موج‌ها یکی پس از دیگری به سمت ابراهیم آذر و 3 پسرش حمله‌ور می‌شدند، او حالا فقط یک آرزو داشت و آن اینکه، فرزندانش را به هر طریقی به یک خشکی برساند.
پدر خلاق و فداکار
بامداد 17 فروردین ماه سه پسر جوان به همراه پدرشان ابراهیم آذر از ساحل بیاهی بخش لیردف جاسک راهی دریای عمان شدند تا تورهای ماهیگیری خود را که بدلیل طوفانی بودن چند روزه دریا گم شده بوده پیدا کرده و خود را به ساحل برسانند. منطقه‌ای که آنها قرار بود جستجو کنند، محلی بود که در مجاورت طوفانی بودن و در معرض امواج سهمگین قرارداشت و دهها مایل از ساحل فاصله داشت.
هواشناسی نیز اخطار عدم ورود شناورها به دریا را اعلام کرده بود؛ با این حال این خانواده بی توجه به اخطار دستگاههای خود را کنار ساحل رساندند و تصمیم گرفتند دل به دریا بزنند و با اینکه دریا مواج بود و احتمال داشت که خطری آنها را تهدید کند اما باز هم از تصمیم‌شان منصرف نشدند و با قایق صیادی خود رهسپار دریا شدند و آنها در وسط دریا مشغول جستجو بودند و از خطری که در کمینشان بود خبر نداشتند.
پدر و 3پسرجوانش نمی‌دانستند امواجی که هر لحظه بزرگتر می‌شدند تا لحظاتی بعدقایقشان را بلعیده و به زیر آب میبرد و تا اینکه ابراهیم آذر با بحرانی شدن اوضاع و افزایش شدت باد و برخورد امواج سهمگین به بدنه قایق ،مجبور می شود آن را به سمت خشکی هدایت کند اما وقتی به خودش آمد متوجه شد موج بزرگی به بدنه قایق برخورد کرده و آنها را به درون دریای خروشان انداخته و قایق وازگون شده و مرگ را در یک قدمی خود احساس کردند،هر کدام از بچه ها چون بدرستی شنا بلد نبودند با برخورد امواج سهمگین به یک سمت میروند و پدر فداکار پس از چندین متر شنا کردن خود را به گالن های 20لیتری بنزین که در آب معلق بودند رسانده و با شنا خود را به یکایک فرزندانش می رساند و به هر کدام یک گالن 20 لیتری میدهد و سپس آنها را پیش خود آورده و با طناب به هم می بندد و و میگوید تنها راه نجات شما همین گالن ها هستند و نباید خودتان را ناامید کنید و امیدتان به خدا باشد.
این خانواده خودشان را به مسیر آب و سرنوشت می سپارند حالا امواجی که به آنها می‌خورد آنقدر بزرگ بود که با هر موج به همراه دبه ها چند متری به زیر آب می‌رفتند و بعد از کلی تلاش و دست و پا زدن دوباره خودشان را به سطح آب می‌رساندند و در مدت 4 الی 5 ساعت دست و پنجه نرم کردن با مرگ ، امواج آنها را حدود 10 کیلومتر به سمت شرق میبرد در این شرایط جوی وحشتناک هیچ قایقی جرات رفتن به دریا را نداشت ؛شرایط هر لحظه برای این خانواده سخت‌تر میشد دیگر توانی برای مقابله با امواج خشمگین نداشتند و با این حال ناامید شدند و تصمیم گرفتند تمام انرژی‌ای که داشتند را صرف کنند تا زنده بمانند.
نجات معجزه آسا توسط جوانان جسور
حوالی ساعت 13:30 بعدازظهر خانواده نامبردگان با توجه به عدم مراجعه آنها به ساحل ، و با توجه به مواج و طوفانی بودن دریا نگران شده و با همکاری مردم منطقه و آماده نمودن چند فروند قایق موتوری، با اینکه در صورت رفتن کسی به دریا ،احتمال غرق و کشته شدن آنها نیز احساس میشد ، ولی چند جوان جسور بالاخره تصمیم گرفتند این کار خطیر را انجام دهند و پس از 5 ساعت تلاش جوانان برای یافتن ، آنها اشیایی را که برجای مانده از یک شناور شکسته بود، مشاهده کرده و متوجه شدند حادثه ای ناگوار به وقوع پیوسته است.
روشنی آسمان کم‌کم رو به تاریکی می‌رفت.که جوانان از جستجو ناامید شده و خودشان نیز به دردسر افتاده بودند ولی بالاخره از دور باچشم خود دیدند که آذر به همراه 3 فرزندش روی آب سرگردان و وحشت زده برای نجات جان خود فریاد و دست وپا می زنند.
پس از کش و قوس فراوان و با توجه به وجود سواحل صخره ای و برخورد قایقهایشان با صخره ها، چند بعد از مدتی آنها را چند کیلومتر آنطرفتر در روستای کلیرک که ساحل ماسه ای از آب بیرون کشیده و به درمانگاه منتقل کردند.
