شرکتهای بزرگ فولادی و نفت و پتروشیمی بخش قابل توجهی از چرخه اقتصاد ایران را تشکیل میدهند و تبیین فعالیت آنها با توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب در نطقهای سالیان اخیر خود که تاکید زیادی روی تبیین عملکرد اقتصادی و پیشرفتهای دولت برای افکارعمومی داشته اند، مهم است.
به همین دلیل این مجموعههای محوری در اقتصاد و صنعت کشور ماموریت دارند دستاوردهای خود در شرایط سخت تحریم را برای تنویر اذهان رسانهای کنند، اما در این میان برخی مدیران این حوزهها بجای اتکا به مجاری رسمی و رسانههای تاییدشده جامعه، و استقبال از نقدهای کارشناسی و دلسوزانه آنها، در بند شبکههای مخوف گرفتار میشوند.
تبلیغات
زیرمجموعههای این بنگاههای بزرگ اقتصادی کشور نیز به دلیل گردش بالای مالی و حضور در بورس، گزینه خوبی برای سودجویی جریانهای ناسالم رسانهای هستند.
رقابت تجاری متعارف میان شرکتها در این صنایع، گاهی با تحریک عوامل داخلی و رسانهای به عرصه تخریب رقیب نیز کشیده میشود.
رواج باجگیریهای تلگرامی
کانالهای تلگرامی ریز و درشت بستر مناسبی برای کاسبی برخی افراد سودجو شده است و مدل جدیدی از باجگیری رسانهای شکل گرفته است. برخی با ایجاد یک کانال با هزینه هیچ و گرفتن دنبال کننده فیک، کار و کاسبی خوبی برای خود راه انداختهاند.
امروز کانالهای بسیاری با پسوند و پیشوند نفت، انرژی، پتروشیمی، فولاد و... به راه افتاده است؛ برخی با منشا مشخص و برخی دیگر نامعلوم. برای داغتر شدن بحث هم گاهی یک کلیدواژههای افشاگری یا شبیه آن به عنوان کانال اضافه میشود.
این موضوع در مناطق و شهرستانها شکل، رنگ و بو و مدل خاصی دارد. مثلا در مناطق ویژه اقتصادی در جنوب کشور که میزبان شرکتهای پتروشیمی هستند یا در مناطقی که شرکتهای فولاد و صنایع وابسته حضور دارند، افرادی با سوءاستفاده از موقعیت و ایجاد یک کانال با نام آن شهرستان و اضافه کردن پسوند نیوز کار و کاسبیشان سکه میشود.
در این مناطق افراد با تولید محتوا علیه شرکتهای بزرگ که وظیفه حیاتی ارزآوری برای کشور را برعهده دارند، قراردادهای متنوعی از مشاوره و انتشار مطلب تا تبلیغات و تولید محتوا میبندند و عملا بدون کمترین زحمت، پولهای هنگفت به جیب میزنند.
اما نکته عجیب ماجرا اینجاست، صاحبان همان رسانههای رسمی، برای کسب درآمد بیشتر، کانالهای موازی و غیررسمی هم راه اندازی میکنند تا هریک را جداگانه فاکتور کنند!
البته در این میان، عملکرد خود مجموعههای صنعتی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. اگر از روز اول سازوکارهای عقد قرارداد با رسانهها بصورت حرفهای و دقیق تنظیم شود، جلوی رشد قارچگونه کانالهای باجگیر گرفته میشود. بازبینی در قراردادهای رسانهای این صنایع ضروری به نظر میرسد.
در یک نمونه فردی که هم رسانه رسمی دارد و هم در کانال تلگرامی با عنوانهای انقلابی و ارزشی فعال است با انتشار مطالب خلاف واقع و تهدید مدیران شرکتهای بزرگ پتروشیمی، به دنبال اهداف نادرست و نامشروع خود است که گاهی منجر به افشای برخی اطلاعات داخلی مجموعهها برای برهم زدن آرامش نیروی انسانی و مدیریت آن میشود.
چندی قبل نیز یک وبسایت با افشای برخی واریزیها و قراردادهای سالهای قبل برخی از این مجموعههای به ظاهر خبری، درباره نحوه معامله آنها با شرکتهای پتروشیمی گزارشات مستندی منتشر کرده بود که از دریافتیهای چند صد میلیونی حکایت داشت.
یا در مورد اخیر دیگر نیز که انتصاب در یک شرکت بزرگ دولتی نفتی، موجب هجمه چند کانال شناخته شده با پسوند و پیشوند "نفت" شد تا جایی که ادامه کار تخریب به رسانههای معاندی، چون اینترنشنال رسید.
بنابر اطلاع دقیق، انگیزه بیشتر این جریانها زد و بند فوری با فرد هدف است و با اولین پیشنهاد قابل توجه مالی، تخریبها به تمجید یا دستکم سکوت و جبران غیرمستقیم تبدیل میشود.
این وضعیت در حوزه فولاد با پیچیدگیهای کم و بیش مشابهی در جریان است و برخی شرکتها برای تخریب رقیب، اقدام به تغذیه مالی و خبری کانالهای تلگرامی میکنند که متاسفانه بر سر شاخه نشسته و بن میبرند.
فربه شدن این جریانهای سودجو از هر طرف که صورت بگیرد، در نهایت هم به ضرر مجموعههای پشتیبان آنها خواهد شد و هم فضای بیاعتمادی میان شرکتهای همکار و همصنف حاکم خواهد کرد.
رعایت اصول اخلاقی و حرفهای در اطلاعرسانی و تبلیغات این مجموعههای بزرگ، قطعا نقش موثری در عدم تغذیه و رشد جریانهای ناسالم باجگیر خواهد داشت.