به گزارش افکارنیوز ، حجه الاسلام والمسلمین علیرضا توحیدلو؛ روایتی خواندنی درباره توبه ى واقعى داستان شگفت آور زیر را بیان کرده اند، که در ادامه می خوانید.
شَعْوانه نام زنی بود که آوازی خوش داشت و در بصره، در مجلس فسق و فجور شرکت می کرد و ثروتی از این راه برهم زده و کنیزکانی خریداری کرده بود.
مرحوم ملا احمد نراقى در کتاب شریف اخلاقى معراج السعادة، در رابطه با توبه ى واقعى داستان شگفت آور زیر را نقل مى کند:
منقول است: «در بصره زنی بود «شَعْوانه» نام که مجلسی از فسق و فجور منعقد نمی شد در بصره که از وی خالی باشد.
روزی با جمعی از کنیزان خود در کوچه های بصره می گذشت به در خانه ای رسیدندکه از آن افغان و خروش بلند بود گفت: سبحان الله! در این خانه عجب مصیبت وغوغایی است! کنیزی را به اندرون فرستاد از برای استعلام از حقیقت حال، آن کنیز رفت و معاودت نکرد. و کنیزی دیگر را فرستاد آن نیز رفت و نیامد. دیگری را فرستادو به او تاکید نمود که زود معاودت کن. کنیز رفت و برگشت و گفت: ای خاتون! این غوغای مردگان نیست، ماتم زندگان است. این ماتم بدکاران و عاصیان و نامه سیاهان است. که این را بشنید گفت: آه، بروم و ببینم که در این خانه چه خبر است.
شَعْوانه چون به اندرون رفت دید واعظی در آنجا نشسته و جمعی در دور او فراهم آمده ایشان را موعظه می کند و از عذاب خدا می ترساند. و ایشان همگی به گریه و زاری مشغولند. و در حینی رسید که واعظ تفسیر این آیه می کرد که:
«إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ سَمِعُوا لَها تَغَیُّظاً وَ زَفِیراً* وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَکاناً ضَیِّقاً مُقَرَّنِینَ دَعَوْا هُنالِکَ ثُبُوراً» .
زمانى که آتش دوزخ، تکذیب کنندگان قیامت را از مکانى دور ببیند، خروش و فریاد جهنم را از دور به گوش خود مى شنوند، چون آن تبهکاران را در زنجیر بسته به محل تنگى از جهنم دراندازند، در آن حال فریاد واویلا از دل برکشند!
شَعْوانه چون این را شنید بسیار در وی اثر کرد و گفت: ای واعظ! من یکی از روسیاهان درگاهم آیا اگر توبه کنم حق - تعالی - مرا می آمرزد؟ گفت: البته اگر توبه کنی خدای - تعالی - تو را می آمرزد اگر چه گناه تو مثل گناه شَعْوانه باشد. گفت: ای عالم! شَعْوانه منم و توبه کنم که من بعد گناه نکنم. آن واعظ گفت: خدای - تعالی - ارحم الراحمین است و البته اگر توبه کنی آمرزیده شوی.
پس شَعْوانه توبه کرد و بندگان و کنیزان خود را آزاد کرد و به صومعه رفت و مشغول عبادت پروردگار شد و دائم در ریاضت مشغول بود، به نحوی که بدنش گداخته شد و به نهایت ضعف و نقاهت رسید.
روزی در بدن خود نگریست، خود را بسیار ضعیف و نحیف دید گفت: آه آه، در دنیا به این نحو گداخته شدم و نمی دانم در آخرت حالم چون خواهد بود؟ ندایی به گوش او رسید که دل خوش دار و ملازم درگاه ما باش تا روز قیامت ببینی حال تو چون خواهد بود».
نیامد بدین در کسی عذر خواه
که سیل ندامت نشستش گناه
چه شبهه در اینکه: هر که ملازم درگاه او باشد و از خوف او ترک معاصی کند درروز قیامت رحمت الهی او را فرو می گیرد و به درجات عالیه و مراتب متعالیه می رسد.
منابع؛ فرقان،آیه ۱۳
ریاحین الشریعه، ج ۴، ص ۳۶۴به نقل از نفحات الانس