در نهاد انسان، روح عدالتخواهی، حق پرستی، انصاف، مردانگی، نوع دوستی، رحم، خداپرستی، علاقه به نیکی و فضیلت و امثال آن وجود دارد. همچنین غرایزی مانند غریزهی خودخواهی، خودپرستی، انتقامجویی، راحتطلبی و مانند آن در درون آدمی موجود است که به صورت پنهان، انسان را به سوی پاکی و فضیلت یا به سَمت ناپاکی و رذیلت میکشاند؛ در صورت اول، آن را «تقوا و پاکی» و در صورت دوم که لذتهای نامشروع و ناپاک هستند، «گناه» میگویند.
تعریف گناه
گناه در زبان فارسی به معنای جُرم، بِزِه، خطا و نافرمانی به کار رفته و در زبان عربی از آن به «ذَنب»، «اِثم»، «معصیت» و «سَیّئه» تعبیر شده است و معنایی که از مجموع آنها بر میآید همان نافرمانی و انجام عملی بر خلاف قانون الهی و یا سرپیچی از قانون است و به عبارت دیگر هر چه که مخالف کرامت انسانی است و او را از اصلیترین هدفِ حیات باز میدارد، گناه محسوب میشود.
قانونی که بشر برای تأمین زندگی خود وضع کرده تنها در حدود حفظ امنیّت عمومی است؛ ولی اسلام تمام جهاتی را که به سعادت انسان از نظر جسم، روح، دنیا، آخرت، اخلاق، فضیلت، شرف، امنیّت، انسانیّت و مانند آن مربوط میشود در نظر گرفته و قانون وضع کرده و مخالفت با آن را گناه دانسته است.
اسلام حتّی از اندیشه و فکر گناه جلوگیری کرده و این بزرگترین راه مبارزهی با گناه است، چون «از کوزه همان برون تراود که در اوست».
قران کریم هلاکت و نابودی بسیاری از امتهای گذشته را که روزگاری در این جهان زندگی میکردند و امروزه نامی از آنها در صفحه تاریخ باقی نیست، معلول اعمال زشت و گناهان آنها دانسته و میفرماید:
«کَذَّبُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِم»[1]؛ آیات پروردگارشان را تکذیب کردند ما هم بخاطر گناهانشان، آنها را هلاک کردیم.
اسلام برای متخلّفین و قانونشکنان، مجازاتهایی قائل شده که در اثر اجرای آن، ریشه فساد و تبهکاری از میان جامعه کنده شده یا به حداقل ممکن خواهد رسید. قوانین جزایی اسلام، چون از جانب پروردگار تشریع شده، بسیار دقیق بوده و حتی به میزان جرم، زمان و مکان و مقدار و کیفیت آن اشاره شده است که در کتب فقه اسلامی بنام «حدود» مورد بحث قرار داده است.
همچنین قرآن کریم، گناه را موجب از دست رفتن نعمتها دانست و فرمود: «ذَالِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیرًِّا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلىَ قَوْمٍ حَتىَ یُغَیرُِّواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیم»[2]؛ این بخاطر آن است که خداوند، هیچ نعمتى را که به گروهى داده، تغییر نمىدهد جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند و خداوند، شنوا و داناست!
«کارل» فرانسوی عقیده دارد:
«گناه عبارت است از پیروی نکردن از نظم اشیا» و در ادامه میگوید: فهم این نکته دشوار نیست که گناه عبارت است از پایمال کردن ارادی یا غیر ارادی قانونهای زندگی و قوانین زندگی نیز همانند قوانین اختلاط گازها و یا سقوط اجسام غیر قابل شکست است؛ ولی چون کیفر گناه خیلی دیر فرا میرسد، آدمی هنوز وخامت نتایج گناه را درک نکرده است. هر گناهی سبب بروز اختلالات عضوی و روانی و اجتماعی جبران ناپذیری میشود ...».[3]
اقسام گناه
1- گناه کبیره: آن است که نسبت به گناهان دیگر قبح بیشتری داشته و در ارتکاب آنها وعدهی عذاب داده شده است، هر چند هر گناهی با توجه به زشتی که در آن از نافرمانی معبود وجود دارد، کبیره محسوب میشود. بزرگترین گناه کبیره، شرک است که گناهی نابخشودنی است. برخی از گناهان کبیره عبارتند از: زنا، غیبت، هتک آبروی مؤمن، ناامیدی از رحمت خدا، ایمن شدن از مکر خدا، قطع رحم، عقوق پدر و مادر، شرابخواری، دزدی، رشوهخواری، چشمچرانی و مانند آن که تأثیری بزرگ بر روح و روان انسان میگذارند.
2- گناه صغیره: گناهانی است که کبیره بودنش با هیچ یک از دلایل فوق ثابت نشود؛ البته باید توجه داشت که اصرار بر گناهِ صغیره نیز آنرا در ردیف گناهان کبیره قرار میدهد؛ ولی اصرار بر گناه صغیره موجب آن میشود که علاوه بر تبدیل شدن آن به گناه کبیره، تأثیرش در قلب انسان کم کم جمع شده و در مجموع تأثیری بزرگ بر انسان می گذارد.
