![زندگی نامه امیرالمؤمنین علی(ع)](https://cdn.afkarnews.com/thumbnail/1cXBhfvGEi00/rDxJk2yoXn9KV7c7C6kDwb8gXQLzm0KVkbz182Z_RjPhaRqCI9JPJbm3dleJbeMqXTYXaWKO8q0wfYWGdiJBEedZbU5YLDeVy5MTpXhwBwqzVgBQwYhZlg,,/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85+%D8%B9%D9%84%DB%8C.jpg)
لی بن ابیطالب مشهور به امام علی(ع) (۲۳ قبل از هجرت -۴۰ق)، امام اول شیعیان، صحابی، راوی، پسرعمو و داماد پیامبر اکرم (ص). وی همسر حضرت فاطمه(س) و پدر و جد ۱۱ امام شیعه، کاتب وحی و چهارمین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت است. به گفته مورخین شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت، در کعبه زاده شد. او نخستین کسی بود که به پیامبر (ص) ایمان آورد و از نظر شیعه، به فرمان خدا و تصریح پیامبر(ص)، جانشین بلافصل رسول خدا (ص) است. آیاتی از قرآن کریم بر عصمت وی دلالت دارد.
ولادت
حضرت علی(ع) در روز جمعه سیزدهم ماه رجب بعد از سی سال از عام الفیل در درون کعبه معظمه متولد شدهاند. به نقل از سعید بن جبیر، از یزید بن قَعنَب: من با عبّاس بن عبد المطّلب و گروهى از قبیله عبد العُزّى، روبه روى کعبه نشسته بودم که ناگاه، فاطمه بنت اسد، مادر امیر مؤمنان، جلو آمد. او در ماه نهم باردارى به على علیه السلام بود و درد زایمانش آغاز شده بود. پس گفت: «پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتاب هاى آمده از سوى تو، ایمان دارم و سخن جدّم ابراهیم خلیل را تصدیق مى کنم و این که او خانه کُهن و آزاد را [براى عبادت همه مردم ]ساخت. پس به حقِّ بنا کننده این خانه و به حقّ فرزندى که در شکم دارم، زایمانم را بر من آسان گردان»!
پس دیدیم که پشت کعبه باز شد و فاطمه، داخل شد و از دید ما پنهان گشت و دیوار کعبه به هم برآمد. خواستیم قفل در را بگشاییم؛ امّا گشوده نشد. پس دانستیم که این، امرى از امور خداى متعال است. سپس فاطمه پس از چهار روز بیرون آمد، در حالى که امیر مؤمنان را در دست داشت. سپس گفت: «من بر همه زنان پیش از خود، برترى یافتم؛ چون آسیه دختر مزاحم، خدا را پنهانى در جایى عبادت کرد که خدا عبادت در آن جا را جز از روى اضطرارْ دوست نمى دارد، و مریم دختر عمران، درخت خشکیده خرما را تکان داد تا از آن، خرماى تازه بخورد، ولى من به درون خانه حرمتدار خدا رفتم و از میوه ها و روزى هاى بهشتى خوردم.»
دوران کودکی
هنگام ۶ سالگی علی (علیهالسّلام)، در مکه قحطی شد. ابوطالب، مرد عیالمندی بود و اداره هزینه یک خانواده پرجمعیت در سال قحطی مشکل بود. از این رو، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به عمویش عباس پیشنهاد داد که به ابوطالب در این امر کمک کند. بدین علت، عباس، جعفر را، و حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علی (علیهالسّلام) را به خانه خود برد.
امام علی (علیهالسّلام) از این دوره چنین یاد میکند:
«آنگاه که کودک بودم، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مرا در کنار خود نهاد و بر سینه خویش جایم داد، و مرا در بستر خود میخوابانید، چنانکه تنم را به تن خویش میسود و بوی خوشِ خویش را به من میبویانید. و گاه بود که چیزی را میجَوید، سپس آن را به من میخورانید. از من دروغی نشنید، و خطایی در کردار ندید.»
