حضرت معصومه (س) در ماه ذیقعده سال 173 قمری در مدینه متولد شد و در 12 ربیعالثانی 201 در حالی که 28 سال از عمر شریفشان میگذشت، در قم دیده از جهان فروبستند.
مأمون عباسی در سال 200 قمری، با نامهها و پیامهای بسیار، امام رضا (ع) را به خراسان دعوت کرد. آن بزرگوار، از روی اکراه، این دعوت را پذیرفت و با کاروانی که مأمون فرستاده بود، بهسوی خراسان آمد. یک سال بعد (سال 201) حضرت معصومه بهشوق دیدار برادرش، حضرت رضا (ع)، عازم خراسان گردید و با همراهان حرکت کردند، ولی حقیقت این است که این حرکت، هجرت معنیدار و عظیم حضرت معصومه برای حمایت از ولایت امام علیبن موسی الرضا (ع) و تقویت مسأله رهبری بود، که در ظاهر بهصورت سفر برای دیدار برادر عنوان میشد.
در مورد هجرت حضرت معصومه (س) به ایران مطالب مختلفی گفته شده است، ولی دراینباره بهترین و اصیلترین مدارک، تاریخ قدیم قم است که در قرن چهارم نگاشته شده است. در این کتاب آمده است: «حضرت رضا (ع) بهدعوت مأمون در سال 200 هجری از مدینه به خراسان آمد، حضرت معصومه در سال 201 برای دیدار برادر، از مدینه رهسپار خراسان شد (ناگفته پیداست که در این سفر دور، گروهی از برادران و خدمتکاران همراه حضرت معصومه بوده) وقتی که به ساوه رسیدند، حضرت معصومه (س) بیمار شد، آن حضرت پرسید: از این مکان تا قم چقدر راه است؟ عرض کردند: ده فرسخ، به خدمتکار دستور داده که به جانب قم رهسپار گردند، به این ترتیب به قم آمد و به منزل موسیبن خزرجبن سعد اشعری که از اصحاب امام رضا (ع) بود، وارد شد.»
اما روایت صحیحتر این است: «چون خبر ورود آن بانوی باعظمت حضرت فاطمه معصومه (س) به آلسعد رسید، همگی بهاتفاق به استقبال ایشان رفتند تا او را به قم دعوت کنند، در میان آنها موسیبن خزرج به کاروان حضرت معصومه رسید، زمام شتر آن حضرت را گرفته به طرف قم آمد و در منزل خود با کمال افتخار از آن بانو پذایریی کرد، ولی پس از 16 یا 17 روز آن بانوی ارجمند، رخت از جهان بربست و پسران سعد را در سوگ خود نشانید.»
میزبان حضرت معصومه در قم چه کسی بود؟
در این چند روزی که حضرت معصومه در قم بود از فراق برادر میگریست و محزون و غمگین بود، در خانه موسیبن خزرج عبادتگاهی برای حضرت درست کرده بودند که هنوز باقی است و هم اکنون آن مکان شریف با بنایی مناسب و دیدنی مشخص است، دارای حجرههایی است که در آن طلاب علوم دینی هستند، و در جنب آن، مسجد باشکوهی ساختهاند. این مکان در میدان میر قم واقع شده و به نام «بیتالنور» معروف است.
موسی بن خزرج از اشراف و بزرگان و از رؤسای شیعه اشعری در قم بود که از دانشمندان و روات احادیث معصومین به شمار میرفت. هنگامی که خبر ورود حضرت معصومه (س) به وی رسید، شبانه به سوی ساوه حرکت کرد و زمام ناقه آن حضرت را گرفته و با احترام و عزّت تمام به خانه خود در قم آورد. با ورود حضرت معصومه، اشعریها و شیعیان قم همگی خوشحال شدند و به وی خوش آمد گفته و مقدم حضرت را گرامی داشتند. موسی بن خزرج در سرای خود اتاقی را به ایشان اختصاص داد تا محل استراحت و عبادت او باشد. سفر پررنج و زحمتی که باعث بیماری حضرت فاطمه معصومه (س) شده بود، ناتمام ماند و بیماری وی بهبودی نیافت و پس از هفده روز اقامت در قم در سرای موسی بن خزرج به دیدار حضرت حق شتافت و رحلت نمود.
