چرا فوتبال محبوب ترین پدیده بشری است و این همه طرفدار دارد؟ چون فوتبال آیینه تمام نمای زندگی است، با تمام احساسات و عواطف بشری در یک ۹۰ دقیقه . میتوان گاه گذر عمر و همه حوادث را یکجا دید؛ عشق، نفرت، انتقام، دوستی، اتحاد، اعتمادبهنفس، برتری طلبی، جنگ، صلح و هر چیز دیگر که انسان را میسازد و همه با هم یک جا هیچ کجای دیگر پیدا نمیشود. مثال میخواهید؟ همین بازی آخر تیم ملی با امارات!
قبل ۹۰
به اندازه کافی این چند روزه گفته اند و شنیده اید. اینکه صعود ایران قطعی بود ولی امارات برای سوم شدن در گروه و رفتن به پلیآف نیاز به پیروزی داشت. پیشینه رقابت دو کشور، کریهای مرسوم، روابط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، همه و همه باعث اهمیت این بازی شده بود آنقدر که ایران با تیم اول و اصلی اش گام به میدان گذاشت تا هیچ چیز را به قضا و قدر نسپارد.
تا ۹۰
تا پایان وقت قانونی این بازی همه چیز داشت. مهدی طارمی دوباره گل زد، بازیکنی که با آن شرایط و بدون تمرین خودش را رساند و زننده دو گل سه امتیازی در دو بازی اخیر بود. امیر عابدزاده دوباره توپها را یک دستی گرفت تا اعتماد به نفس موروثی اش را به رخ بکشد. دراگان اسکوچیچ در غیاب شجاع خلیل زاده مصدومیت پورعلی گنجی و کرونایی شدن مجید حسینی هم حاضر نشد به سیاوش یزدانی بازی بدهد و امید نورافکن را در قلب دفاع گذاشت ! احمد نوراللهی به ترکیب برگشت، خبری از کریم انصاری فر، حاج صفی، علیرضا بیرانوند، سردار آزمون، مهدی قایدی، الهیار صیادمنش و ... نبود و پشت غیبت هر کدام دلیلی و داستانی! صادق محرمیاخراج شد، ایران بار دیگر ۱۰ نفره امارات را برد تا ثابت کند کت تن کیست!
دقیقه ۳+۹۰
تازه رسیدیم سر اصل مطلب!
تمام این مدت بحث فوتبالیها در سهم کیروش و نقش اسکوچیچ در این صعود است! اینکه این جواهرات را مرد پرتغالی برایمان ارث گذاشت اما تازه اینجا معلوم شد هدیه کیروش «فرد» نیست و یک «تفکر» است... اتفاقی که در دقیقه سوم وقتهای تلف شده افتاد شاید بتواند خیلی چیزها را توضیح بدهد. در این دقایق ایران ۱۰ نفره از تک گل خود دفاع میکند و امارات به بازی بلند رو آورده، تنها شانس دقایق آخر برای تیمهایی که به گل نیاز دارند. مربیان در چنین لحظاتی بازیکنان تکنیکی را به میدان میفرستند. آنها که قدرت حمل توپ و بردن موقعیت به کنارهها و مشغول کردن مدافعان حریف را دارند. این کار وقت بازی را میکشد به سایر بازیکنان فرصت استراحت میدهد و حریف راهی جز خطا کردن روی بازیکن ندارد و این یعنی یک ضربه ایستگاهی و فرصتی عالی برای رسیدن به گل بعدی
خودخواهی قلیزاده
علی قلی زاده یکی از تکنیکی ترین بازیکنان فوتبال ماست. فوتبالی که در داشتن بازیکنان تکنیکی سرآمد آسیاست. قلیزاده توپی را از نیمه زمین تحویل گرفته به سمت دروازه حریف یک تنه استارت زد، مدافعان اماراتی را یکی از پیشرو برداشت اما اسید لاکتیک جمع شده در عضله دوقلوی پایش یاری نکرد. یک مکث در حرکت او وقفه انداخت و درست در همین لحظات مهدی طارمی هوش بالایش را نشان داد. او که همزمان با استارت قلیزاده خودش را به فضای خالی بین مدافعان امارات رسانده بود، وقتی متوجه مکث قلیزاده شد ایستاد و به عقب برگشت تا در آفساید قرار نگیرد. قلی زاده از آن جنگ تن به تن دوباره پیروز بیرون آمد و در شرایطی که میتوانست روی پای تخصصی اش- یعنی پای چپ- با یک بغل پای ساده طارمی را با دروازهبان حریف تک به تک کند، در نهایت خودخواهی تصمیم به شوتزنی گرفت تا حرکت زیبایش را با یک گل انفرادی تکمیل کند. صد البته فوتبالیها میدانستند که محال است این توپ گل شود، چراکه او دیگر قدرتی در ساق نداشت و ضربه اش آنقدر آرام بود که به زحمت به دروازه بان امارات رسید...