کنیه ها و القاب
کنیههای علی بن ابیطالب، عبارتند از ابوالحسن، ابوالحسین، ابوالسبطین، ابوالریحانتین، ابوتراب و ابوالائمه. همچنین امیرالمؤمنین، یعسوب الدین والمسلمین، مبیر الشرک والمشرکین، قاتل الناکثین والقاسطین والمارقین، مولی المؤمنین، شبیه هارون، حیدر، مرتضی، نفس الرسول، أخو الرسول، زوج البتول، سیف اللّه المسلول، امیر البررة، قاتل الفجرة، قسیم الجنّة والنار، صاحب اللواء، سید العرب، کشّاف الکرب، الصدّیق الأکبر، ذوالقرنین، هادی، فاروق، داعی، شاهد، باب المدینة، والی، وصی، قاضی دین رسول اللّه، منجز وعده، النبأ العظیم، الصراط المستقیم والأنزع البطین، القابی است که در منابع مختلف برای وی ذکر شده است.
به باور شیعیان، لقب امیرالمؤمنین، به معنای امیر، فرمانده و رهبر مسلمانان، اختصاص به حضرت علی(ع) دارد. براساس روایات، شیعیان معتقدند این لقب در زمان پیامبر اسلام برای علی بن ابیطالب به کار میرفته و منحصر به اوست و نه تنها استعمال این لقب را برای خلفای راشدین و غیر راشدین جایز نمیدانند که حتی به کار بردن این لقب را برای سایر امامان خود هم صحیح نمیدانند.
عدالت امام علی(ع)
امام علی (علیهالسّلام) در نخستین روزهای خلافتش، در برابر سنت غلط خلفا -که بیت المال را بر اساس سوابق افراد در جنگهای صدر اسلام و یا سبقت در ایمان و مانند آن تقسیم میکردند- ایستاد و فرمود: «در تقسیم آنها مساوی برخورد کنید و هیچ کس را بر دیگری ترجیح ندهید... من قرآن را مطالعه کردهام، ولی از اول تا آخرش برتری و فضیلتی برای فرزندان اسماعیل -یعنی اعراب مکه- بر فرزندان اسحاق نیافتهام.»
وی عمار یاسر و ابوالهیثم بن تیهان را مسئول بیت المال کرده بود و به آنها کتباً دستور داده بود: «عرب و عجم و هر مسلمان از هر تیره و تبار که باشد در سهم بیت المال یکسانند».
همچنین امام (علیهالسّلام) وقتی خلافت را به دست گرفت، تمام زمینهایی را که عثمان به این و آن واگذار نموده بود، مال خدا خواند و دستور بازگرداندن آنها به بیت المال را صادر نمود.
علی (علیهالسّلام) در بیت المال سختگیری میکرد، چنانچه وقتی دخترش گردنبند مرواریدی را از کلیددار بیت المال به صورت امانت گرفت، هم دخترش و هم علی بن ابی رافع را به شدت بازخواست کرد.
در جریان دیگری نیز امام (علیهالسّلام) به یکی از یارانش که درخواست مالی خاص از آن حضرت کرده بود، فرمود: «این مال نه از آن من است، نه از آن تو، بلکه غنیمتی است برای مسلمانانی که به وسیله شمشیر آن را به دست آوردهاند. اگر تو با آنان در جنگ شریک بودی، برای تو از آن سهمی است به اندازه سهم آنان، و گرنه آنچه را آنان به دست خود چیدهاند، شایسته نیست که به دهان دیگران برود.»
غدیرخم
پیامبر (ص) در سال ۱۰ق. برای انجام فریضه و تعلیم مراسم حج به مکه سفر کرد. پس از پایان این حج که حجة الوداع نامیده شده است، پیامبر (ص) در حالی که گروهی انبوه او را بدرقه میکردند به سمت مدینه آمد. در ۱۸ ذی الحجه وقتی کاروان به مکانی به نام غدیر خم در نزدیکی جحفه رسید، به پیامبر (ص) وحی شد تا ولایت علی بن ابی طالب (ع) را به مردم ابلاغ کند. بنابراین وی فرمان داد همه از حرکت باز ایستند تا بازماندگان نیز فرارسند.
سپس پیامبر (ص) فرمان الهی را ابلاغ کرد(آیه تبلیغ): «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ» ای پیامبر! آن چه را از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر چنین نکنی، پیامش را نرساندهای و خدا تو را از گزند مردم نگاه میدارد. خداوند کافران را هدایت نمیکند.
