
روزنامه گاتزتا دلو اسپورت این عبارت را "برای مهدی طارمی و اصلانی، دیگر فریادی باقی نمانده است: در تابستان خداحافظی در راه است" تیتر کرده.
در ادامه گزارش کامل این روزنامه پس از شکست سه بر صفر اینتر مقابل میلان را می خوانید:
اگر هنوز شانس کوچکی برای تغییر سرنوشتشان وجود داشت، طارمی و اصلانی شب گذشته آن را برای همیشه از دست دادند. اینتر در بدترین ۹۰ دقیقه فصل خود، تقریباً همهچیز را اشتباه انجام داد. اما چهره اصلی این شکست، بیش از هرکس، آنهایی هستند که پشت بازیکنان اصلی قرار داشتند و در تمام فصل نتوانستند تأثیری بگذارند.
رویایی برای دنبال کردن وجود داشت؛ رؤیای سهگانهای که درست یک سال و یک روز پس از شب درخشش دومین ستاره، رنگ باخت. برای تحقق آن رؤیا، چارهای جز چرخش دقیق بازیکنان نبود. اما اگر کسانی که پشتیبان ترکیب اصلی هستند، مدام شکست بخورند، حتی خیالپردازی هم غیرممکن میشود
بزرگترین ناامیدی به طارمی مربوط میشود. او تابستان گذشته با انتظاراتی بزرگ آمد. اینتر گمان میکرد مهاجمی باتجربه در اختیار دارد که میتواند نه بهعنوان جانشین بلکه همسطح با ThuLa، با ویژگیهایش در کنار لائوتارو بدرخشد. بله، بیشک مشکلات جسمی بهانهای واقعی برای اوست؛ مشکل مزمن کشاله ران، سال ۲۰۲۵ او را بهکلی خراب کرد. اما این نمیتواند همهچیز را توضیح دهد. سه گل، که دو تای آنها از روی نقطه پنالتی بودهاند، تا پایان آوریل.
عملاً، او سهمی نزدیک به صفر در موفقیتهای اینزاگی داشته است، آنقدر که در سلسلهمراتب تیم، پایینتر از آرناتوویچ و حتی برای مدتی پایینتر از کورهآ قرار گرفته. اینزاگی فقط میتواند امیدوار باشد که تا پایان فصل، به دلایلی عجیب، طارمی چهرهای نو از خود نشان دهد. اما حقیقت این است که سرنوشت او مشخص شده: در تابستان باید خداحافظی کند، به شرط آنکه باشگاهی در اروپا (یا حتی فراتر) حاضر به پرداخت دستمزد خالص ۳ میلیون یورویی او تا ۲۰۲۷ باشد.
طارمی آخرین نمونه از مدل خاصی از خریدهایی است که اینتر دیگر در بازار تکرار نخواهد کرد: بازیکنی که در حال حاضر جایی ندارد و برای آینده نیز اتکایی بر او نیست، با ۳۳ سال سن در تیرماه.
اینجا اصلانی
در ظاهر، صفت «آیندهدار» مناسب اصلانی است. اما اکنون به پایان سومین فصلش در اینتر رسیدهایم. همین زمان کافی است تا مدیران و مربی تصویری شفاف از تواناییها و قابلیت واقعی او در میدان داشته باشند.
با او نیز در پایان فصل جدایی در راه است. اینتر در کنار چالهاناوغلو، انتخابهای دیگری در نظر دارد. وقتی در تابستان ۲۰۲۲ آمد، اینتر فکر میکرد ستارهای بالقوه را به چنگ آورده است، آنقدر که ۱۴ میلیون یورو برایش سرمایهگذاری کرد. اما اصلانی تقریباً درجا زده است: وعدهای از یک ستاره، اما فقط وعده.
در این سه فصل، رشدی اندک و ناکافی داشته است. تفاوت بین ترکیب اصلی و بازیکن نیمکتنشین در مورد او، فاحش است. و محدودیتهایش همواره یکسان ماندهاند: با وجود تغییر رقبا و گذر زمان، کندی ذهنی او در جریان گردش توپ کاملاً مشهود است. در نیمه اول، اینزاگی با فریادهای بیوقفه سعی کرد به او نوع تصمیمگیری را یادآوری کند، اما در آغاز نیمه دوم، خودش نیز تسلیم شد و او را تعویض کرد. فرصتی دیگر که از دست رفت. چه کسی میداند آیا فرصتی دیگر در انتظارش خواهد بود یا نه.