پس از جدایی یحیی گل محمدی از پرسپولیس ، گزینههای زیادی برای هدایت سرخ پوشان معرفی شد ولی در نهایت سکان هدایت این تیم به اوسمار ویرا رسید و حالا سرمربی تیم ملی جوانان مدعی است که در آن برهه زمانی، پیشنهاد غیررسمی از پرسپولیس داشته است.
بعد از نتایج نسبتا موفق تیم ملی نوجوانان در جامجهانی، حسین عبدی ، سرمربی این تیم راهی تیم ملی جوانان شده است و حالا او قرار است افکار، اهداف و چشماندازهایش را در این تیم دنبال کند تا این بار به موفقیت بزرگتری برسد. او گفتگویی داشته است که در زیر میخوانیم:
صحبت را از اینجا آغاز کنیم که چقدر امکانات و زیرساختها برای موفقیت تیم ملی جوانان مهیاست؟
یکسری از امکاناتمان مثل سابق تحت تاثیر استفادههایی که میشود یا کمبودهایی که وجود دارد باعث شده تا همچنان در مضیقه باشیم. سال گذشته هم که در تیم ملی نوجوانان بودیم، زمین کمپ خیلی مساعد نبود، حتی دیگر از چمن آن اصلا نمیشد استفاده کرد. الان هم دارند تلاش میکنند تا این چمن را ترمیم کنند اما هنوز نمیشود در آن فوتبال بازی کرد. به هر صورت این زمین خیلی پستی بلندی دارد. زمین شماره دو هم برای تیم ملی بزرگسالان است و نمیدانم این زمین را به ما بدهند یا خیر. در هر صورت تجمع تیمهای لیگ برتری و دسته اولی در تهران باعث شده تا از لحاظ چمن طبیعی در مضیقه باشیم. بنابراین باید تلاش خود را برای پیدا کردن زمین مناسب بیشتر کرده و در این مسیر فدراسیون فوتبال هم باید کمک حال ما باشد تا این امر محقق شود. زمان خیلی کم است و ما هم شبانهروز در حال تلاش هستیم تا یک کار خوب انجام شود اما واقعیت امر این است که چنین مشکلاتی هم وجود دارد.
رویداد مهم بعدی برای تیم ملی جوانان چه زمانی است؟
به جز کافا که تیرماه برگزار میشود، به صورت رسمی رقابتهای مقدماتی قهرمانی آسیا و جامجهانی را در پیش داریم که 31 شهریورماه برگزار خواهد شد.
قرار است با شاکله اصلی تیم ملی نوجوانان چه در بخش کادر و چه در بخش بازیکنان به تیم ملی جوانان بروید؟
بنده هیچ برنامهریزی که به تیم ملی جوانان بیایم نداشتم. در هر صورت پیشنهادهای داخلی و خارجی دیگری هم داشتم که میخواستم روی آنها هم فکر کنم. اما یک بحثی وجود دارد و آن هم اینکه اول باید وظیفه خودمان را در قبال کشورمان انجام بدهیم. ما یک سرمایهگذاری و یک کار اساسی را طی دو سال گذشته انجام دادیم که اگر بخواهیم ما یا فدراسیون یا هر مسئول دیگری اینها را رها کنیم، این سرمایهگذاری به هدر رفته است. پس این اتفاق الان در جایگاه و زمان خودش، اتفاق خوبی بود. با اینکه ما در آسیا بهعنوان سومی رسیدیم و در جامجهانی هم نشد که به جمع 4 تیم برتر برسیم اما احساس کردم رضایتمندی زیادی از باب جوانانی که تربیت شده بودند در جامعه وجود دارد. روی همین حساب اگر بخواهیم به درستی فکر کنیم، روشش همین است که ما بتوانیم با نوجوانانی که در جامجهانی درخشیده بودند، کار را ادامه بدهیم. البته جوانانی که از این نفرات بزرگتر هستند اگر از بازیکنانی که به آنها اشاره کردیم، بهتر باشند را هم مدنظر داریم و با این افراد دوباره کار میکنیم تا انشاءالله سال بعد همینها را این بار در جامجهانی جوانان ببینیم. مطمئنا با این کار پایهگذاری خوبی برای تیم ملی امید خواهد شد و آینده خوبی را هم برای تیم ملی بزرگسالان رقم خواهد زد. البته نظرات مختلف است اما این بهترین کار است تا این بچهها در قالب یک تیم با همراهی استعدادهای دیگر، تیم ملی جوانان را تشکیل بدهند.
