انتخاب سرپرست تیم ملی فوتبال ایران در 16 فروردین 1400 را میتوان اولین شوک فوتبال ملی دانست، برخی از علاقمندان فوتبال اسم مجتبی خورشیدی حتی به گوششان نخورده بود و طولی نکشید که نقدها بر چنین انتخابی در فضای مجازی رنگ و روی جدی و طنز را هم به خود بگیرد.
برخی فکر میکردند خبر انتخاب خورشیدی یک شوخی بینمک از سوی طنزپردازان ورزشی است اما در کمال تعجب این خبر واقعیت داشت. مجتبی خورشیدی که هفته گذشته به مدت چندین ساعت یا روز فقط در رسانهها سرمربی ماشین سازی تبریز شده بود یک شبه از فرش به عرش رسید. سرمربی اخراجی و چند ساعته ماشین سازی بلافاصله به عنوان سرپرست محبوبترین تیم ملی فوتبال آسیا انتخاب شد. مگر چنین چیزی ممکن است؟
از شهاب الدین عزیزی خادم رئیس جدید فدراسیون فوتبال که در حکم انتخاب خورشیدی نوشته است« نظر به تعهد و تجربه جنابعالی به این سمت منصوب میشوید»! بعید بود که چنین جملهای را در وصف سرپرست جدید تیم ملی بنویسد.
عزیزی خادم که خودش در گذشته عضو هیات رئیسه فدراسیون فوتبال بوده و در هیات مدیره باشگاههای صنعتی مثل سایپا و پیکان حضور داشته چگونه از تجربه مجتبی خورشیدی مینویسد در حالیکه حتی خیلی از علاقه مندان به فوتبال حتی اسم این مرد به گوششان ناآشناست.
از جمله تجربیات مجتبی خورشیدی در زمینه فوتبال دستیاری حمید درخشان در تیم نفت تهران، دستیاری مهدی پاشازاده در تیم ماشین سازی تبریز به مدت بسیار کوتاه سه هفتهای و سرمربیگری ماشین سازی است که البته در تیم قعرنشین ماشین سازی در لیگ برتر حتی فرصت نشستن بر روی نیمکت این تیم به خورشیدی داده نشد و او را نیامده اخراج کردند. با چنین تجربیاتی واقعا قرار است تیم ملی ما به کجا برسد؟! آیا باید انتظار داشته باشیم لژیونرهایی مثل مهدی طارمی، کریم انصاری فرد، علیرضا بیرانوند، علیرضا جهانبخش، سردار آزمون از فردی که سابقه ملی ندارد حرف شنوی داشته باشند؟اساسا جایگاه تیم های ملی مگر اجازه می دهد یک فدراسیون دست به چنین انتخابی بزند؟ آیا این انتخاب پایین آوردن شان و جایگاه تیم ملی این مملکت نیست؟خورشیدی چه توانایی ویژهای در خود دیده که مشتاقانه سرپرست تیم ملی شده است؟!
تاریخ ورزش ایران این روزهای عجیب را هرگز فراموش نخواهد کرد. روزهایی که به خاطر بدهی به شستا ساختمان فدراسیون فوتبال و سه دنگ از ساختمان باشگاه پرسپولیس توقیف میشود در حالیکه پیش از این گفته شده بود بدهی این شرکت پرداخت شده است! از آن عجیبتر اینکه یک فرد بدون تجربه ملی را به عنوان سرپرست تیم ملی انتخاب میکنند. انتخاب یکشبه سرپرست تیم ملی نشان میدهد که، تصمیمها نه براساس مطالعات و تدابیر که خلقالساعه گرفته می شود.
سوال های زیادی است که بابت انتصاب امروز فدراسیون فوتبال در ذهنمان داریم. آیا انتخاب خورشیدی به اطلاع سرمربی تیم ملی رسیده است؟ آیا اصلا لزومی بر اینکه سرمربی تیم ملی با سرپرست انتخابی هماهنگی داشته باشد وجود دارد؟ آیا خورشیدی به زبان انگلیسی مسلط است؟ و سوالات متعدد دیگری که منتظر هستیم تا ببینیم این فدراسیون روی چه اصول و تدابیری این انتخاب را کرده و قرار است انتخاب های آینده این فدراسیون همین طور به جامعه فوتبالی شوک وارد کند؟
انتخاب خورشیدی نقطه عطفی در تاریخ مدیران تصمیمساز فدراسیون فوتبال ایران است که بیش از همه باعث یاس و نا امیدی اهالی فوتبال و علاقمندان چندین میلیونی این رشته شد. حالا همه با حسرت یاد کیروش میافتیم سرمربی پرتغالی که میگفت برخی چیزها مثل تجربه در فوتبال حتی با پول قابل خرید و فروش نیست و باید از افراد با تجربه استفاده کرد تا بتوان به موفقیت امیدوار بود.