با مطالعه قرآن کریم، شاهد وعدههایی از جانب خداوند هستیم که بر اساس نگرش دینی و توحیدی همهی این وعدهها حق بوده و خداوند خلف وعده نمیکند.
یکی از این وعده ها، وعدهی استجابت دعا است؛ خداوند در قرآن میفرماید: «وَ قَالَ رَبُّکمُ ادْعُونى أَستَجِب ..»
با نگاه ابتدایی و کلی به این آیه این استنباط پیش میآید که خداوند وعده داده که هر دعایی را با هر شرایطی مستجاب میکند. این در حالی است که برای فهم آیات قرآن کریم به ما سفارش شده که فهم آیه را به تنهایی و به طور کلی مدنظر نداشته و آن را در کنار آیات دیگر و همچنین روایات بفهمیم.
یادمان نرود که حفظ آبرو، اسرار و شخصیت آنان جزء حق الناس است. انسان مومن به قدری با ارزش است که نمیتوان روی آن قیمت گذاشت و آسیب به او آسیب به ایمان او است. بر همین اساس تمام کارهایی که به نوعی آبروی انسان را میبرد و او را خراب و بی اعتبار میکند حرام و از گناهان کبیره و از مصادیق حق الناس شمرده شده و به دست آوردن رضایت طرف مقابل واجب است گرچه جبران بعضی موارد، امکان ندارد.
با بررسی بیشتر در آیات قرآن کریم به این آیه نیز رسیده ایم؛ «وَ یَسْتَجیبُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ یَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ الْکافِرُونَ لَهُمْ عَذابٌ شَدید: خدا اجابت میکند دعای کسانی را که اهل ایمان و عمل صالح هستند.»
پس تا این جا ۲ شرط اساسی برای استجابت از خود قرآن کریم کشف کردیم؛ ایمان و انجام عمل صالح.
آیهای دیگر از قرآن کریم، شرایط دیگری را برای استجابت برای ما روشنگری میکنند؛ أَمَّن یجُِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاه ُ. وَ یَکْشِفُ السُّوءَ: [آیا آن شریکان انتخابى شما بهترند]یا آنکه وقتى درمانده اى او را بخواند اجابت مى کند و آسیب و گرفتاریش را دفع مى نماید؟
قید «اضطرار» براى این است که در حال اضطرار، دعاى دعاکننده از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست؛ زیرا تا آدمی درمانده و مضطر نشود، دعایش آن واقعیت و حقیقتی که در حال اضطرار دارد را ندارد و این خیلى روشن است.
قید دیگرى که براى دعا آورده این است که فرموده: «إِذَا دَعَاهُ؛ وقتى او (خدا) را بخواند»، و در جایی دیگر فرموده: «دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» و این براى آن است که بفهماند خداوند متعال وقتى دعا را مستجاب مى کند که دعا کننده به راستى او را بخواند؛ نه اینکه در دعا رو به خدا کند و دل به اسباب ظاهرى داشته باشد و این وقتى صورت مى گیرد که امید دعا کننده از همه اسباب ظاهرى قطع شده باشد؛ یعنى بداند که دیگر هیچ کس و هیچ چیز نمى تواند گره از کارش بگشاید. آن وقت است که حقیقتا متوجه خدا مى شود و در کمال صداقت تنها او را مى خواند.
آن وقت است که در دل و با زبان میگوید: «مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ؛ هر نعمتی که داریم از خداست».
حق الناس، شرط مهم در استجابت دعا
همان طور که گفته شد در قرآن و روایات شرایطی برای استجابت دعا وجود دارد که موارد قرآنی را مختصراً عرض کردیم. عامل مهم دیگری که در استجابت دعا نقش بسیار بسیار مهمی را در لسان روایات بیان شده پرداخت حقالناس است؛ چرا که میتوان گفت: خیلی از مشکلاتی که برای ما پیش میآید و برای رفع مشکل آن دعا میکنیم به خاطر این است در کار دیگران گره ایجاد کردهایم، چرا که خدا میگوید انسان تو که پشت دیوار را نمیبینی بنده دیگرم دست بلند کرده و میگوید خدایا این را گرفتار کن؛ لذا اولین شرط استجابت دعا رفع حق الناس است.
قید «اضطرار» براى این است که در حال اضطرار، دعاى دعاکننده از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست؛ زیرا تا آدمی درمانده و مضطر نشود، دعایش آن واقعیت و حقیقتی که در حال اضطرار دارد را ندارد و این خیلى روشن است.
حق الناس را موضوع جدی در زندگی بدانیم و به آن بی توجه نباشم. دامنه حق الناس بسیار وسیع است از مسائل مال و اقتصادی و لقمههای حرام و حق خوریهای مادی میتواند باشد تا آبروی آدم ها؛ و چنین است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در سخنی پیرامون حق الناس میفرمایند: «کلّ المسلم علی المسلم حرامٌ دمُهُ و ماله و عِرضُهُ» بر هر مسلمانی خون، مال و آبروی مسلمان دیگر حرام است.
یادمان نرود که حفظ آبرو، اسرار و شخصیت آنان جزء حق الناس است. انسان مومن به قدری با ارزش است که نمیتوان روی آن قیمت گذاشت و آسیب به او آسیب به ایمان او است. بر همین اساس تمام کارهایی که به نوعی آبروی انسان را میبرد و او را خراب و بی اعتبار میکند حرام و از گناهان کبیره و از مصادیق حق الناس شمرده شده و به دست آوردن رضایت طرف مقابل واجب است گرچه جبران بعضی موارد، امکان ندارد.
پی نوشت:
۱- غافر / ۶۰،
۲- شوری / ۲۶،
۳- نمل / ۶۲،
۴- بقره / ۱۶۸،
۵- ر. ک: المیزان/ ج. ۱۵/ ص. ۳۸۱،
۶- قرب الإسناد / ص. ۱۷۵،
۷- کشف الریبه / ص. ۶