آثار گناه
گناه، آثار وضعی فراوانی را در پی دارد که این امر از مسلّمات است و کردار انسان، چه خوب و چه بد، انعکاس هایی در همین دنیا دارد. خدای سبحان در قرآن کریم می فرماید: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیر»[4]؛ هر مصیبتى به شما برسد بخاطر اعمالى است که انجام دادهاید و بسیارى را نیز عفو مىکند!
رسول خدا(ص) به حضرت امیر(ع) فرمودند: «یَا عَلِیُّ مَا مِنْ خَدْشِ عُودٍ وَ لَا نَکْبَةِ قَدَمٍ إِلَّا بِذَنْب»[5]؛ ای علی! هر خراشی که از چوبی به انسان میرسد و هر لغزش قدمی، بر اثر گناهی است که از او سر زده است.
مقصود از آثار وضعی گناه، اثرات عینی و آشکاری است که معصیت حق تعالی در همین دنیا برای فرد و جامعه در پی دارد که به برخی از آن پیامدها اشاره می شود:
1- یأس و ناامیدی: امید، حالت روحی است که از نوعی اطمینانِ خاطر از دستیابی به هدف حاصل میشود و موجب نشاط زندگی میگردد. انسان گناهکار تا دست از گناه نکشد، نمیتواند به رستگاری و رسیدن به قرب الهی، امید واقعی داشته باشد.
2- بیم و ترس: این بیم به صورت وحشت از مرگ و ترس از مخلوقات دیگر بروز می کند، وحشت از مرگ به خاطر گناه و ارتباط با جهان مادی و دوری از معنویت حاصل می شود. پس شخص گناهکار بر اثر گناه، از نصرت الهی ناامید شده و افق فکر و شعاع روحش را محدود می کند؛ لذا به دیگران امید می بندد و در نتیجه ترسی کاذب از صاحبان ناحق و اربابان جور و ستم در او حاصل میشود.
3- عدم استجابت دعا: دعا، راهی برای برآورده شدن حاجات و موجب رفع گرفتاری و بلاهاست و گناه به چند نحو در عدم استجابت دعا اثر میگذارد، مثل سلب توفیق دعا، از بین رفتن معنویت، سلب امید، نفرین صاحب حق، حق الناس، عاق والدین و مانند آن.
4- افتادن از چشم خوبان: انسان گناهکار، محبتش در دل خوبان جای نمی گیرد و همین باعث می شود که از دعای آنان محروم گردد که یکی از این گناهان، جستجوی عیوب دیگران است.
گناه عبارت است از پیروی نکردن از نظم اشیا» و در ادامه میگوید: فهم این نکته دشوار نیست که گناه عبارت است از پایمال کردن ارادی یا غیر ارادی قانونهای زندگی و قوانین زندگی نیز همانند قوانین اختلاط گازها و یا سقوط اجسام غیر قابل شکست است.
5- خشکسالی و نباریدن باران: از جمله آثار وضعی گناه، خشکسالی است و یکی از گناهانی که موجب عدم نزول باران میشود، نپرداختن زکات است.[6]
6- نزول بلا و آفت: گناه، خود آفت و بلایی است که در مسیر حیات طیبه قرار میگیرد که موجب نزول بلا و آفات بر فرد و جامعه میشود؛ از جملهی گناهان آفتزا عبارتند از خوردن مال یتیم، زنا، فرار از جنگ، کمک نکردن به مظلوم، ترک امر به معروف و نهی از منکر و امثال آن است.
7- کوتاهی عمر: عمر، بزرگترین سرمایهی اهل ایمان برای کسب درجات عالیه است؛ لذا پارهای از اعمال صالح مثل صله رحم، موجب زیادی عمر است و برخی از گناهان نیز موجب کوتاهی عمر میشوند؛ آه و نفرین مظلومان از مؤثرترین عوامل کاهش عمر است، قَسَم دروغ، زنا، کشتن پدر از دیگر گناهانی است که موجب کوتاهی عمر است.
8- فقر و گناه: گناه یکی از عوامل مهم فقر است؛ چه فقر مادی و تنگدستیِ معیشتی و چه فقر معنوی و تهیدستیِ روح آدمی. ماهیت بعضی از گناهان نیز هزینهبَر است و بار مالی دارد؛ مثل ربا دادن، رشوه دادن، قمار و مانند آن که اساساً نعمت را از کف انسان میبرند و رزق و روزی را کم میکنند.
9- تسلط اشرار و ستمگران: برخی از گناهانی که باعث تسلط اشرار میشود، ترک امر به معروف و نهی از منکر، عدم اطاعت از امام، دوری از علما و پیمانشکنی میباشد.
