روز ۱۹ ماه محرم سال ۶۱ هجری قمری کاروان اسرای کربلا به دستور یزید ملعون به سوی دمشق رهسپار شدند. کتاب «دانشنامه امام حسین» درباره حرکت کاروان آلالله به سوی دمشق چنین مینویسد:
پیکی از سوی یزید بن معاویه آمد که به عبیدالله فرمان میداد تا اثاث حسین (ع) و باقیماندگان خاندان و فرزندان و زنان او را به سوی یزید روانه کند. پس از آن عبیدالله فرمان داد که زنان حسین (ع) و کودکانش را آماده کنند و علی بن الحسین (ع) را تا گردن در زنجیر کنند، سپس آنان را با مُحفِّز بن ثَعلَبه عائِذی (از تیره عائذه قریش) و شمر بن ذیالجوشن، روانه کرد، آن دو، کاروان را آوردند تا نزد یزید آمدند، امام سجاد (ع) در طول راه، با آن دو، کلمهای سخن نگفت تا [به شام] رسیدند.
اما اینکه آیا سرهای شهدا همراه کاروان بوده است، بر پایه گزارش تاریخ طبری، تاریخ دمشق و الإرشاد مفید، پس از واقعه کربلا، ابتدا سر مقدس سیدالشهدا (ع) و سایر شهیدان را به شام فرستادند و پس از آن، اسیران را اعزام کردند؛ لیکن طبق شماری دیگر از گزارشها، سرهای شهدا، همراه با اسیران به شام فرستاده شدهاند، برخی گزارشها هم حاکی از آن است که سرهای شهیدان، همراه اسیران اعزام شدند؛ ولی سر مقدس سیدالشهدا(ع)، پیش از کاروان به دمشق رسید.
امام زینالعابدین (ع) درباره نحوه انتقال کاروان اسرا به دمشق فرمود: «مرا بر شتری لَنگ و بدون جهاز، سوار کردند و سر حسین(ع) بر بالای عَلَمی بود و زنانمان، پشت سر من بر اَسترانی بدون پالان، سوار بودند، کسانی که ما را میبردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نیزه ما را احاطه کرده بودند و آزار میدادند، اگر اشکی از دیده یکی از ما فرو میچکید، با نیزه به سرش میکوبیدند تا آنکه وارد شام شدیم، جارچی جار زد: ای شامیان! اینان، اسیران اهل بیت ملعوناند».
*مسیر حرکت کاروان اسیران کربلا از کوفه به شام
۱ـ راه بادیه
کوفه، در عرض جغرافیاییِ حدود ۳۲ درجه و دمشق، در عرض جغرافیاییِ حدود ۳۳ واقع است. این، بدان معناست که مسیر طبیعی میان این دو شهر، تقریبا روی یک مدار قرار دارد و نیازی به بالا رفتن و پایین آمدن روی زمین، جز در حدّ کسری از یک درجه نیست. روی این مدار، راهی واقع بوده که به «راه بادیه» مشهور بوده است. این مسیر، کوتاهترین راه بین این دو شهر است و حدود ۹۲۳ کیلومتر مسافت داشته است.
مشکل اصلی این راه کوتاه، گذشتن آن از صحرای بزرگ میان عراق و شام است که از روزگاران کهن، به «بادیة الشام» مشهور بوده است. این مسیر، برای افرادی قابل استفاده بوده که امکانات کافی (به ویژه آب) برای پیمودن مسافتهای طولانی میان منزلهای دور از همِ صحرا را داشته اند، هر چند، گاهی شتاب مسافر، او را وادار به پیمودن این مسیر میکرده است.
گفتنی است در صحراها، شهرهای بزرگ، وجود ندارند؛ اما این به معنای نبودن راه یا چند آبادی کوچک نیست.
۲ـ راه کناره فرات
فرات، یکی از دو رود بزرگ عراق است که از ترکیه سرچشمه میگیرد و پس از گذشتن از سوریه و عراق، به خلیج فارس می پیوندد. کوفیان، برای مسافرت به شمال عراق و شام، از کناره این رود، حرکت میکردند تا هم به آب، دسترس داشته باشند و هم از امکانات شهرهای ساخته شده در کناره فرات، استفاده کنند. گفتنی است لشکرهای انبوه و کاروانهای بزرگ که به آب فراوان نیاز داشتند، ناگزیر از پیمودن این مسیر بودند.
