امروز جزیره قشم به واسطه حضور دانشگاههای متعدد اعم از آزاد، سراسری، پیام نور و واحدهای مختلف بینالملل (تا مقطع تحصیلی دکترا) به یکی از قطبهای مهم و اصلی استان هرمزگان از نظر علمی تبدیل شده است و بهعنوان شهر دانشجویی مشهور است و گواه این مدعا این است که اگر در ایام غیرتعطیل، گذری نیز به قشم داشته باشیم آن را به عینه مشاهده خواهیم کرد.
جوانان امروزی قشم با جوانان سالهای پیش جزیره متفاوت هستند و در هر خانهای یک جوان تحصیلکرده وجود دارد این در حالی است که پدران خانواده با رنج و تلاش و کسب روزی حلال و با داشتن شغلهایی چون صیادی و یا کارگری، فرزندان خود را به امید روزی که در یکی از ارگانهای اداری قشم مشغول بهکار شوند، آنان را به ادامه تحصیل در دانشگاه تشویق کرده تا بلکه خستگی روزهای کسب امرار معاش در هوای شرجی و گرمای بالای 50 درجه جنوب را فراموش کنند و به فرزندان مهندس، دکتر و باسواد خود افتخار کنند.
یکی از جوانان تحصیلکرده قشمی دلنوشتهای را به خبرگزاری فارس در قشم ارسال کرد که حیفمان آمد آن را به سمع و نظر خوانندگان نرسانیم، این جوان قشمی اظهار داشت: دختر جوانی هستم اهل جزیره قشم، پدرم صیاد است و من فرزند ارشد خانواده هستم، دو برادر دارم ولى به سن کار نرسیدهاند و در حال تحصیل در مقطع دبیرستان و راهنمایى هستند، من حدود 3 سالى است که با هر بدبختى و گرفتارى که بود مدرک دانشگاهى خودم را اخذ کردهام و در همان سالهاى ابتدای پایان تحصیلاتم، بهدنبال شغل مناسبى بودم و به هر درى زدم موفق به استخدام در ادارات و سازمان منطقه آزاد قشم نشدم و به ناچار خانهنشین هستم و در حال حاضر پدر صیادم هزینههای مرا تامین میکند.
اخیرا باخبر شدم، همسر یکی از معاونین ادارات بهعنوان مشاور مدیر آن ارگان دولتی در امور بانوان منصوب شده است. ابتدا باورم نمیشد چون این موضوع را فقط شنیده بودم.
مدیر آن ارگان اداری مرد بسیار جدى است و اهل رانت و باندبازى و از این قبیل کارها نیست ولى وقتى کمى کنجکاو شدم و از دوستانم در آن نهاد دولتی جویا شدم که این موضوع صحت دارد یا نه! این مطلب را تأیید کردند و گفتند همسر یکى از معاونین که ظاهرا از بستگان یکى از مدیران نزدیک رئیس است به این سمت منصوب شده است.
البته این مطلب براى من همچنان قابل هضم نیست و کار بسیار نادرستی مرتکب شدهاند چون جوانانی مثل من که داراى تحصیلات هستم در این شهر و روستاها، فراوان است و بخاطر شرایط بد اقتصادى، جویاى کار هستند تا بتوانند کمک خرج خانواده باشند ولى مىشنویم که فلان رئیس یا معاون با حقوق چندمیلیونى باز هم همسران خود را دعوت به کار مىکنند و شنیده شده در بعضی نهادهای اداری اکثر مدیران، همسرانشان را نیز در آنجا مشغول به کار کردهاند، در صورتى که چندین بار خود من برای یافتن شغل به یکی از این ارگانها مراجعه کردم و در جواب نامهام آمده است که این ارگان جذب ندارد اما مىبینیم براى همسران و یا فامیلهای خودشان کار وجود دارد.