ذکر خدا از موضوعاتی است که در آیات و روایات به عنوان راهحل بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی به آن اشاره شده است.
امام على(ع) میفرماید: یاد خدا عقل را آرامش مىدهد، دل را روشن مىکند و رحمت او را فرود مىآورد. (غررالحکم، ج2، ص66،)
و یا در جایی دیگر میفرمایند: خدا را خالصانه یاد کنید تا بهترین زندگى را داشته باشید و با آن راه نجات و رستگارى را بپیمایید.(بحارالأنوار، ج78، ص39، ح16)
به این آیه توجه کنید:
الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قَلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(رعد 28)
ترجمه
(هدایت شدگان) کسانى هستند که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرام مىگیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام مىگیرد.
یاد خدا تنها به ذکر زبانى نیست، اگر چه ذکر زبانی یکى از مصادیق روشن یاد خداست، زیرا آنچه مهم است یاد خدا بودن در تمام حالات خصوصاً در وقت گناه است.
برکات یاد خدا
یاد نعمتهاى او، عامل شکر اوست.
یاد قدرت او، سبب توکّل بر اوست.
یاد الطاف او، مایه محبّت اوست.
یاد قهر و خشم او، عامل خوف از اوست.
یاد عظمت و بزرگى او، سبب خشیت در مقابل اوست.
یاد علم او به پنهان و آشکار، مایه حیا و پاکدامنى ماست.
یاد عفو و کرم او، مایه امید و توبه است.
یاد عدل او، عامل تقوا و پرهیزکارى است.
انسان، بىنهایت طلب است و کمال مطلق مىخواهد، ولى چون هر چیزى غیر از خداوند محدود است و وجود عارضى دارد، دل را آرام نمىگرداند. در مقابل کسانىکه با یاد خدا آرامش مىیابند، عدهاى هم به متاع قلیل دنیا راضى مىشوند. «رضوا بالحیاة الدنیا واطمأنوا بها»
نماز، ذکر الهى ومایه آرامش است. «و اقم الصّلاة لذکرى»(طه، 14)، «الا بذکر اللَّه تطمئن»
ممکن است معناى «الا بذکر اللَّه تطمئن القلوب» این باشد که به واسطه ذکر و یادى که خدا از شما مىکند، دلهایتان آرام مىگیرد، یعنى اگر بدانیم خداوند ما را یاد مىکند و ما در محضر او هستیم، دلهایمان آرامش مىیابد. چنانکه حضرت نوح علیهالسلام به واسطه کلام الهى «اصنع الفلک باعیننا»(هود، 37) آرام گرفت و امام حسین علیهالسلام به هنگام شهادت على اصغرش با عبارت «هیّن علىّ انّه بعین اللَّه» این آرامش را ابراز فرمود و یا در دعاى عرفه آمده است: «یا ذاکر الذاکرین»
سؤال: اگرچه در این آیه آمده است که دلها، و به ویژه دل مؤمن، با یاد خدا آرام مىگیرد، امّا در آیات دیگرى مىخوانیم هرگاه مؤمن خدا را یاد کند، دلش به لرزه مىافتد. «انما المؤمنون الّذین اذا ذکر اللَّه وجلت قلوبهم»(انفال، 2) آیا این لرزش و آرامش مىتوانند در یکجا جمع شوند؟ راه توجیه آن چیست؟
پاسخ: براى تصوّر وجود این همزمان آرامش و لرزش در یک فرد، توجّه به این مثالها راهگشا است
گاهى انسان بخاطر وجود همه مقدمات، اطمینان و آرامش دارد، امّا در عین حال از نتیجه هم نگران و بیمناک است. مثل جراح متخصصى که به علم و کار خود مطمئن است، ولى باز در هنگام عمل شخصیّت مهمى دلهره دارد.
فرزندان، هم به وجود والدین، احساس آرامش مىکنند و هم از آنها حساب مىبرند و مىترسند.
گاهى انسان از آنجا که مىداند فلان ناگوارى براى آزمایش و رشد و ترفیع مقام اوست، خرسند و آرام است، امّا اینکه آیا در انجام وظیفه موفق خواهد شد یا خیر، او را نگران مىکند و به لرزه مىاندازد.
انسانهاى مؤمن وقتى در تلاوت قرآن به آیات عذاب، دوزخ و قهر الهى مىرسند، لرزش بر اندام آنها مستولى مىشود، امّا هنگامى که آیات رحمت و رضوان و بهشت خداوند را قرائت مىکنند، آرامشى شیرین، قلوب آنها را فرا مىگیرد و آنها را دلگرم مىسازد.
امام سجادعلیهالسلام در دعاى ابوحمزه مىفرماید: «اذا ذکرت ذنوبى فزعت و اذا رأیت کرمک طمعت»، یعنى هرگاه گناهان خود و عدل و قهر تو را به یاد مىآورم، ناله مىزنم، امّا وقتى به یاد لطف و عفو تو مىافتم امیدوار مىشوم.
صاحب المیزان براى این جمله، از قرآن شاهد مىآورد؛ «تقشعر منه جلود الّذین یخشون ربّهم ثم تلین جلودهم و قلوبهم الى ذکر اللَّه»(زمر، 23) یعنى در آغاز انسان دلهره دارد، ولى کمکم به آرامش مىرسد.
کسى که از یاد خدا غافل است، آرامش ندارد و زندگى بدون آرامش زندگى نکبت بارى است. «من اعرض عن ذکرى فانّ له معیشة ضنکا»(طه، 124)
عامل آرامش و دلگرمى
دستیابى به اطمینان و آرامش مىتواند عوامل گوناگونى داشته باشد، ولى در رأس آنها آگاهى و علم جلوه ویژهاى دارد.
