این سوال خیلی از کارشناسان و هواداران استقلال بعد از بازی با ذوب آهن بود . می دانیم که انتخاب کاپیتان به روشهای گوناگون انجام میشود که یکی از این روش ها انتخاب سرمربی است. پس از این بابت مجیدی کاملاً حق داشت. ضمن اینکه در آن ترکیبی که به مصاف ذوبآهن رفت سابقه قایدی در استقلال از همه بیشتر بود اما برای انتخاب کاپیتان - که در واقع سرمربی درون میدان است - فاکتورهای دیگری هم لازم است.
کاپیتان باید از نفوذ کلام و اعتبار نزد بازیکنان خودی و حریف و داور برخوردار باشد، خونسرد و با تجربه باشد، در لحظات سخت بتواند بازی را مدیریت کند و اگر لازم شد، یک هم بازی را با داد و فریاد از مهلکه دور کند. همه جای زمین را ببیند و برای هر نوع اتفاقی، تجربه و راهکار داشته باشد. آیا قایدی چنین ویژگی هایی را داشت و دارد؟!
شاید یکی بگوید بالاخره باید از جایی شروع کرد ولی این آزمون در زمان نامناسب - برای جوانی ۲۲-۲۳ ساله که هنوز وقت کاپیتانی اش نیست – به قیمت سه امتیاز حساس قبل دربی و شاید از بین رفتن شانس قهرمانی در پایان فصل تمام شد ...!
مسلماً فرهاد مجیدی برای این کار دلایلی داشت اما به نظر می رسد جنبه «شخصی» این دلایل بر سایر جنبه ها می چربید! همه می دانند که استقلال تا چه حد به قایدی متکی است و اینکه فرهاد چگونه توانست دل این جوان را به دست آورد. مجیدی پس از مسابقات لیگ قهرمانان با کول کردن قایدی نمونه ای از نوع ارتباطش را به نمایش گذاشت و همان زمان هم خیلی ها از جایگاه «سرمربی» در این صحنه، نسبت به این حرکت انتقاد کردند که پشت نتیجه گرفتن تیم گم شد.
برای مجیدی ستاره تیمش و در نهایت نتیجه ای که با عملکرد او میگیرد مهم است. او قبلاً هم در قبال جوانترها چنین کارهایی کرده بود؛ روزی که در دربی جام حذفی سال ۹۰ پس از اینکه «اسماعیل شریفات» گل زد، بازوبند کاپیتانی استقلال را بر بازوی این جوان بست. او تا عمر دارد این حرکت مجیدی و این لطفش را فراموش نمی کند اما همان موقع هم بزرگانی از استقلال بودند که از این حرکت خرده گرفتند. اینکه چرا فرهاد باید از «اعتبار» باشگاه بزرگ استقلال برای روحیه دادن به یک جوان مایه بگذارد ؟ قطعاً مجیدی این کار را به خاطر تیمش کرد ولی آیا این روش درست است؟!
مجیدی و استقلال بیش از همیشه به قایدی متکی هستند و به او نیاز دارند. در دو دربی قبلی او بود که با خلاقیتش گره از کار آبیها گشود و مانع شکست تیمش شد اما درمقابل ذوبآهن دیدیم که از «قایدی کاپیتان» هیچ کاری ساخته نبود. روزی که شماره ۱۰ را به این جوان دادند، خیلی ها گفتند سنگینی این پیراهن مانع شکوفایی استعداد او خواهد شد. اتفاقی که تا قبل از آمدن استراماچونی هم افتاد و شاید اگر معجزه مرد ایتالیایی نبود امروز اثری از قایدی هم نبود! دادن بازوبند کاپیتانی و مسولیت تیمی بزرگ با هواداران میلیونی، این سنگینی را چند برابر می کند و دیدیم لااقل در مقابل ذوبآهن قایدی نتوانست این بار را به دوش بکشد. نه خودش بود و نه توانست مانع شکست تیم شود.
فرهاد مجیدی قبلاً با به کار بردن اصطلاح «یک تکه پارچه» ارزش و اهمیت بازوبند کاپیتانی استقلال را از نظر خود تعریف کرده بود!