موسی بن خزرج در قم باغی داشت که در آن، سردابی آماده نمودند و حضرت فاطمه معصومه (س) را پس از غسل و کفن و نماز، در آن سرداب دفن نمودند و سایهبانی از بوریا بر روی قبر مطهر ساختند تا مأمنی برای مشتاقان و احترامی به آن حضرت باشد.
پس از رحلت آن حضرت، موسی بن خزرج خانه و سرای خود را که مدت کوتاهی در اختیار حضرت معصومه علیهاالسلام قرار داشت، وقف نمود و در آنجا مسجدی ساخت.
ریشه اشعریهای قم به کجا برمیگردد؟
مالک بن عامر اشعری، را اولین مسلمان از قبیله اشعریان میدانند. وی که جد اعلای اشعریان قم است، نخستین مهاجر این قوم به سوی پیامبر (ص)، جهت پذیرش اسلام بود. وی پس از اسلام آوردن به میان قوم خود بازگشت و چند سال بعد با اقوام خویش دوباره، به نزد پیامبر (ص) آمد.
در دوره فتوحات، اشعریان نیز در فتح عراق شرکت کردند. اشعریان در نبرد مدائن حضور داشتند و مالک بن عامر اشعری (جد اعلای اشعریان قم) نخستین فرد از سپاهیان عرب بود که از دجله عبور کرد و پس از او دیگر لشکریان از آن گذشتند و ساسانیان را شکست دادند. وی را فاتح نواحی جبال از جمله ساوه دانستهاند. پس از فتح عراق، اشعریان همانند بسیاری از یمنیها در کوفه ساکن شدند، دو تن از فرزندان مالک یعنی سائب و سعد از بزرگان کوفه و سرشناسان عراق بودند.
به نقل کتاب تاریخ قم، درباره علت مهاجرت اشعریان به ایران سه گزارش وجود دارد: بر اساس برخی روایات به دلیل سابقه همکاری اشعریان با امام علی (ع) و شرکت آنان در قیام مختار، حجاج بن یوسف ثقفی عامل خلیفه بر عراق، بر ایشان سخت گرفت. وی محمد بن سائب را به آذربایجان تبعید کرد اما محمد در کوفه مخفی شد، حجاج بر او دست یافت و به قتل رساند. بعد از کشته شدن محمد بن سائب، اشعریان از کوفه خارج شدند.
برخی روایات تاریخی، خروج اشعریان از کوفه را به شرکت آنان در قیام ضد اموی «عبدالرحمن بن محمد بن اشعث» مربوط دانستهاند. حجاج بعد از شکست دادن ابن اشعث، بر اشعریان خشم گرفت و تنها سه روز به آنان فرصت داد تا کوفه را ترک کنند و دستور داد بعد از سه روز هر کس از از آل سائب بن مالک را یافتند، بکشند.
روایت دیگری درباره علت کوچ اشعریان به ایران وجود دارد و آن بدرفتاری احوص اشعری با کشاورزان ایرانی است که در زمینهای او کار میکردند. بر اساس این روایت، حجاج، احوص را در سال ۹۳ ق به این دلیل به زندان افکند و بعد او را به وساطت برادرش عبدالله آزاد کرد. عبدالله که از خشم گرفتن دوباره حجاج بر برادرش میترسید مهاجرت از کوفه را چاره کار دانست.
فرزندان سائب از کوفه کوچ کردند، فرزندان سعد بن مالک نیز به آنان پیوستند، اولاد سعد به سوی قم آمده و در آنجا منزل گزیدند، بدین ترتیب تمام فرزندان مالک بن عامر به سوی ایران سفر کردند، آنان و جمعی از خدمتگزاران، حرکت نموده و در رأس آنان عبدالله و احوص پسران سعد اشعری بودند، پس از مدتی اقوام و خویشان اشعریان به قم مهاجرت کردند.
چرا اشعریها قم را انتخاب کردند؟
درباره چرایی سکونت اشعریان در قم، گفته شده قم را جدشان مالک بن عامر فتح کرده بود و با مردم این ناحیه رفتار خوبی داشته و حتی اشرار طبرستان و دیلم را از آن منطقه دفع کرده بود. وی وقتی به کوفه برگشت، این جریان رابا فرزندان خود در میان گذاشت، همین امر باعث عزیمت آنان به این نواحی شد و مورد استقبال مردم این شهر نیز قرار گرفتند.
