بزرگانی که " مجسمه " شدند!
همه اعضای خانواده در کنار او بودند. تمام بازیکنان تیم نخست هم آمده بودند، همراه با آنها ستارگانی از سرتاسر جهان؛ از اریک کانتونای فرانسوی و رود فان نیستلروی هلندی گرفته تا دوایت یورک ترینیداد و توباگویی. همه آنها را یک تن به هم پیوند میداد. همه به " تئاتر رویاها " رفته بودند تا به تماشای پیکره " سر آلکس فرگوسن " بنشینن
به گزارش افکارنیوزبه نقل از ایسنا، درست یک هفته پیش از پیکره سرمربی اسکاتلندی شیاطین سرخ در ورزشگاه اولدترافورد پردهبرداری شد. پیرمرد اسکاتلندی در نزدیک به سه دهه بودنش در منچستریونایتد این باشگاه را بار دیگر به یکی از بزرگان فوتبال اروپا و جهان تبدیل و نام خود و منچستریونایتد را در تاریخ فوتبال جهان ماندگار کرد. بدیهی است که او پس از رونمایی از تندیس خود در یکی از جایگاههای ورزشگاه خانگی یونایتدها به دست همسرش، " کتی " بگوید: " این رویایی و افتخارآمیز است. در حالت عادی باید مُرد تا چنین یادبودی را دید ولی گویا من از دست مرگ جان سالم به در
بردهام! "
چارلتون - لاو - بست
گفتههای سر آلکس خنده تماشاگران رفته به ورزشگاه اولدترافورد را در پی داشت. ولی حق با او بود. چنین یادبودی را پس از مرگ بزرگان و به یادشان برپا میکنند. هرچند فرگوسن تنها اسطوره زنده فوتبال جهان نیست که برپایی پیکرهاش را به چشم میبیند. پیش از او هم بودهاند بزرگانی که روزی همانند شنبه هفته پیش را از سر گذراندهاند. درست چهار سال پیش بود که منچستریونایتد از " دنیس لاو " و " بابی چارلتون " هم با همین روش قدردانی کرد. هر دوی آنها در نهایت سلامت و تندرستی در کنار تندیسهای خود ایستاده و با آنها عکس یادگاری انداختند. اگرچه خود جرج بست فقید در کنارشان نبود ولی
یونایتدها پیکره سه بازیکن بزرگ خود را در کنار هم طراحی کردهاند. مثلثی طلایی که روزهایی تاریخی را برای سرخپوشان شهر منچستر رقم زدند و اکنون لحظه شادمانیشان در ورزشگاه اولدترافورد و تاریخ به یادگار خواهد ماند. چارلتون آن زمان گفته بود: " این با بزرگترین رخدادی که در گذشته دیدهام، برابری میکند. "
اوزه بیو، رقیب محترم چارلتون از روزهای دور هم در " استادیو دالوز "، ورزشگاه خانگی بنفیکا لیسبون با برپایی مجسمهای، بزرگ داشته شده است. بنای یادبود مهاجم موزامبیکیتبار پرتغالیها در دهه ۶۰ میلادی درست همانند تندیس بازیکنان حریف در یورو ۶۸ به یکی از جاذبههای گردشگری تبدیل شده و تماشاگران زیادی را به تماشای خود میکشاند.
لئو یاشین
یکی از " باید " ها در سفر به مسکو و دیدار از ورزشگاه دینامو مسکو انداختن عکس یادگاری در کنار پیکره برنزین لئو یاشین فقید، دروازهبان افسانهای شوروی است. بنایی که او را در حال شیرجه زدن نشان میدهد. در راه ویمبلی جدید در لندن از کنار تندیس سر " بابی مور " فقید میگذری. در روتردام هلند هم، فاینوردیها از کوئن مولاین، بازیکن بزرگ خود با همین شیوه تقدیر کردهاند. روبین فان پرسی او را " مسی زمان خود " مینامد.
آلفردو دی استفانو، ستاره رئال مادرید هم باید با همین شیوه ستایش شود. هرچند یادبود او که یادآور ضربه آزاد فراموش ناشدنیاش در نیمه نهایی جام باشگاههای اروپا در سال ۱۹۵۸ است، نه در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو که در مرکز تمرینی قوهای سپید بنا شده تا الهامبخش جوانان و ستارگان آتی مادریدیها باشد. البته تمام باشگاهها برای بزرگداشت ستارگان خود دست به ساخت تندیس آنها نمیزنند. به عنوان نمونه هامبورگ با " اووه زیلر " چنین نکرده و به جای نمایش خود او پیکرهای ۵ متر و نیمی و برنزین از پای راست او را ساخته که ۴ تن وزن دارد و نمایشگر تمام زخمها و جراحتهایی است که او
در طول رقابتها برداشته است.
توفیق باخرامف
جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۰۴ دست به کار نادری زد و تندیسی از یک " خط نگهدار " را برپا کرد. " توفیق باخرامف " در تمام جهان چهرهای شناخته شده و البته در آلمان " منفور " شمرده میشود. او همان کسی است که ضربه بحثبرانگیز " جف هورست " را در دیدار پایانی جام جهانی ۱۹۶۶ " گل " اعلام کرد و به این ترتیب انگلیسیها را به نخستین و تنها قهرمانیشان در تاریخ جامهای جهانی رساند. باخراموف به نادرست " روس " شناخته میشود ولی مقامهای آذربایجانی او را از افتخارهای کشور خود دانسته و تندیسی از او را در باکو، مرکز این کشور کناره شمالی دریای مازندران برپا کردهاند!
