حرفهای شعارگونه مدیران دو باشگاه، خیلیها را دچار یک چالش ذهنی بزرگ کرده است؛ مدعیان ناکام اداره فوتبال ایران؛ یعنی تا این اندازه دچار خود کوچک انگاری شدهاند؟ مدیریت در فوتبال و باشگاهداری معنایش این است؟ عجب! نمیدانستیم معنای مدیریت فوتبال تا ایناندازه فاجعه آمیز است؛ چه مدیران خوبی بودید شما؛ تا حالا کجا بودید؟
استفاده کلیشه ای و اغلب کودکانه از احساسات هواداران در جهت تطهیر وضعیت موجود، اسمش مدیریت مدرن و ترویج صنعت باشگاهداری است؟ زمین فوتبال را به میدان جنگ تشبیه کردن و ادا و اطوار مقابله به مثل با شعارهای تند و مرسوم نشانه چیست؟ یعنی باور کنیم شما برای اصلاح امور فوتبال به میدان آمده اید؟
استقلال و پرسپولیس تیمهای تاریخ ساز فوتبال ایران هستند؛ باشگاههایی مهم که در تمام این سالها به درستی مدیریت نشدهاند؛ شما که ادعای مدیریت در کل فوتبال ایران را دارید نگاهی به باشگاهداری امروز خود داشته باشید. این ادبیات شماست؛ این نوع برخورد شما با جریانات امروز فوتبال ماست.
مدیرانی که این طور از خجالت هم در میآیند و فقط سخن پراکنی میکنند، جایگاه مدیریتی خود را فراموش کردهاند. آنها چه تفاوتی دارند با تماشاگری که از سکوها فوتبال را تماشا میکند؟ این مدیران با بیننده ای که از پای تلویزیون فوتبال را میبیند چه فرقی دارند؟
تفاوتشان را البته میدانیم؛ خیلیها که دور از فوتبال هستند و مجالی برای حکم گرفتن از وزیر ورزش پیدا نمیکنند از آنها که به میدان آمدهاند فوتبال را بیشتر و بهتر درک میکنند. حداقل اینکه میفهمند ما دیگر بزرگ شده ایم و قرار است دو باشگاه مهم فوتبال کشور را اداره کنیم.
باشگاهداری با عرض معذرت جای قداره کشی و بازیهای کودکانه نیست. برای راهانداختن چنین بازیهایی باید به پارک برویم و نهایتا ورزش همگانی کنیم؛ نه این که اختیاردار باشگاههای بزرگ فوتبال شویم و مشتی خزعبلات تحویل هوادارانی بدهیم که چشم انتظار تغییر و تحولات وسیع هستند.