با نزدیک شدن به روز 13 رجب و خوشحالی کردن و هدیه دادن به پدران، به یاد کسانی افتادم که از این خوشحالی محروم هستند.
پدرانی که آسمانی هستند و فرزندانی که اگرچه از پدر تنها به عکسش اکتفا کرده اند اما در عمق وجودشان هنوز دلتنگی دوری پدر موج می زند.
این ایده سبب شد که با همکاری بنیاد شهید تفرش به سراغ فرزندانی برویم که با صحبت با آنها بتوانیم تنها گوشه ای از دلتنگی ناشی از دوری و ندیدن پدر را به تصویر بکشیم.
با مریم منصوری فرزند شهید عبدالرضا منصوری همراه می شویم و خوشحالی روز پدر را از زبان وی بیان می کنیم.
مریم به همراه دخترش نگار و در آستانه روز پدر به دیدار پدر رفته است، اما دخترش به شوق دیدن پدر بزرگ، سریعتر از مادر خود را به کنار مزار پدر بزرگ می رساند.
خانم منصوری سنگ مزار پدر را می شوید و دسته گل خود را بر روی سنگ سرد می گذارد و آهسته فاتحه زمزمه می کند.
مریم تنها 5 سال از سنش می گذشته که داغ فراق پدر نصیبش می شود و امروز حدود 30 سال است که از دیدن پدرش محروم است؛ دلتنگی دوری پدرش را اینگونه توصیف می کند: از زمان کودکی تا الان در هر موقعیتی که قرار گرفتم از گرفتن کارنامه مدرسه تا قبولی دانشگاه و هنگام بله گفتن سر سفره عقدم همیشه جای خالی پدر را حس کرده ام. مادرم هم برای ما هم مادر بود و هم پدر ولی هر گلی یک بویی دارد و هیچ کسی نمی تواند جای پدر را برای فرزندان پر کند.
منصوری از خاطره زمان به شهادت رسیدن پدرش می گوید: 13 بهمن سال 65 در حالی که پدرم حدود نیم ساعت بود که از منزل به مغازه اش رفته بود ناگهان صدای مهیبی شنیده شد. همه اعضای خانواده و همسایه ها به کوچه آمدیم و شنیدیم که در چهار راه مدرس بمباران شده است کمی بعد خبر شهادت پدر و برادرم را شنیدیم.
وی در خصوص اینکه اگر پدرتان زنده بود چگونه به او روز پدر را تبریک می گفتید، بیان می کند: برای تبریک روز پدر هر کادویی بخری کم است؛ ولی اگر پیشم بود دستانش را می بوسیدم، در آغوش اش می گرفتم زیرا دلم برایش خیلی تنگ شده است. هنگامی که رابطه صمیمی بین فرزندم با پدرش را می بینم، خیلی وقتها آرزو می کنم که کاش من هم در چنین موقعیتی بودم.
بیان این جملات سبب جاری شدن اشک از چشمانش می شود و سکوتی بر فضا حاکم می شود.
خانم منصوری با اشاره به توقعات فرزندان شهدا از مردم تاکید می کند: با فرزندان شهدا بدور از حس ترحم مهربان باشند. نوع نگاه ترحم بار قابل تحمل نیست. یادم می آید نزدیک کنکورم بود که یکی از دوستانم به من گفت: "شما خانواده شهدا که غم ندارید، دانشگاه خوب و کار خوب برایتان مهیا است" در همان موقع به او گفتم: «من نه دانشگاه و نه کار را می خواهم ولی فقط یک شب آرزو دارم پدرم پیشم بود و این شب هزاران برابر ارزش داشت.»
وی می افزاید: خانواده شهدا منتی بر سر دیگران ندارند چرا که افرادی که به شهادت می رسند راه خود را انتخاب کرده و هیچ گاه از کار و اهداف مقدس خود دست برنداشته اند. ولی تنها کمک همه مردم این است که راه و اهداف شهدا را ادامه دهند.
منصوری ادامه می دهد: با این که پدرم به شهادت رسیده ولی هنوز حمایت و لطفش را در زندگی احساس می کنم.
وی با این جمله، صحبتهای خود را پایان می دهد: پدر یعنی پشت و پناه!
خانم منصوری در کنار قبر پدر زانو می زند و دردلهای خود را برای پدرش می گوید. ما نیز او را با پدر تنها می گذاریم.
روز پدر برای خیلی دیگر از فرزندان ممکن است تنها به رفتن کنار سنگ قبر پدر خلاصه شود، کسانی که این روزها پدران خود را در دفاع از حرم حضرت زینب (س) از دست می دهند نمونه ای از این نوع تبریک گویی روز پدر هستند.