اگر جای مهدی بودید ...
واکنش طارمی در آن لحظه غریزی بود. هر کس دیگری جای او بود از این خودخواهی عصبانی شده و داد و بیداد میکرد. در طول تاریخ فوتبال ایران هیچ دو ستاره ای را پیدا نمیکنید که بر سر چنین توپهایی دعوایشان نشده و تا مدتها با هم قهر نکرده باشند. از حسن روشن و غفور جهانی تا دایی و خداداد و ... طارمی با رعایت دوربینها (!) و حرمت تیم ملی - که به حاشیه نرود - اعتراضش را نشان داد. قلی زاده رویش را آن طرف کرد و با حرکت دست پاسخی که حداقل عذرخواهی نبود، بروز داد. اگر هر کدام ما جای مهدی طارمی بودیم حداقلش این بود که تا پایان بازی - که چند ثانیه بیشتر نمانده بود - از فرط عصبانیت از مدار خارج و پس از بازی نیز یقه قلیزاده را میگرفتیم! توجه کنید که او مهدی طارمی است، ستاره آسیا در اروپا و مهره بی جانشین پورتو، بازیکنی که چند روز پیش کاندیدای جایزه پوشکاش بود!
تیم یعنی این
شروع مجدد دروازه بان اماراتی بههافبک میانی حریف رسید و علیرضا جهانبخش با تجربه بالایش بهترین توپ ربایی مسابقه را انجام داد. در آن لحظات که همه فکر میکردند او با یک پاس بلند طارمی را راه بیاندازد، جهانبخش مکث کرد. تنها برای فوتبالیها قابل تشخیص بود که طارمی قطعاً در افساید است، لحظاتی بعد دوربین ثابت کرد که این تشخیص درست بوده و مهدی طارمی عصبانی از حرکت قلی زاده هیچ انگیزهای برای بازگشت نداشت و همان جا در زمین امارات ایستاده بود! اما در کسری از ثانیه و پس از چند پاس کوتاه شرایط برگشت و طارمی خود را هم عرض مدافع حریف کرد. بلافاصله او راه انداختند و مهدی در سمت راست محوطه جریمه امارات به تو زد. اینجا او حرکتی کرد که همه را به شگفتی و تحسین واداشت. به جای تلافی چند ثانیه قبل یا تکروی یا امتحان شانس خود برای گلزنی، پاس در عرض برای قلی زاده انداخت! او در موقعیت تک به تک با دروازهبان حریف بود و از همین یک صحنه میتوان به راز برتری این تیم ملی نسبت به رقبا پی برد، بازیکنانی که به معنی واقعی یک تیم هستند و هیچکدام به منافع شخصی فکر نمیکنند و این تفکری است که کیروش در این بچهها شکل داده...
خرابکاری
کسانی که شاهکار آلفرد هیچکاک - استاد مسلم سینما - را دیده اند متوجه کنایه اصلی خرابکاری میشوند! علی قلی زاده آنقدر «نا» نداشت که یک بغل پا بزند. آن قدر تمرکز نداشت که موقع استپ توپ از پایش یک متر جدا شده و همین فاصله زمانی و مسافتی، به دروازه بان امارات این شانس را داد تا بیرون آمده و توپ را دفع کند. او به خاطر همان خستگی ساق، کنترل روی مدار حرکتی پایش هم نداشت و ضربه ناخودآگاهش باعث مصدومیت حریف شد. قلی زاده پس از این صحنه تا سوت پایان داور ترجیح میداد روی چمن دراز بکشد و بعد از این صحنه مشخص شد که چند ثانیه قبل او اشتباه بزرگتری کرده که به طارمی پاس نداد.
نقش مربی
سوال اصلی این روزهای خانواده فوتبال میزان نقش اسکوچیچ در موفقیتهای تیم ملی است. شاید بتوان از همین صحنه یا عملکرد سرمربی کروات در این بازی به پاسخی مناسب در این زمینه رسید. پس از ده نفره شدن ایران، مربی کروات صالح حردانی را به میدان فرستاد اما دست به وینگرهای خسته اش نزد! اگر فرض کنیم مهدی طارمی بازیکن دونده ای است، نگه داشتنهافبکها هیچ توجیهی نداشت، به خصوص که او سعید عزت اللهی را بیرون کشید که بازیکنی درگیر شونده و قدرتی است. سیاوش یزدانی هم... اگر اسکوچیچ تعویض کرده بود قطعاً بازیکن جایگزین قلیزاده آن توپ را به طارمی پاس میداد. بماند که هر تعویض میتوانست انگیزهای به بازیکنان تازه نفس و کمکی به بازیکنان باقی مانده در زمین بکند و البته نتیجه این بازی نیز قطعاً دیگر همین نبود...
امیرعباس واسعی