زمانی که مختار ثقفی با عنوان خونخواهی از قاتلان حضرت سیدالشهدا علیه السلام و یاران آن حضرت در صحرای کربلا قیام کرد، دورانی بود که قیامهای دیگری نیز در گوشه و کنار سرزمینهای اسلامی با رویکردهای مشابه ولی در حقیقت با اهداف متفاوت شکل گرفته بود. قیام زبیریان به فرماندهی عبدالله بن زبیر یکی از قیامهای معروف آن زمان بود که در عین حال که اهل تسنن در کتابهای خود از آن با عنوان فتنه ابن زبیر یاد کردهاند، مهمتر از آن، به هیچ وجه مورد تائید امام زینالعابدین علیه السلام نبود. چراکه نهتنها مبانی اعتقادی نداشت، بلکه صرفاً عطش قدرت موجب قیام او شده بود.
اخبار مذهبی- در این میان، اما قیام مختار ثقفی به نوعی مورد تایید امام سجاد علیه السلام قرار گرفت. آنجا که حضرت فرمودند: «حتی اگر یک غلام زنگی هم در خونخواهی ما اهلبیت قیام کند، کارش مورد تایید ماست.» حضور مردم ایران در این قیام پرشور، نشان از شعور و فرهنگ اسلامی و اصیل ایرانیها دارد.
در گفتوگو با دکتر محمدحسین رجبی دوانی، استاد دانشگاه و پژوهشگر و نویسنده تاریخ اسلام به مناسبت سالروز قیام مختار ثقفی به بررسی بخشهایی از قیام مختار پرداخته است. آن طور که این کارشناس تاریخ اسلام توضیح میدهد، تا قبل از قیام مختار به دلیل وضعیتی که حاکمان جائر و فاسد اموی در عالم اسلام حاکم کرده بودند، ایرانیهای مسلمان به عنوان شهروندان درجه دو یا سه محسوب میشدند. حاکمان عرب آنها را از هر نوع دخالت در امور سیاسی و اجتماعی منع کرده بودند و طوری جلوه داده بودند که اینها برابر با اعراب نیستند. بر همین اساس خود ایرانیها هم آن طور که باید و شاید نسبت به ذات مقدس امام حسین علیه السلام شناخت نداشتند. در نتیجه در نامهنگاریهایی که برای دعوت از امام حسین علیه السلام به کوفه شده بود، ما نامی از مردم ایران نمیبینیم.
غیبت در عاشورای 61 هجری
مختار ثقفی به عنوان یکی از چهرههای مهم و شاخص در انتقامگیری از قاتلان امام حسین علیه السلام و یاران آن حضرت در صحرای کربلا، مطرح است. اما این سؤال مطرح است که چرا مختار در همان عاشورای سال 61 هجری در کربلا حضور نداشت؟
آن زمان که امام حسین علیه السلام در صحرای کربلا حضور داشتند، مختار ثقفی از سوی عبیدالله بن زیاد به زندان افتاده و اسیر شده بود. همان موقع فاجعه جانسوز عاشورا روی داد که نهایت امر به شهادت آن حضرت منجر شد. بر همین اساس هنگام قیام امام حسین علیه السلام، او عذر موجهی داشت که در کربلا نبود. آن طور که در تاریخ آمده مختار در سال 66 یا به نقلی 67 هجری قمری قیام کرد. یعنی پنج یا شش سال بعد از واقعه کربلا. مدتی هم موفق شد بر بخشهایی از عراق مسلط شود و از کسانی که در واقعه کربلا حضور داشتند انتقام بگیرد و تکتک آنها را به هلاکت برساند.
بیشتر بخوانید: در گفتگو با پیرغلام حضرت سیدالشهدا(ع) بررسی شد: اخلاص، شرط اصلی نوکری امام حسین(ع) است
حضور ایرانیها در قیام مختار
از سوی دیگر در زمانی که مختار قیام کرد، تعداد زیادی از مردم ایران هم در لشکر او حاضر بودند. چرا همین افراد در زمان قیام حضرت سیدالشهدا علیه السلام، آن امام بزرگوار را یاری نکرده بودند؟ درواقع میخواهیم بدانیم آیا غیبت مردم ایران در قیام امام حسین علیه السلام دلیل خاصی داشته است؟
علت این موضوع این است که تا قبل از قیام مختار به دلیل وضعیتی که حاکمان جائر و فاسد اموی در عالم اسلام حاکم کرده بودند، ایرانیهای مسلمان به عنوان شهروندان درجه دو یا سه محسوب میشدند. حاکمان عرب آنها را از هر نوع دخالت در امور سیاسی و اجتماعی منع کرده بودند و طوری جلوه داده بودند که اینها برابر با اعراب نیستند. بر همین اساس خود ایرانیها هم آن طور که باید و شاید نسبت به ذات مقدس امام حسین علیه السلام شناخت نداشتند. در نتیجه در نامهنگاریهایی که برای دعوت از امام حسین علیه السلام به کوفه شده بود، ما نامی از مردم ایران نمیبینیم.
