خبر رسیده که رضا درویش - مدیرعامل پرسپولیس - برای ملاقات با وزیر جدید ورزش اقدام کرده اما کیومرث هاشمی حاضر به این ملاقات نشده است. تا همین جا و در همین حد از ماجرا - که البته میتواند بیشتر از این هم باشد - یک پیام مهم منتقل شده است!
مدیریت در فوتبال و ورزش ما مدیریت هزینه است، یعنی یک نفر از جایی به کسی حکم میدهد که از جانب او بر مجموعهای مدیریت کند. هر زمان آن فرد بالایی «شیر پول» را به روی نفر زیردست ببندد، طرف دیگر رفتنی است و کاری از او بر نمیآید! چون از اول فقط قرار بوده خرج کند و همین را بلد است!
با تغییر مدیران ارشد، همواره مدیران ورزش ما تغییر کردهاند. البته که ظاهر قضیه یعنی رای هیئت مدیره هم با یک تلفن رعایت میشود! در فوتبال ما ۹۰ درصد جابجاییها شبانه رخ میدهد و ناگهانی!
اما در مورد رضا درویش این ماجرا استثنا بود. او همان روزی که در ترکیب هیئت مدیره جدید قرار نگرفت رفتنی بود! درفوتبال ما نشانهها گویای همه چیز هستند و مدیری که خود در هیئت مدیره نباشد، روی یک صندلی لرزان دوپایه نشسته است!
باز هم تکرار میکنیم که همه ظاهر را حفظ میکنند. همه با شعار درآمدزایی و خودکفایی میآیند و اینکه هیئت مدیره باید اجماع کند اما وقتی خود هیئت مدیره صرفا حقوق بگیر باشند، مشخص است که چشم و گوششان به کس دیگری است!
در آن مقطع رضا درویش خیلی سعی کرد که این اتفاق را مثبت جلوه دهد اما دیدیم که بعد از آن پرسپولیس نتوانست بازیکن بگیرد، بعد هم که نتایج لیگ اتفاق افتاد و البته که آسیا که شاید تیر خلاص به مدیریت رضا درویش در همین بازی با النصر بود، نه درون زمین که تیمش دو بر صفر باخت و ۱۰ نفره شد!
در همان ۳۶ ساعت حضور «کریس رونالدو» رضا درویش سه گاف بزرگ داد. اول اینکه اعلام شد او به همراه علی دایی به هتل رفته و بعد این خبر از روی خروجی پاک شد. علی پروین همین چند روز قبل افشاگری کرد که به درویش گفته این کار را نکن و وقتی به او پیشنهاد دادهاند که همراه مدیرعامل به دیدار کریس برود، قبول نکرده همانطور که ظاهراً دایی هم قبول نکرد!
[وقتی وزیر ورزش برای مدیرعامل پرسپولیس وقت ندارد؛ سه گاف درویش کار دستش داد؟/ رونالدو در ۳۶ ساعت نسخه درویش را پیچید!]
گاف دوم همراه بردن دختر آقای مدیرعامل بود و عذر بدتر از گناه که همه ماجرایش را میدانیم، استفاده کردن از ادبیات انقلابی و عقیدتی و خرج کردن از آرمان فلسطین...
رضا درویش اگر تکنوکرات بود اصلاً نباید به این ملاقات میرفت و شأن مدیریت را حفظ میکرد. اگر انقلابی بود نباید با استفاده از موقعیت مدیریتش رانتی به دخترش میداد و اگر جهادی بود آن توجیه آخر را نمی آورد...
اما گاف سوم بر سر پیراهن امضا شده رونالدو به فاطمه حمامی رخ داد که باشگاه پیراهن او را نداد و ابتدا همه چیز تکذیب شد، اما ساعاتی بعد با اوج گرفتن انتقادها در فضای مجازی باشگاه این پیراهن را به هنرمند پرسپولیسی رساند!
وقتی مجموعه اینها را کنار هم قرار دهیم مشخص میشود که وزیر جدید شاید خواسته با این اقدام پیغام «استعفا» را به مدیر پرسپولیس برساند. کیست که نداند بعد از این پیغام کارت اخراج روی میز است!
و حالا یک سوال مهم؛ با توجه به اظهارات بیرانوند مدیر بعدی هم کارگزار هوادار متمول خواهد بود؟