شیخ صدوق از علما و اندیشمندان پر آوازه شیعه که به دعای امام زمان متولد شده است درباره علت مرگ یزید مینویسد: یزید شب با حال مستی خوابید و صبح مرده او را یافتند در حالی که بدن او تغییر کرده، مثل آن که قیر مالیده باشند. بدن نحسش را در باب الصغیر دمشق دفن کردند.
ابن اثیر از نویسندگان نامدار اهل تسنن در کتابش به نام "الکامل فی التاریخ" درباره چگونگی مرگ یزد آورده است: سبب مرگ یزید، اصابت پاره سنگی از منجنیق به یک طرف صورت او بود، که همین امر باعث شد مدتی مریض شود، بعد مُرد.
ذهبی (دانشمند پر آوازه اهل تسنن) از محمد بن احمد بن مسمع نقل میکند که گفت: یزید مست کرد و بلند شد که برقصد. اما با سر بر زمین خورد که سرش شکافت و مغزش آشکار شد.[1]
بلاذری در انساب الاشراف مینویسد: پیری از شامیان به من گفت: علت مرگ یزید این بود که او در حالت مستی بوزینه اش را بر الاغ سوار کرد. سپس به دنبال او آن گونه دوید که گردنش شکست، یا چیزی در درونش [ احتمالا زهره اش] پاره گردید.[2]
در اینجا جالب است به اشارهای نیز به سخن یکی از سلاطین اموی درباره یزید داشته باشیم. از عمر بن عبدالعزیز نقل شده که گفت: در عالم خواب دیدم که قیامت برپا شده است - تا آنجا که گفت : سپس بر درهای از آتش گذر کردم و در آن مردی را دیدم که هرگاه قصد بیرون آمدن میکرد، او را با گرز آهنی می کوبیدند و او پایین می افتاد. گفتم: او کیست؟ گفتند: یزید بن معاویه [3]
پی نوشتها
[1] - سیر اعلام النبلاء، ج 4 ، ص 36
[2] - انساب الاشراف ،بلاذری، ج 5، ص 300
[3] - مقتل خوارزمی ، ج2، ص 86