البته مطلبی را مدتی قبل در یکی از آثار عصر خودمان دیدم که سندش را به درستی نداده بودند. به هر حال اگر این قضیه صحت داشته باشد، نشان میدهد که عدهای از مردم ایران قصد یاری رساندن امام حسین علیه السلام را داشتهاند ولی عمر سعد لعنت الله علیه مانع شده است.
نقش عمر سعد در غیبت مردم ایران در عاشورای 61 هجری
چرا؟ چطور عمر سعد در منصرف کردن مردم ایران از یاری امام حسین علیه السلام نقش داشت؟
موضوع مطلب از این قرار بود که عمر سعد 400 نفر را (غیر از کسانی که مأمور بستن شریعه فرات بودند) مأمور کرده بود تا مانع عبور موالی- که در آن زمان به ایرانیهای مسلمان میگفتند- برای یاری رساندن به امام حسین علیه السلام بشوند. اگر این گزارش درست باشد، نشان میدهد که ایرانیان قصد داشتند امام حسین علیه السلام را یاری کنند ولی با ممانعت لشکریان عمر سعد مواجه شدند.
البته با توجه به وضعیتی که نسبت به مردم ایران در جامعه اعمال شده بود، ظاهراً خود ایرانیان مسلمان هم پذیرفته بودند که در این مسائل حق ورود ندارند. بنابراین متنی را نداریم که امام حسین علیه السلام کسی را فرستاده باشد تا با بزرگان ایرانی مذاکره کند و آنها را به یاری خود بطلبند.
با این وجود، آیا هیچ ایرانیای همراه امام حسین علیه السلام در نهضت کربلا حضور داشته؟
ما به تصریح اسم کسی یا شماری از ایرانیان را نداریم که بگویند این افراد ایرانی در سپاه امام حسین علیه السلام حضور داشتهاند. اگرچه معدود افرادی را گفتهاند از موالی یعنی وابستگان به اباعبدالله یا برخی از اصحاب آن حضرت در کربلا بودهاند. البته موالی بیشتر به مسلمانان غیر عربی گفته میشد که به یکی از تیرهها و قبایل بزرگ عرب پیوند خورده بودند.
ممکن است در بین چند نفری که اسمشان در واقعه کربلا ذکر شده و از موالی بودهاند بعضی از آنها ایرانیهایی بودهاند که در کربلا به امام حسین علیه السلام پیوسته باشند. منتها سند و مدرکی برای اثبات آن وجود ندارد.
شخصیت شناسی قاضی شریح
یکی از شخصیتهایی که در زمان مختار بیشتر شناخته شد، قاضی شریح بود. گفته شده که این قاضی نسبت به قتل امام حسین علیه السلام فتوا داده بود. اگر این مطلب صحت دارد، چطور رفتار مختار با او توجیه میشود؟
خیر. این مطلب غلط مشهوری است که در افواه رایج است. در هیچ یک از منابع معتبر درباره واقعه کربلا چنین چیزی نیامده است. قاضی شریح در عین اینکه نسبت به ائمه اطهار علیهم السلام بیمعرفت بود، بیرگ تر از آن بود که بخواهد از خودش چنین رد خائنانهای باقی بگذارد. ضمن اینکه در هیچ یک از منابع اصلی چنین مطلبی نیامده است.
باید گفت اگر او چنین کاری کرده بود، قطعاً در هنگام قیام مختار جزو کسانی قرار میگرفت که به عنوان دست داشتن در فاجعه کربلا باید نابود میشد. اما میبینیم مختار با علم به اینکه او نسبت به اهل بیت معرفت چندانی نداشت اما چون شریح در قضاوت تبحر داشت او را در پست قضاوت کوفه حفظ کرد. البته او بعد از مدتی استعفا داد. این در حالی است که اگر چنین چیزی قطعی بود باید مختار او را به سرعت میکشت. این مسئله در بعضی از کتابهای کم اعتبار متأخر آمده که سندیت ندارد.