البته انتخاب شما برای تیم ملی جوانان از این لحاظ عجیب بود که میرشاد ماجدی در یکی از مصاحبههای اخیر خود انتخاب شما برای این سمت را رد کرده بود.
من هم این اخبار را دیدم. در هر صورت ایشان نظرشان را گفته بود که نظر ایشان هم محترم است. اما گاهی برخی اتفاقات میافتد که شاید با نظراتی که مطرح میشود، همسو نباشند. بیشتر از این قصد پرداختن به این موضوع را ندارم.
در چشماندازی که از آن صحبت کردید، به حضور در تیم ملی بزرگسالان بهعنوان سرمربی هم فکر میکنید؟
اینها چشماندازهای من هستند و شاید نتوانیم درباره آنها و اینکه در آینده چه کار میخواهم بکنم صحبت کنیم اما هر اتفاقی که میافتد اولین امر مهم برایم کشورم است که در کنار فوتبال و خانوادهام، مسائل مهمی برایم به شمار میروند. اول هم کشورم مهم است و در هر جایی بتوانم خدمتی کنم، حتما این کار را انجام میدهم چون ما هرچه داریم از همین کشور و همین فوتبال است، پس باید به آن خدمت کنیم و فقط متوقع نباشیم. حتی اگر پیشنهادها اغواکننده باشد اما کشورمان نیاز به کمک داشته باشد؛ هرچند کوچک ما باید آن کار را انتخاب کنیم. درباره خانوادهام هم برایم مهم است که چطور میتوانم آنها را حمایت کنم تا همیشه در کنار هم زندگی بهتری را در جامعه کوچک خانواده داشته باشیم. بعد هم فوتبال است که اگر به این واسطه در دل مردم جای گرفته باشیم پس باید تجربه و اطلاعات خود را دوباره به آن برگردانیم. بنابراین چشمانداز من هرچه که هست اینها اولویتهایش هستند.
به جام جهانی اندونزی برگردیم. به نظر میرسد بعد از برتری برابر برزیل، همان جا جام برای تیم ملی به پایان رسیده بود.
انتظارها این نبود که اصلا تیم ملی به جامجهانی برسد. وقتی این امر اتفاق افتاد خیلیها سورپرایز شدند. ما از دو سال پیش برای بچهها چشماندازی را طراحی کرده بودم که قهرمان جهان بشویم و اینطور نباشد که همیشه به فکر صعود به جامجهانی یا بردن یک بازی یا یک مرحله صعود در این جام باشیم. نوع بازیها و نوع تمرینات جوری پیش رفت که نهتنها از لحاظ فنی، بلکه انگیزه لازم را هم برای رسیدن به آنجایی که میخواهیم داشته باشیم. اینکه تصور آن باشد که فقط یک تیم را ببریم و آنجا برای ما قله باشد، خیر اینطور نبود. تمام آن چیزهایی که طراحی کردیم و اسناد این صحبتها هم وجود دارد.
پس چرا بعد از برزیل، این اتفاق دیگر تکرار نشد؟
بعد از صعود خیلیها گفتند حالا به جامجهانی رفتند دیگر. بعد از آن هم که در یک گروه دشوار قرار گرفتیم، هیچکس باورش نمیشد که اصلا از این گروه صعود کنیم اما نه من بلکه تمام بچهها، ذهنیت برندهای که ایجاد کردیم فقط در بازی با برزیل شکوفا نشد بلکه در بازیهای بعدی هم شاهد این اتفاق بودیم. در بازی با انگلیس اگر بارندگی شدید نبود یا اگر خستگی و فشار بازی با برزیل نبود، شاید این بازی را هم میبردیم. اما این بازی را بهخاطر دو اشتباه کوچک باختیم. من هم عذرخواهی کردم، نه به این دلیل که باختیم بلکه میتوانستیم قهرمان جهان را هم ببریم چون این انتظار در ما بود و ما این انتظار را نتوانستیم برآورده کنیم. پس باید عذرخواهی میکردم چون در اندیشهها اینطور طراحی کرده بودیم که میتوانیم قهرمان جهان را هم ببریم. پس قله در بازی با برزیل فتح نشده و جام برای ما به پایان نرسیده بود.
بازی با مراکش را هم در شرایط عجیبی واگذار کردید.
