مربی جنوبی استقلال که البته این روزها به حکم کمیته اخلاق محرومیت دو جلسهای را به جان خریده، همواره در دربیها نمایش مطلوبی را چه در لباس پرسپولیس و چه با پیراهن استقلال ارائه میکرد و هنوز هم حرفهای بسیار جذابی برای گفتن پیرامون آن دوران دارد.
هاشمینسب ۲۳ اردیبهشت سال ۱۳۹۴ و در آستانه دربی برگشت لیگ چهاردهم پیرامون شرایط جدال استقلال - پرسپولیس حرفهای جذابی بر زبان آورد که مهمترین آنها را به اتفاق هم میخوانیم:
- من ۱۳ بار در لباس استقلال و پرسپولیس دربی را تجربه کردم و فقط در یکی از آنها شکست خوردم. در دو دربی با وجود مصدومیت بازی کردم و در دو مسابقه دیگر هم اصلا قرار نبود بازی کنم اما در آخرین لحظات جزو ترکیب ثابت قرار گرفتم.
- در هر دو تیم استقلال و پرسپولیس کنار بازیکنان بزرگی بازی میکردم و این مسئله یکی از رموز موفقیتم در دربیها بود. البته به طور کلی در پرسپولیس راحتتر گل میزدم. من در سالهای طلایی پرسپولیس عضو این تیم بودم.
- مشکلات بسیار زیادی در سال آخرم با پرسپولیس به وجود آمد که تصمیم گرفتم به استقلال بروم. تصمیمی که تبعات و گرفتاریهای زیادی برایم به همراه داشت به همین خاطر حاضرم بمیرم ولی دیگر به آن سال برنگردم.
- وقتی با پرسپولیس برای جام باشگاههای آسیا به عربستان رفته بودیم در بازی مقابل ارتش قزاقستان نیمکتنشین شدم و پس از اینکه به عنوان مهره تعویضی به میدان رفتم، توانستم گلزنی کنم و شادی گل خاصی هم داشتم. البته قبل از آن مسابقه اتفاقاتی رخ داد که رابطه من با مربیان شکرآب شد. هرچند به تنهایی در آن ماجرا دخیل نبودم بلکه ۱۲ بازیکن پرسپولیس درگیر ماجرا شدند، اما همه کاسه و کوزهها بر سر من شکست تا نیمکتنشین شوم. این مسئله واقعا دور از عدالت بود. در آن مقطع یک عده میرفتند و پشت سر من حرفهایی به علی پروین میزدند در حالی که من اصلا چنین خصلتی نداشتم و اگر دلخوری هم بود مستقیم به خود طرف میگفتم. من بازیکنی نبودم که اهل کمفروشی باشم، این کارها مختص بازیکنان امروزی است که کم میگذارند تا مربیشان برکنار شود.
- این عدد بازیها که ۴ یا ۶ را نشان میدهند دیگر لوث شده. به جای این کارها بیاییم از بزرگان استقلال و پرسپولیس که حالا دیگر در جمع ما نیستند یاد کنیم.
- من اهل کری نبودم و نیستم اما مجبورم کردند تیمم را عوض کنم و از پرسپولیس بروم. وقتی در اولین دربی که با پیراهن استقلال مقابل پرسپولیس قرار گرفتم، یاد خیلی از مسائل افتادم و به استقلال هم تعهد داشتم. باید بهترین بازی زندگیام را انجام میدادم مطمئن بودم که در نهم دی سال ۱۳۷۹ گل میزنم. به بهروز رهبریفر و ناصرخان ابراهیمی گفتم قبل از دقیقه ۱۰ به پرسپولیس گل میزنم اما به خواست خدا این اتفاق در دقیقه ۸۵ به وقوع پیوست.
- آدم باید پیش دو نفر یعنی پدر و مادرش محبوب باشد.