شخصیت شناسی ابراهیم بن مالک اشتر
در ماجرای قیام مختار با حضور و همراهی ابراهیم بن مالک اشتر نیز مواجه میشویم. دلیل این همراهی و بعدها جدا شدن از قیام مختار چه بود؟
ابراهیم بن مالک اشتر رسماً از مختار جدا نشده بود بلکه برای مقابله با بنیامیه حرکت کرد و بعد از در هم شکستن قوای شام در شمال عراق در استان «جزیره» به مرکزیت موصل مستقر شد و آن منطقه را جزو قلمروی مختار درآورد. منتها زمانی که قدرت مختار رو به ضعف گذاشت و زبیریان از جنوب بر او و قلمرویش حمله کردند، برخلاف درخواستهای مکرر مختار، ابراهیم حاضر به همراهی با او و مقابله با زبیریان نشد و با بهانههایی از کمکرسانی به مختار طفره رفت.
با وجود اینکه مختار چهار ماه در دارالاماره کوفه محاصره بود و از ابراهیم درخواست کمک کرد، اما به یاری مختار نرفت و به این دلیل مختار در مقابل زبیریان شکست خورد و به شهادت رسید.
کوتاهی ابراهیم باعث شکست و شهادت مختار شده بود؟
بله. اینکه ابراهیم بعد از شهادت مختار به زبیریان پیوست، دلیل بر عدم بصیرت و معرفت او به راهی بود که برگزیده بود. این راه مورد تایید اهل بیت علیهم السلام بود.
رویکرد امام زینالعابدین علیه السلام نسبت به قیام مختار
یعنی قیام مختار مورد تایید امام سجاد علیه السلام بود؟
امام سجاد علیه السلام حضور در عرصه سیاسی و قیامهایی را که بر ضد یزید صورت میگرفت، بیحاصل میدانست و معتقد بود تا جامعه متحول نشود و پایههای ایمانی مردم محکم نشود و به ذات مقدس اهل بیت علیهم السلام معرفت پیدا نکنند، حضور در صحنه سیاسی مساوی است با از بین بردن خود و تداوم حکومت جباران.
از طرف دیگر امام سجاد علیه السلام میخواهد به آن مردم بیبصیرتی که حاضر نشده بودند امام حسین علیه السلام را یاری کنند و حالا تحت تأثیر سخنان دیگران یا احساسات، دست به سلاح بردهاند، تفهیم کند که شما باید به موقع وارد عمل میشدید و حجت خدا را یاری میکردید. حرکت شما حرکت کوری است که به نابودی خودتان و استحکام حکومت جباران اموی منتهی خواهد شد.
بر همین اساس امام سجاد علیه السلام حتی در قیام حره از مدینه بیرون میروند، رویکرد مثبتی نداشتند، چون این مردم همانهایی هستند که امام حسین علیه السلام را یاری نکردند و حال تحت پرچم عبدالله بن حنظله میخواهند با یزید مقابله کنند. امام سجاد علیه السلام این قیام را بیحاصل میدانست چون از روی معرفت نبود و از روی احساسات و بدون هدف خاص و رهبری مشخص صورت گرفته بود.
فتنه زبیریان
رویکرد آن حضرت نسبت به قیام زبیریان، تعبیری انحرافی دارد. درست است؟
همین طور است. قیام عبدالله بن زبیر که اهل تسنن در کتابهای خود از آن به فتنه ابن زبیر یاد میکنند، قیام منحرفی بود. درست است که بر ضد یزید بود ولی عبدالله بن زبیر فرد منحرفی بود که عطش قدرتطلبی او را به قیام واداشته بود وگرنه اعتقادی به مبانی اسلام نداشت و امام سجاد علیه السلام قیام او و پیوستن به آن را صحیح نمیدانست.
موضع امام سجاد علیه السلام نسبت به قیام مختار چگونه بود؟
قیام مختار با سایر قیامها متفاوت است. چون هدف مختار خونخواهی امام حسین علیه السلام بود. ما در سخنی از امام سجاد علیه السلام داریم که میفرمایند: «حتی اگر یک غلام زنگی هم در خونخواهی ما اهل بیت قیام کند، کارش مورد تایید ماست». در صورتی که غلام زنگی هیچ اختیاری از خود ندارد و تحت امر اربابش هست.
امام سجاد علیه السلام به دنبال معرفت دادن به جامعه و احیای بینش و مرامی بود که پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله در بین مردم پدید آورده بود، اما در اثر استیلای غاصبان بر عالم اسلام، از بین رفته بود. مردم به شدت از نظر معنوی تهی شده بودند. بنابراین امام میخواست در قالب مناجات، دعاها و راز و نیازها این معارف را در جامعه پرورش و گسترش دهد تا مردم به یک تحول معنوی برسند. در آن صورت زیر بار خلافت جباران نمیرفتند. با چنین رویکردی بود که قیام مختار مورد تایید آن حضرت قرار گرفته بود.