راه مبارزه با گناه
مبارزه با نفس در انجام معاصی و از بین بردن ریشهی گناهان و اجتناب از آنها در مورد کسانی مصداق دارد که:
اولاً؛ دارای «ایمان و اعتقادات مذهبی» باشند وگرنه گناهکاران بیایمان را هیچ نیرویی جز زور نمیتواند از گناه باز دارد. بدین جهت در تعالیم اسلامی، قبل از هر چیز، به مسئله ایمان توجه شده و نهایت کوشش به عمل آمده است که مسلمانان با مطالعه و بررسی در حقایق مذهبی و واقعیات دینی، دارای ایمان نیرومندی شوند تا نیروی ایمان آنان را از آلودگی به گناه باز دارد. همین نیرو است که با ندای ملکوتی خود، اشخاص را به نیکوکاری، پاکی، احسان، عدالت، خدمت به خلق و به دیگر صفات عالی انسانی وادار میکند.
ثانیاً: اسلام برای پاک نگهداشتن محیط، اجازه نمیدهد که مردم برای کشف گناهان، در زندگی یکدیگر تجسّس کنند و اگر احیاناً کسی از گناه پنهانی دیگری مطلع شد، اجازه ندارد پرده از گناهان او بدَرَد و گناهش را برای دیگران بازگو کند؛ زیرا بازگو کردن گناه سبب رسوایی و در نتیجه موجب گستاخی او در گناهان خواهد شد و چنین فردی با نشر چنین اخباری، به گسترش گناه کمک میکند و خداوند وعدهی عذاب دردناکی را برای چنین افرادی داده است.
ثالثاً: یکی دیگر از راههای اسلام برای مبارزه با گناهان و انواع گوناگون فساد، قانون نظارت ملی را که همان «امر به معروف و نهی از منکر» است، ارائه کرده است؛ زیرا با چنین روشی که عاقلانه هم هست، همگان در صدد اصلاح فرد و جامعه برمیآیند. اگر میخواهیم اجتماع اسلامی از مفاسد و گناهان مصون بماند و تبهکاریها و ستمگریها شیوع پیدا نکند و جامعه به سوی نیستی و بدبختی کشانده نشود، قانون نظارت ملی را باید در جامعه پیاده کرده و این دو اصلِ مهم را همواره سرلوحه کارها قرار دهیم.
رابعاً: در قرآن کریم و روایات اسلامی، سیهروزی و بدبختیِ گناهکاران در عالَم آخرت، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و دقیقاً تشریح شده و این خود یکی از طُرق مبارزه با گناه است. قرآن کریم میفرماید: «در روز رستاخیز، گناهکاران برای نجات از عذاب، آرزو میکنند که بتوانند فرزندان عزیز و دلبند خود و همسر و برادر و تمام فامیل و خویشان و تمام مردم روی زمین را فدا و تسلیم نمایند تا از عذاب الهی رهایی یابند؛هرگز به نتیجه نمیرسند و راهی برای نجات آنان نیست».[7]
اما خامساً: اسلام برای متخلّفین و قانونشکنان، مجازاتهایی قائل شده که در اثر اجرای آن، ریشه فساد و تبهکاری از میان جامعه کنده شده یا به حداقل ممکن خواهد رسید. قوانین جزایی اسلام، چون از جانب پروردگار تشریع شده، بسیار دقیق بوده و حتی به میزان جرم، زمان و مکان و مقدار و کیفیت آن اشاره شده است که در کتب فقه اسلامی بنام «حدود» مورد بحث قرار داده است.
مطالبی که ذکر شد، نمونهای از مبارزات عمیق و اساسی اسلام در مقابل گناه و فساد و تباهی میباشد و از آنجا که گناه، بزرگترین و مهمترین مانع تکامل اخلاق و تعالی روح انسان است، سخن پیرامون آن ضروری است؛ چرا که شناخت گناه و ماهیت آن و همچنین انواع و گونههای مختلف آن، انسانِ سالک را در طی طریق سعادت، یاری خواهد کرد.
این آیات و نظایر آن، گناهکاران را به آیندهی وحشتناکی که در پیش دارند متوجه میسازد تا قبل از گرفتار شدن به عذاب الهی، چارهجویی کنند و با توجه به استغفار و جبران لغزشهای خود، به سوی نجات و سعادت گام بردارند.
سخن پیرامون آن ضروری است؛ چرا که شناخت گناه و ماهیت آن و همچنین انواع و گونههای مختلف آن، انسانِ سالک را در طی طریق سعادت، یاری خواهد کرد.
پی نوشت:
[1] . سوره انفال،آیه54.
[2] . همان، آیه53.
[3] . ر . ک: کیفر گناه (رسولی محلاتی، سید هاشم)، ص22 به نقل از «راه و رسم زندگی، ص71 ـ 80».
[4] . سوره شوری، آیه30.
[5] . بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج70، ص316.
[6] . اصول کافی، ج4، ص81.
[7] . سوره معارج، آیه11 ـ 15.