یادش بخیر بچه که بودیم شرکت در مراسم تعزیه برنامه ثابت عزاداریمان در دهه اول ماه محرم بود. بعدازظهرها دست پدر و مادرمان را میگرفتیم و سمت تکیه شهرمان میرفتیم. جمعیت دورتا دور تکیه مینشستند و آماده بودند تا تعزیهخوانها بیایند و شروع کنند به شبیهخوانی. تعزیهخوانها با صدای رسا شعرهایشان را که روی کاغذ کوچکی نوشته شده بود، میخواندند و پدر و مادرمان و مردم را میدیدیم که همراه با خواندن آنها اشک میریختند. اوج تعزیهخوانی برای ما که هیچوقت از دستش نمیدادیم تعزیهخوانی روز عاشورا بود که نزدیک غروب خیمهها را آتش میزدند و با تمام وجودمان غربت غروب روز دهم محرم را با پوست و گوشتمان احساس میکردیم. برای همین بود که تعزیهخوانها برایمان خیلی قابل احترام بودند، قدیمیترهایشان به رحمت خدا رفتهاند اما باز هستند تعزیهخوانهای قدیمی که با خواندنشان خاطرات زیرخاکی ما را برایمان زنده میکنند.
مگر میشود اهل تعزیه باشی و استاد رضا حیدری را که به پدر تعزیه ایران مشهور است و برخی او را عصاره تعزیه ایران میخوانند، نشناسی. پیرمردی مهربان و خوشسیما که با تجربه 72 سالهاش در تعزیهخوانی یکی از گنجینههای ایران است. استاد اهل تفرش است و خودش میگوید که از هفت، هشت سالگی نزد پدرش استاد محمدتقی حیدری در تهران شبیهخوانی کرده است؛ از بچهخوانی و قاسمخوانی و علیاکبرخوانی گرفته تا بعد امامخوانی.
او امسال به سفر حج مشرف شده است و قبل از رفتن به این سفر مردم خمینیشهر از او دعوت کردهاند که دهه اول محرم را در این شهر تعزیه بخواند و حالا او قرار است تا 10 روز آینده در خمینیشهر اصفهان باشد و هنرنمایی کند. از کودکیاش میگوید که آن زمان تعزیهخوانهای خیلی خوبی بودند که در کنارشان یاد گرفته است؛ از میرزا غضنفر کاشی و مرحوم محمدحسن ترابی و حاجمرتضی سلیمانی تا پدرش و مرحوم سیدحسن خوشضمیر که گاهی در تلویزیون نقالی میکرد و مرحوم حسین نورایی که مخالفخوان بود.
حیدری میگوید: «آنها از هر لحاظ استاد تعزیه بودند. ما در دوران بچگی در خدمت آقایان بچهخوانی میکردیم، زیر دست آنها بزرگ شدیم و آرامآرام دوران بچهخوانی شد قاسمخانی بعد علیاکبرخوانی بعد دوران شهادتخوانی و حالا که پیر شدیم امامخوانی میکنیم.
زمان قدیم شبیهخوانها اعتقادشان خوب بود و با وضو لباس تعزیه میپوشیدند و وارد تکیهها میشدند البته تعزیهخوانهای الان هم خوبند اما آن موقع بهتر بود.» او از پدرش به نیکی یاد میکند و میگوید پدرم هر چیزی را که لازم بود از کودکی به من یاد میداد و من تعزیهخوانی را بیشتر عملی یاد گرفتهام. اگر اشتباهی میکردم پدرم مرا اصلاح میکرد و درستش را برایم میخواند و بعد من میخواندم.
میگویند که استاد حیدری ازجمله کسانی است که نسل امروز تعزیهخوانی کشور را تربیت کرده و او علاوهبر تعزیهخوان بودن محقق و نسخهنویس است و تحقیقات زیادی در زمینه تعزیه و تاریخ اسلام داشته است تا تعزیهخوانی از انحراف و تحریفات به دور باشد. او همچنین مسلط به دستگاههای موسیقی اصیل و سنتی ایرانی است.
او درباره منابعی که در شبیهخوانی استفاده میکند، میگوید: «زمانی که ما در تفرش بودیم و میخواندیم از منابعی استفاده میکردیم که متعلق به میرانجم بود اما نسخههایی که در تهران خواندیم متعلق به میرعذا و میرغم بود. امروز هم اغلب از روی همان نسخههای میرعذا میخوانیم.»
امام حسین(ع) خود معجزه است و مردم در طول سالهایی که برای ایشان عزاداری کردهاند معجزاتی را به عینه دیدهاند. استاد در اینباره میگوید: «من در تعزیه معجزات زیادی دیدهام. خودم 12 سال بیشتر نداشتم که به مریضی سختی مبتلا شدم و مادرم شبانهروز بالای سرم گریه میکرد. اما یک بار مردی شبیه همین امامی که در تعزیه بازی میکنیم بالای سرم آمد و دستی به سرم کشید و رفت و من شفا پیدا کردم. این معجزه درباره خود من بود و البته درباره مردم هم معجزات بسیاری شنیدهام.»
وی درباره تعزیههای امروزی میگوید: «آنچه در نظر من هست این که تعزیهخوان بهعنوان کسی که درباره امام حسین میخواند و در خانه اوست باید تقوا پیشه کند و امام حسین را بشناسد و بداند که کجا دارد خدمت میکند، اگر اینطور باشد به مقصد میرسد وگرنه اگر کسی این چیزها برایش اهمیت نداشته باشد به مقصد نمیرسد.»