع به سادگی می‌تواند ترمز کشیده شده پرسپولیس و البته رده این تیم در جدول لیگ برتر را توجیه کند. می‌دانید تنها تایید فالوورهای این بازیکنان چقدر زمان برده است؟  کامنت‌ها و بازی با آنها و گه گاه دعوای هنرمندانه دو طرف به جای خود.

بخش فرهنگی باشگاه پرسپولیس کجاست؟ بخش سرپرستی و مدیریت فنی چطور؟ آنها کجا بودند؟ کجا هستند؟ و چه شد که کار پرسپولیس به میلیون‌ها فالور و نهایتا اعتصاب اینستاگرامی پرسپولیسی‌ها کشید؟

آیا باید مدیران پرسپولیس تنها بیننده وقایع باشند؟ اینکه بازیکنان به فضای مجازی سفر کنند و میلیون‌ها بار در روز سرو کله بزنند و در این دنیای حقیقی نباشند و بعد خودشان، سرخود تصمیم بگیرند که از این فضا خارج شوند؟ آیا این بازیکنان صدها میلیون و بعضا میلیارد‌ها می‌گیرند که اینستاگرام بازی کنند و هنرمندانه و پیروزمندانه با هم کورس فالوور بگیرند؟ این شدنی است؟ واقعی است؟

شاید باید سرخ ها، این بازیکنان دوران مجازی کنونی پای حرف دایی بنشینند تا بدانند در بایرن مونیخ روزگار چگونه است؟ باید بپرسند که چگونه قیصر درب خانه دایی را دق الباب کرد و ساعت ۱۰ شب به خانه‌اش آمد و یک بار دیگر همین ساعت تلفن زد تا بداند دایی خواب است یا بیدار؟

شاید باید پرسپولیسی های قدیمی‌تر بیایند و بگویند که پروین چگونه برآشفت وقتی دید برخی بازیکنان بعد از شکست دنبال نوشابه زرد یا مشکی می‌گشتند؟ و باز باید به یاد آورند که چگونه علی آقای پروین دستور صادر می‌کرد که موبایل های ۱۱۰۰ قدیمی سرخ ها را جمع کنند.

اگر او امروز به جای خوردبین و طاهری بود، اسمارت فون‌ها را زیر پایش خرد می‌کرد، آن هم این اسمارت فون‌های مخاطب میلیونی را، او مخاطب تک نفره را هم نمی‌پذیرفت و می‌گفت باید حواستان به بازی باشد آن وقت این اسمارت فون‌ها را می‌پذیرفت؟

شاید حالا بهتر بتوان فهمید که چرا تیم‌های امروز هرگز نمایی از تیم‌های آن روزها ندارند و بوی فوتبال نمی‌دهند. مخصوصا آنها که با بعضی عکس‌های عجیب خودشان که مثلا با شلوارک گرفته شده در دنیای مجازی دور خود می‌چرخند.