کسى که مىداند ذرّه مثقالى از کارش حساب دارد، «مثقال ذرة خیراً یره»(زلزال، 7) نسبت به تلاش و فعّالیّتش دلگرم است.
کسى که مىداند بر اساس لطف و رحمت الهى آفریده شده، «الاّ من رحم ربّک و لذلک خلقهم»(هود، 119) امیدوار است.
کسى که مىداند خداوند در کمین ستمگران است، «انّ ربّک لبالمرصاد»(فجر، 14) آرامش دارد.
کسى که مىداند خداوند حکیم و علیم است و هیچ موجودى را بیهوده خلق نکرده است «علیم حکیم» خوشبین است.
کسى که مىداند راهش روشن و آیندهاش بهتر از گذشته است، «والاخرة خیر وابقى»(اعلى، 17) قلبش مطمئن است.
کسى که مىداند امام و رهبرش انسانى کامل، انتخاب شده از جانب خداوند و معصوم از هر لغزش و خطاست، «انى جاعلک للنّاس اماما»(بقره، 124) آرام است.
کسى که مىداند کارِ نیک او از ده تا هفتصد بلکه تا بىنهایت برابر پاداش دارد، ولى کار زشت او یک لغزش بحساب مىآید دلخوش است. «مثل الّذین ینفقون اموالهم فى سبیل اللَّه کمثل حبة انبتت سبع سنابل فى کلّ سنبلة مأئة حبة»(بقره، 261)
کسى که مىداند خداوند نیکوکاران را دوست دارد، «ان اللَّه یحب المحسنین»(بقره، 195) به کار نیکش دلگرم مىشود.
کسى که مىداند کار خیرش آشکار و کار شرّش پنهان مىماند، «یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح» شاد است.
عوامل اضطراب و نگرانى
یکى از شایعترین بیمارىهاى قرن حاضر، اضطراب و افسردگى است. براى این بیمارى که داراى علائمى همچون انزواطلبى، در خود فرورفتن، خودکمبینى و بیهوده انگارى است، دلایل بسیارى را ذکر کردهاند، از جمله:
شخص افسرده از اینکه همه چیز را مطابق میل خود نمىبیند داراى افسردگى شده است، در حالى که ما نباید بخاطر اینکه چون به همه آنچه مىخواهیم، نرسیدیم، از مقدار ممکن آن هم دست برداریم و تسلیم شویم.
شخص افسرده با خود فکر مىکند که چرا همه مردم مرا دوست ندارند و حال آنکه این امر غیر ممکنى است و حتّى خدا و جبرئیل هم دشمن دارند، لذا انسان نباید توقّع داشته باشد که همه او را دوست بدارند.
شخص افسرده گمان مىکند که همه مردم بد هستند، در صورتىکه چنین نیست و خداوند به فرشتگانى که این توهّم را داشتند پاسخ داد.
شخص افسرده گمان مىکند که همه ناگوارىها از بیرون وجود اوست، در حالیکه عمده تلخىها عکسالعمل و پاسخ خصلتها و کردارهاى خود ماست.
شخص مضطرب از شروع در کارها نگران است و احساس ترس و تنهایى مىکند. حضرت على علیهالسلام براى رفع این حالت مىفرماید: «اذاخفت من شىءٍ فقع فیه»(بحار، ج 71، ص 362) از هر چه مىترسى خود را در آن بیانداز که ترس هر چیز بیش از خود آن است.
شخص مضطرب نگران آنست که آینده چه خواهد شد. این حالت را مىتوان با توکّل بر خدا و پشتکار درمان کرد.
چون در بعضى کارها ناکام شده است، نگران است که شاید در تمام امور به این سرنوشت مبتلا شود.
چون بر افراد و قدرتهاى ناپایدار تکیه دارد، با تزلزل آنها دچار اضطراب مىشود.
و خلاصه امورى همچون عدم قدردانى مردم از زحمات آنها، گناه، ترس از مرگ تلقینهاى خانواده به اینکه نمىدانى و نمىتوانى، قضاوتهاى عجولانه، توقّعات نابجا و تصوّرات غلط، علت بسیارى از افسردگىها و اضطرابها مىباشد که با یاد خدا و قدرت و عفو و لطف او مىتوان آنها را به آرامش و شادابى مبدل ساخت.
تفسیر آیه «الّذین آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذکر اللَّه» را در روز 14 خرداد 73 در همدان مىنویسم، زیرا بمناسبت پنجمین سالگرد رحلت امام خمینى (ره) براى سخنرانى آمدهام. کسى که در پایان وصیّتنامه بسیار مهم خود مى فرماید: «من با دلى آرام و قلبى مطمئن و ضمیرى شاد و روحى امیدوار به فضل الهى از خدمت شما مرخص مىشوم.»
پیامها
نشانه انابه واقعى، ایمان و اطمینان به خداست. «من اناب، الذین امنوا ...»
ایمان بدون اطمینان قلبى، کامل و کارساز نیست. «امنوا وتطمئن قلوبهم»
یاد خدا با زبان کفایت نمىکند، اطمینان قلبى هم مىخواهد. «تطمئن قلوبهم بذکر اللَّه»
تنها یاد خدا، مایه آرامش دل مىشود. «بذکر اللَّه تطمئن القلوب»
امروزه دارندگان زر و زور و تزویر بسیارند ولى از آرامش لازم خبرى نیست.