اشعریان در توسعه و آبادانی قم نقش مهمی داشتند و قم را که متشکل از روستاهای پراکنده بود به شهری اسلامی تبدیل کردند. از همین روست که برخی منابع بنای شهر قم را به اینان نسبت میدهند، اما مسلم است که اشعریان قم را به سرعت توسعه دادند و آن را از اصفهان جدا نموده و به صورت شهری مستقل درآوردند و بر اهمیت آنان افزودند.
با همت اشعریان، قم که ابتدا از توابع اصفهان بود به جایی رسید که از حاکمان اصفهان خراج میگرفت، و دایره نفوذش تا همدان پیش رفت. قمیها با توجه به این که مذهب شیعه داشتند، از ورود کارگزاران حکومت بنیعباس به داخل شهر قم جلوگیری میکردند و خود از میان خود قاضیانی برای قضاوت برمیگزیدند. وقتی حسین بن حمدان شیعی مذهب از سوی خلیفه به عنوان حاکم به سوی آنان آمد، مردم به استقبال او رفتند و حکومتش را پذیرفتند. اشعریان افزون بر قم، آوه، ساوه، تفرش و کاشان را نیز تحت سیطره خود در آورده بودند و حتی بعضی قزوین را هم جزو منطقه تحت نفوذ آنان دانستهاند.
اگر چه اشعریان از زمان عامر بن مالک به اهل بیت گرایش داشتند، ولی اولین کسی که این عقیده را در قم و در دوران حاکمیت اهل سنت در جهان اسلام و ایران، علنی ساخت موسی بن عبدالله اشعری بود. از آن به بعد اشعریان به راحتی درباره مذهب خود اظهار نظر میکردند و در تبلیغ ائمه شیعه همت میگماشتند.
آنان آشکارا خمس اموال خود را به ائمه میدادند و از پرداخت خراج به حکومت مرکزی امنتاع میکردند. خودداری از پرداخت خراج باعث برور درگیریهای شدید میان اشعریان و برخی خلفا شد. در مقابل، برخی از خلفا نیز افرادی از اشعریان را به حکمرانی قم برمیگزیدند؛ از جمله هاورن الرشید، عامر بن عمران بن عبدالله اشعری را در سال ۱۹۲ ق. به ولایت قم فرستاد و بعد از وی نیز پسرش عامر حاکم قم شد. علی بن عیسی الطلحی اشعری نیز در سال ۲۱۲ ق. از جانب حکومت والی قم شد.
اشعریها چه فعالیتهای علمی داشتند؟
حدود ۵۰ تن از اشعریان قم از چهارصد شیخ، حدیث نقل کردهاند و برخی بیش از ۱۶۰ کتاب نوشتهاند. محور اصلی این کتابها فقه است، اگر چه در عقاید نیز کتاب داشتند. از سوی دیگر، دانشمندانی چون علی بن ابراهیم قمی، محمد بن حسن صفار، الحمیری، کلینی، علی بن بابویه، ابن همام، صدوق، ابن قولویه، شیخ طوسی، و نجاشی از بزرگان اشعریان بارها روایت نقل کردهاند. از ویژگیهای مکتب حدیثی قم که اشعریان بنیانگذاران آن بودند مبارزه با غلو بود. بزرگان حدیث در قم به غالیگری واکنش نشان میدادند و برخی از محدثان شیعه را به دلیل نقل اخبار مشکوک به غلو از این شهر اخراج کردند.
این خاندان خدمات زیادی به مذهب شیعه کردهاند و شخصیتهای برجستهای در این خاندان پرورش یافتند که از رجال بارز شیعی محسوب میشوند، بعضی تعداد شخصیتهای معروف این خاندان را بیش از ۱۳۰ نفر گزارش کردهاند، از جمله زکریا بن آدم که از اصحاب ائمه بوده و مزار ایشان در قبرستان شیخان قم زیارتگاه مردم است یا احمد بن اسحاق که از اصحاب و خواص امام جواد (ع) و امام هادی (ع) و عسکری بوده است یا احمد بن محمد بن عیسی که با امام رضا دیدار داشته و در زمان خود از بزرگان اشعری در قم به حساب میآمده است.
تحقیقات نشان میدهد از مجموع ۸۳ نفر محدث اشعری، ۳۸ نفر در قرن دوم و ۳۳ نفر در قرن سوم و هفت نفر در قرن چهارم میزیستهاند که گویای سیر شکوفایی و افول علمی این خاندان است.