همزمان با فرا رسیدن ایام ماه محرم قسمتی از فصل چهارم کتاب حماسه حسینی، جلد اول، استاد شهید مرتضی مطهری در ادامه خبر می خوانید و می شنوید:
"""...به موجب عامل اول، چون مردم کوفه دعوت کردند و زمینه پیروزی صدی پنجاه یا کمتر آماده شده است امام حرکت میکند. یعنی اگر تنها این عامل در شکل دادن نهضت حسینی موثر بود، چنانچه مرم کوفه دعوت نمیکردند، حسین (ع) از جای خود تکان نمیخورد. به موجب عامل دوم از امام بیعت میخواهند و میفرماید با شما بیعت نمیکنم. یعنی اگر تنها این عامل می بود، چنانچه حکومت وقت از حسین (ع) بیعت نمیخواست، او با آنها کاری نداشت، میگفت شما با من کار دارید، من که با شما کاری ندارم، شما از من بیعت نخواهید، مطلب تمام است. پس به موجب این عامل اگر آنها تقاضای بیعت نمیکردند، اباعبدالله هم آسوده و راحت بود سرجای خود نشسته بود، حادثه و غائلهای به وجود نمی آمد.
اما به موجب عامل سوم حسین یک مرد معترض و منتقد است، مردی است انقلابی و قیام کننده، یک مرد مثبت است. دیگر انگیزه دیگری لازم نیست. همه جا را فساد گرفته، حلال خدا را حرام، و حرام خدا حلال شده است، بیت المال مسلمین در اختیار افراد ناشایست قرار گرفته و در غیر راه رضای خدا مصرف می شود و پیغمبر اکرم فرمود: هر کس چنین اوضاع و حوالی را ببیند " فلم یغیر علیه یفعل و لاقول" و در صدد دگرگونی آن نباشد، در مقام اعتراض برنیاید،"کان حقا علی الله ان یدخله مدخله" شایسته است ( ثابت است درقانون الهی) که خدا چنین کسی را به آنجا ببرد که ظالمان، جابران، ستمکاران و تغییر دهندگان دین خدا می روند و سرنوشت مشترک با آنها دارد. به گفته جدش استناد می کند که در چنین شرایطی کسی که می داند و می فهمد و اعتراض نمیکند، با جامعه گنهکار خود سرنوشت مشترک دارد. تنها این حدیث نیست احادیث دیگری از شخص پیغمبر اکرم (ص) دراین زمینه هست.
حدیثی داریم که امام رضا (ع) از پیغمبر اکرم نقل می کند و آن این است: " اذا تواکلت الناس الامر بالمعروف والنهی عن المنکر"، هر گاه مردم، امر به معروف ونهی از منکر را به عهده همدیگر بگذارند( یعنی هر کس سکوت کند به انتظار اینکه دیگری امر به معروف ونهی از منکر کند و درنتیجه هیچ کس قیام نکد) "فلیاذنوا بوقاع من الله " پس برای عذاب الهی منتظر و آماده باشند. چه عذابی؟ سنگ از آسمان بیاید؟ نه، عذاب الهی درآیه قرآن چنین تفسیر شده است: "قل هوالقادر علی ان یبعث علیکم عذابا من فوقکم او من تحت ارجلکم اویلبسکم شیعا و یذیق بعضکم باس بعض". ( از عذاب خدا بترسید) بگو خدا قادر است که ازبالای سر شما بر شما عذاب بفرستد یا از زیر پای شما عذاب را بجوشاند یا شما را دسته دسته کند یا اینکه زیان خود شما را به خود شما برساند، یعنی خودتان را به جان یکدیگر بیندازد.
اهل بیت در روایات خود چنین معنی می کنند: عذاب بالای سر یعنی شما از مافوقها عذاب می بینید، عذاب از زیرپا یعنی از طبقه مادون عذاب می بینید. پیغمبر اکرم فرمود: وقتی مردم امر به معروف و نهی از منکر را رها کنند، منتظر و مطمئن باشند که پشت سر آنها عذاب الهی می آید.
حدیث دیگری از پیغمبر اکرم است که آن را هم علمای شیعه در کتب معتبر خود مثل " اصول کافی" روایت کردهاند و هم علمای اهل تسنن. غزالی این حدیث را در " احیاءالعلوم" نقل می کند و سند آن در کتب حدیث اهل تسنن هست:
"لتامرن بالمعروف و لتنهن عن المنکر او یسلطن الله علیکم شرارکم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم" یعنی باید امر به معروف ونهی از منکر را داشته باشید، این دو باید وجود داشته باشند و گرنه بدان شما بر شما مسلط می شوند. بعد خوبان شما می خوانند و به آنها جوابی داده نمی شود. اکثرا اینطور معنی می کنند که بعد از آنکه بدان شما بر شما مسلط شدند، نیکان شما به درگاه الهی می نالند و خداوند دعای آنها را مستجاب نمی کند. یعنی قومی که امر به معروف ونهی از منکر را رها کنند خاصیتشان این است که خداوند رحمت خود را از آنها میگیرد. هر قدر خدا را بخوانند دعای آنها به موجب این گناه مستجاب نمی شود.
ولی غزالی معنی لطیفی برای این آیه کرده است( با اینکه مرد به اصطلاح درویشی است و در مسائل اجتماعی دیده نمی شود) . می گوید: معنی این جمله: "فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم" این نیست که خدا را می خوانند و خدا دعای آنها را مستجاب نمی کند، معنایش این است: وقتی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند آنقدر پست می شوند، آنقدر رعبشان، محبتشان، عزتشان، کرامتشان از بین می رود که وقتی به درگاه همان ظلمه می روند هر چه ندا می کنند به آنها اعتنا نمی شود. یعنی پیغمبر فرمود: اگر می خواهید عزت داشته باشید و دیگران روی شما حساب کنند، امر به معروف ونهی از منکر را ترک نکنید. اگر امر به معروف ونهی از منکر نداشته باشید اولین خاصیت آن ضعف شماست، پستی و ذلت شماست، دشمن هم روی شما حساب نمی کند.
بر در ارباب بی مروت دنیا چندنشینی که خواجه کی به درآید
آن وقت مثل یک برده و بنده هر چه التماس کنید کسی جوابتان را نخواهد داد. معنی بسیار لطیفی است. ما چنین اصل قطعی در اسلام داریم و وجود مقدس اباعبدالله (ع) به این اصل استناد کرده است و چنین می فهماند که فرضا مردم کوفه مرا دعوت نمی کردند، فرضا دستگاه یزید از من بیعت نمی خواست، من به موجب اصل امر به معروف ونهی از منکر ساکت نمی نشستم....."""