این مسیر، ابتدا از کوفه به مقدار زیادی به سوی شمال غرب می رود و سپس از آن جا به سوی جنوب، بر می گردد و با گذر از بسیاری از شهرهای شام، به دمشق می رسد. این راه، انشعابهای متعدّد داشته و با طول تقریبی۱۱۹۰ تا ۱۳۳۳ کیلومتر، جایگزین مناسبی برای راه کوتاه، اما سختِ بادیه بوده است. مجموع این راه و راه بادیه را میتوان به یک مثلث، تشبیه کرد که قاعده آن، راه بادیه است.
۳ـ راه کناره دجله
دجله، دیگر رود بزرگ عراق است و آن نیز مانند فرات، از ترکیه سرچشمه میگیرد؛ اما از شام نمیگذرد و درگذشته، برای رفتن به شمال شرق عراق، از مسیر کناره آن، استفاده میکردهاند. این راه، مسیر اصلی میان کوفه و دمشق، نبوده است و باید پس از پیمودن مقدار کوتاهی از آن، کم کم به سمت غرب پیچید و پس از طی مسیر نه چندان کوتاهی، به راه کناره فرات پیوست و از آن طریق، وارد دمشق شد. این مسیر را می توان سه ضلع از یک مستطیل دانست که ضلع دیگر طولی آن را راه بادیه و سه ضلع یاد شده آن را: مسافت پیموده شده از کوفه به سمت شمال، راه پیموده شده به سمت غرب، و راه پیموده شده به سمت جنوب ـ که بازگشت به بخشی از مسیر پیموده شده قبلی است ـ، تشکیل می دهند. از این رو، از همه راههای دیگر، طولانیتر است و طول آن، حدود ۱۵۴۵ کیلومتر است. این راه را «راه سلطانی» نامیدهاند.
چند نکته قابل توجه
ما دلیل روشن و گزارش تاریخی معتبر و کهنی برای اثبات عبور کاروان اسیران کربلا از یکی از این سه راه، در دست نداریم و حدیثی نیز از اهل بیت (ع) در این باره به ما نرسیده است. آنچه در دسترس ماست، برخی نشانههای جزیی و ناکافیاند که به صورت پراکنده، در برخی کتابها آمده اند و نیز قصهپردازیها و شرح حالهای بیسند و نامعتبری که در کتابهای غیر قابل استناد (مانند مقتل ساختگی منسوب به ابو مِخنَف)، آمده و سپس در کتابهای دیگر، تکرار شدهاند.
برخی شواهد که میتوانند موجب ترجیح راه بادیه بر دو راه دیگر شوند، عبارتند از:
۱ـ راه کناره فرات و راه سلطانی، هر دو، دارای شهرهای بسیاری بودهاند و اگر این راهها، مسیر حرکت اسیران میبود، بایستی نقلهایی از مواجهه مردم این شهرها با کاروانیان یا مشاهده شدن آنان در آن شهرها، در منابع معتبر میآمد ـ چنان که در کربلا و کوفه و شام، چنین گزارشهایی وجود دارد ـ در حالی که در این باره، هیچ نقلی نیامده است. بنابراین به نظر میرسد که مسیر حرکت اسیران، از جایی بوده که کمترین حضور مردمی را داشته که همان مسیر بادیه است.
۲ـ اعتراضهایی که از لحظه شهادت امام حسین (ع) علیه حکومت اموی، حتی به وسیله برخی طرفداران حکومت و خانواده جنایتکاران، انجام یافت و بازتابی که واقعه عاشورا در کوفه به وجود آورد، قاعدتاً حکومت را از این که اسیران و سر مطهر امام (ع) را از مسیر شهرها و آبادیهای پُرجمعیت عبور دهند، باز میداشت.
۳ـ سرعت انجام گرفتن کار، در کارهای حکومتی، یک اصل است. لازمه رعایت این اصل، گذر از کوتاهترین و سریعترین مسیر بوده است.
به دلیل نبود دلایل روشن و قابل اعتماد نمیتوان اظهار نظر قطعی کرد؛ با این وجود عبور کاروان اسیران کربلا از مسیر بادیه احتمال بیشتری را به خود اختصاص میدهد.