"...در روز عاشورا حسین (ع) حد آخر مقاومت را هم میکند، دیگر وقتی است که به کلی توانایی از بدنش سلب شده است.
یکی از تیراندازان ستمکار تیر زهرآلودی را به کمان می کند و به سوی اباعبدالله (ع) میاندازد که در سینه ابا عبدالله می نشیند و آقا دیگر بی اختیار روی زمین می افتد.
چه می گوید؟ آیا در این لحظه تن به ذلت میدهد؟ آیا خواهش و تمنا می کند؟ نه، بلکه بعد از گذشت این دوره جنگیدن رویش را به سوی همان قبلهای که از آن هرگزمنحرف نشده است می کند و میفرماید:" رضا بقضائک و تسلیما لامرک ولا معبود سواک یا غیاث المستغیثین" این است حماسه الهی، این است حماسه انسانی.
و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین...."
منبع: حماسه حسینی صفحه ۳۹