مربیان و مدیران فوتبال هم با نمادهایی سنگی یا برنزی جاودانه میشوند. سربابی رابسون فقید در ورزشگاه " پورتمن رود " ایپسویچ و همچنین سنت جیمز پارک نیوکاسل بنای یادبودی را از خود به یادگار میبیند. برایان کلاف هم در سه جا مجسمه خود را برپا شده میبیند: در پراید پارک دربی کانتی، در مرکز شهر ناتینگهام و سرانجام در زادگاهش میدلزبورو. بیل شنکلی در آنفیلد لیورپول و دوست خوبش " جک اشتاین " در سلتیک پارک گلاسکو هم سرنوشت مشابهی دارند. اشتاین جام قهرمانی باشگاههای اروپا را در دستان خود دارد و در کنار مجسمه او، پیکره بِرادر والفرید، پایهگذار باشگاه و جیمی جانستون،
بازیکن مورد علاقه والفرید دیده میشود. شون فالون، دستیار اشتاین که با جانستون همکاری نزدیکی داشت و با والفرید هم محلی است، میگوید: " هر وقت به سلتیک پارک میروم، خوشحال میشوم. نمیتوان مردان بهتری را در موفقیتهای این باشگاه برگزید. چه در ورزشگاه، چه بیرون آن. "
" راسینگ کلوب " باشگاه آرژانتینی که در جام باشگاههای جهان دوئلی فراموش ناشدنی با سلتیک ِ اشتاین داشت، رینالدو مرلو، مربی افسانهای خود را در " ژستی معروف " جاودانه کرده است. او که باشگاه را به نخستین قهرمانیاش پس از ۳۵ سال رساند، تلاش دارد خود را از رخدادی ناگوار در امان نگه دارد. چین هم کاپیتان سابق و مربی خود، " لی وای تونگ " را ارج نهاده و به تازگی در شن یانگ پیکرهای از " بورا میلوتینوویچ " صرب را برپا کرده است. " بورا " تیم ملی چین را یک دهه پیش به جام جهانی کره و ژاپن برد.
دیگو آرماندو مارادونا
در حالی که چنین یادمانهایی برای بزرگان یا به گفته فرگوسن درگذشتگان برپا میشود، هستند بازیکنان بسیاری که همزمان با دوران فوتبال خود ستایش میشوند. بوکا جونیورز در موزه باشگاه خود در کنار دیگو مارادونا، مجسمه مارتین پالرمو و خوان رومان ریکلمه را برپا داشته، آرسنال هم با تیری آنری و تونی آدامز در ورزشگاه امارات همین کار را کرده است.
آمیلکار آریسا، هنرمند کلمبیایی در سال ۲۰۰۶ در سانتاس مارتا، زادگاه کارلوس والدراما بنایی ۶.۷ متری را از " پله سفید " ساخته است. شباهت رنگ موهای والدراما و مجسمه یادبودش چشمگیر است.
مقامهای شهر وراکروس مکزیک اکتبر گذشته اعلام کردند، مجسمه " هوگو سانچس " ربوده شده است. بنایی که او را هنگام زدن یکی از برگردانهای معروفش نشان میداد. بنای یادبودی از پله در سالوادور در ایالت باهیای برزیل سرنوشت تیرهتری داشت و در سال ۲۰۰۷ مورد سوء قصد واقع شد. دزدان دستان این مجسمه را که جام جهانی را بالای سر برده بود، با خود بردند!
زیدان - ماتراتزی
از سوی دیگر زینالدین زیدان هم در پاریس مجسمهای از خود را شاهد است ولی نباید او را چندان خوشحال کند. چرا که این نماد، او را در حال زدن ضربه سر به سینه " مارکو ماتراتزی " در آخرین بازی جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان و آخرین رقابت خود او نشان میدهد. یکی از تلخترین صحنههای فوتبال جهان! پیکره زیزو و ماتراتزی خنده تلخ بسیاری از فوتبالدوستان را با خود به همراه دارد ولی بیتردید بنای یادبود قربانیان ورزشگاه ایبرو همه را اندوهگین میکند؛ بنایی که به یاد ۶۶ قربانی گلاسکو رنجرز در سال ۱۹۷۱ برپا شده است. مجسمهای از جان گریگ، کاپیتان رنجرز در همان روز تراژیک. یادبودی در زمین
تمرین سویا هم چنین احساسی را در دل بینندگان خود ایجاد میکند: مجسمه آنتونیو پوئرتای فقید که ۵ سال پیش در ۲۲ سالگی جان باخت و با مجسمهای برنزی جاودانه شده است.
مردان بالا شاید تفاوتهایی اساسی با هم داشته باشند ولی برپایی یادبودهایشان تنها یک انگیزه را در خود داشته و آن "ارج گذاشتن" و "جاودانه نگه داشتن" تمامی آنهاست.