ما تا دقیقه 95 از این تیم جلو بودیم. شاید طول سفری که داشتیم باعث شد تا نتوانیم طبق برنامه ریکاوری لازم را داشته باشیم. ما برای بازی سوم سه ساعت سفر کردیم و دوباره همین مسیر را به جاکارتا برگشتیم و باز هم این سفرها ادامه داشت و درنهایت بعد از ساعتها پرواز و سفر زمینی به شهری رسیدیم که با مراکش بازی داشتیم درحالیکه مراکشیها فقط 5 روز در همان شهر استراحت کرده بودند. اینها دلایل و جزئیات مهمی بودند که باید درباره آنها بحث کنیم. ریکاوریمان هم مدام عقب میافتاد. برنامه ما این بود که تا نیمهنهایی برویم و اگر به فینال میرسیدیم، برنامهمان کامل میشد اما متاسفانه این امر اتفاق نیفتاد.
آرشا شکوری در راستای جوانگرایی به تیم ملی بزرگسالان دعوت شد. برخی این مورد را نمایشی عنوان کردند. آیا از نظر شما آرشا این ظرفیت را داشت به تیم ملی بزرگسالان دعوت شود؟
بعد از جامجهانی، یکی از بچههای ما دارد در روسیه بازی میکند، یکی دیگر با تیمهای اسپانیایی قرارداد بسته است. دو سه تا از آنها پیشنهادهای خوب اروپایی دارند. بعضی هم به ترکیب تیمهای لیگ برتری رسیده و برخی هم مثل عسگری در فولاد در ترکیب ثابت بازی میکنند. بنابراین تمامی بچههای ما بعد از جامجهانی به لیگ برتر رسیدهاند و خوب هم بازی میکنند. یعنی اگر اتیکت نوجوانان به آنها که خیلی هم پیشرفت کردهاند، زده نشود فرق آنها با بزرگسالان را کسی متوجه نمیشود. آرشا هم همینطور است. او همه پارامترهای یک دروازهبان ششدانگ و خوب را دارد. اگر قرار باشد در باشگاهها آیندهنگری کنیم باید در تیم ملی هم این کار را بکنیم. پس شکوری هم به درستی دعوت شده است. اتفاقا در آخرین بازی هوادار هم در جام حذفی آرشا برای هوادار بازی کرد و اگر گل به خودی نبود میتوانست کلینشیت هم بکند. وقتی او در این سطح به راحتی بازی میکند چرا نباید دعوت شود، حتی با سن کم؟
به پرسپولیس برسیم. وقتی این تیم یحیی را از دست داد اسامی زیادی ازجمله شما برای جایگزینی گلمحمدی مطرح شد. در آن برهه زمانی چه گذشت؟
من ایران نبودم و فقط اخبار به گوشم میرسید. تماسهای رسمی با من گرفته نشد اما تماسهای غیررسمی بود. البته این اتفاقات در ایران میافتد که به صورت غیررسمی صحبت میشود اما تماس رسمی گرفته نشد. اصرار من بود که اگر کسی میخواهد کاری را انجام بدهد به صورت واضح و روشن و به صورت رسمی این کار را انجام بدهد. در ادامه هم در این چند وقت اوسمار بد کار نکرده و خوب هم نتیجه گرفته و کار هم به درستی در حال پیشروی است. اما بحث پرسپولیس بحث یک پروسه و یک تاریخ در فوتبال است و تیمی است که فقط نمیشود به آن یک تیم فوتبال گفت. میلیونها نفر با این تیم زندگی میکنند و نمیشود با یک جرقه یا چند بازی برایش تصمیمات مدیریتی گرفت. پس باید برای یک پروسه بلندمدت یک تصمیم درست و اساسی گرفت. حالا هم که خصوصی شده باید یک کار بلندمدت برای یک تیم بزرگ انجام بدهند تا سالیان آتی این تیم را مثل همه تیمهای دیگر دنیا که خصوصی اداره میشوند، گارانتی کنند.
سرنوشت شما چه میشود؟ با تیم ملی ادامه میدهید یا نیمنگاهی هم به نیمکت پرسپولیس دارید؟
نهتنها برای این دوره بلکه حتی قرارداد سال گذشته را هم با فدراسیون نبستم اما بحث این است که به کشورم خدمت کنم. البته از چند تیم لیگ برتری همین الان پیشنهادهایی دارم و اینطور نیست که به آن فکر کنم یا نکنم اما بین افتخار ملی یا درآمد یا لیگ برتر حتما افتخار ملی را انتخاب خواهم کرد.