مهدی عبدی خیلی زود در پرسپولیس مطرح شد. پنج سال قبل وقتی فقط 20 سال داشت، با اولین لمس توپ در دربی موفق به گلزنی شد آن هم درحالیکه شاید 90درصد هواداران پرسپولیس اسمش را نمیدانستند. عبدی همان اول راه به شکلی اتفاقی سر از پرسپولیس در آورد. او در تیم امید پرسپولیس آقای گل شد و به تیم بزرگسالان رسید اما وقتی دید شانس بازی پیدا نمیکند در تمرینات بادران، تیمی که توسط فرهاد کاظمی هدایت میشد شرکت کرد و تا آستانه عقد قرارداد با این باشگاه پیش رفت تا اینکه در پرسپولیس ماندنی شد و با آن گل دربی کمکم نام و نشانی برای خود پیدا کرد.
عبدی گل دربی را تکرار هم کرد تا ثابت کند پرسپولیس مهاجم گلزن شاخصی پیدا کرده که میتوان با کمی اغماض او را محصول آکادمی باشگاه دانست. گلزنی عبدی در فینال لیگ قهرمانان و برخی گلهای تأثیرگذارش در لیگ چهره مقبولی از این بازیکن نزد هواداران ساخت اما مهدی خیلی زود در سراشیبی قرار گرفت تا جایی که دو فصل قبل یحیی گلمحمدی او را در تیمش نگه داشت و تبدیل به یک نیمکتنشین صرف کرد. با حضور لوکادیا و سپس بازگشت عیسی آلکثیر و حضور خارجیهایی مثل شیخ دیاباته و لئونادور پریرا، تقریباً هیچ فرصتی به عبدی نرسید و او در ابتدای فصل گذشته به صورت قرضی راهی تراکتور شد. با شروع تمرینات پیشفصل عبدی به تمرین پرسپولیس برگشت و شروع امیدوارکنندهای هم داشت اما با رقم خوردن اتفاقاتی عجیب و غریب و کمی هم مرموز این بازیکن یکباره در لیست خروج قرار گرفت و شماره 9 را که او بعد از چهار سال نیمکتنشینی و دوری از ترکیب به آن رسیده بود به علی علیپور همشهریاش داد.
اینکه چه اتفاقاتی افتاد تا مهدی عبدی استعداد نوظهور پرسپولیس اینطور از تیم کنار برود و احیاناً پرسپولیس دنبال یک مهاجم خارجی باشد به کنار اما در آن ماجرای تلخ که در نهایت استعداد بزرگی را از پرسپولیس دور کرد برای خود عبدی هم میتوان درصدی تقصیر قائل شد.
مهدی عبدی در پرسپولیس خیلی زود ارضا شد و سقف جاهطلبیهایش آنقدر کوتاه بود که حتی به مبارزه و پس گرفتن جایگاهش به صورت جدی فکر نمیکرد چه برسد به اینکه در این راه گامی محکم بردارد و تلاش کند. او اهل مبارزه و جنگیدن نبود و این ویژگی حتی به مدل فوتبالش هم سرایت کرد.
واقعیت اینکه بیشتر مربیان فوتبال و آنهایی که در سطح اول فوتبال حضور دارند دنبال مهاجمی میگردند که پکیجی از ویژگیهای متفاوت از جمله هوش، جایگیری، دوندگی، قدرت نواختن ضربه آخر و... باشد. مهدی عبدی بسیاری از این ویژگیها را داشت و مهاجم مناسبی برای باکس بود؛ ضربه آخر را هم خوب میزد و فوقالعاده باهوش بود اما هیچوقت آنقدر که باید تلاش نمیکرد، نمیجنگید و اهل تلاش برای توپگیری و دوندگی در جهت خسته کردن و آزار مدافعان مقابلش نبود.
عبدی همین ویژگی را در ماجرای حضور و بقایش در پرسپولیس هم تعمیم داد و نتوانست در این تیم دوام بیاورد. با تغییر نکردن عبدی در خصوصیات اخلاقی و فوتبالیاش، پرسپولیس از یک استعداد خودساخته محروم شد اما مهمتر از آن خود عبدی بود که در 25سالگی فرصت بزرگ تبدیل شدن به یک ستاره در پرسپولیس را از خودش گرفت.
عبدی فصل قبل در تراکتور آمار بدی در گلزنی نداشت اما باز هم آن چیزی نبود که با این آمار به پرسپولیس و مدیرانش ثابت کند میتواند رقیبی جدی و مهم برای علیپور و آل کثیر باشد.با جدایی از سرخ ها ،هر چند احتمال درخشش او در تیمی غیر از پرسپولیس و بازگشت او به سطح اول رقابت با مهاجمان لیگ برتر وجود دارد اما آنچه قرار بود برای عبدی در پرسپولیس اتفاق بیافتد، رخ نداد و فرصت بزرگی که قرار بود با سرعت بیشتر و طی زمانی کمتر باعث بزرگی و بزرگ ماندنش شود به نوعی به پایان رسید.