بعد از نزول این آیه، پیامبر (ص) به مردم گفت: «الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ قالوا بلی، قال: من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله» آیا من به مؤمنین از خودشان اولی به تصرف نیستم؟ مردم عرض کردند: بلی، فرمود: «من مولای هر که هستم این علی مولای اوست، خدایا دوست او را دوست بدار و دشمنش را دشمن بدار؛ هر که او را یاری کند کمکش کن و هر که او را واگذارد خوار و زبونش بدار.»
سیاستهای حکومتی امام علی(ع)
در زمان خلفای پیش از حضرت اقدامات اشتباه زیادی توسط آنان صورت گرفت که موجب شد، دین اسلام از مسیر اصلی خود خارج شود. به همین دلیل حضرت دست به یک سری اصلاحات زدند تا بتوانند، از انحرافات بیشتر جلوگیری کنند و اسلام را به مسیر اصلی خویش بازگردانند. این اصلاحات در بخش های متعددی صورت گرفت که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
اصلاحات و سیاست های اداری:
گزینش کارگزاران شایسته و برکناری کارگزاران بی لیاقت و به کار نگرفتن خائنان و ناتوانان
برنامه ریزی و سازماندهی: حضرت در نامه معروف خویش به مالک اشتر می نویسند: «کار هرروز را در همان روز انجام بده؛ چرا که هر روز، کار خود را دارد. . . از شتاب در کارهایى که هنگام انجام دادن آن نرسیده، و از سستى در آن وقتى که انجام دادنش ممکن گردیده، یا اصرار بى جا به هنگامى که ناشناخته و مبهم است، و یا سستى به هنگامى که روشن و آشکار است، بپرهیز! هر کارى را در جاى آن بِنه و هر کارى را به هنگام آن، بگزار»
قانون مداری
برگزیدن دیده بان براى مراقبت از کارگزاران و گشاده دستی در روزی کارگزاران: حضرت در نامه به مالک می نویسند: «آن گاه بر آنان (کارگزاران) روزى را فراوان ساز؛ چرا که این، نیرویى است براى اصلاح نفس آنان، و سبب بى نیازى است براى آنها، تا به مالى که در اختیار دارند، دست نگشایند، و حجّتى است بر آنها، اگر فرمانت را نپذیرفتند یا در امانت، خیانت ورزیدند »
از جمله برخی از کارگزاران حضرت می توان به افراد زیر اشاره کرد:
سیاست ها و اصلاحات اقتصادی:
آبادانی شهرها: حضرت در این باره به حکمرانان خویش می فرمایند: «برترى حکمران، در آبادانى شهرهاست.»
توسعه کشاورزی: از امام باقر علیه السلام روایت شده است که على علیه السلام به فرماندهان لشکر مى نوشت «شما را به خدا سوگند که مبادا کشاورزان، از جانب شما مورد ستم واقع شوند[۵۹]». همچنین از حضرت روایت شده است که: «خداوندِ سبحان، بندگانش را به آبادانى زمین، فرمان داده است تا گذرانِ زندگى شود با آنچه از زمین مى روید از دانه ها، میوه ها و مانند آن از چیزهایى که خداوند، سبب گذرانِ زندگى بندگان قرار داده است.]»
توسعه صنعت و تجارت: حضرت خطاب به مردم می فرمایند: «به تجارت بپردازید که تجارت، سبب بى نیازى شماست از آنچه در دست دیگران است.» و یا می فرمایند: «حرفه آدمى گنج است.»
بازرسی مستقیم بازار و جلوگیری از احتکار
تقسیم برابر ثروت هاى عمومى و به تأخیر نینداختن تقسیم آنها
حمایت از طبقه هاى پایین جامعه
سیاست ها و اصلاحات فرهنگی:
توسعه آموزش و پرورش: حضرت خطاب به قثم بن عباس حاکم مکه می فرمایند: « بامداد و شامگاه برایشان بنشین، به استفتاکنندگان فتوا ده، نادان را تعلیم کن، و با دانشمند، مذاکره نما.»در منابع تاریخی نیز آمده است که هرگاه حضرت در جنگ فراغت پیدا مى کرد، به آموزش مردم و داورى در میان آنان مىپرداخت.
بازداشتن از برهم زدن سنّت هاى پسندیده و ستیز با سنّت هاى ناپسند
توجه به انتقاد و بی توجهی به ستایش کردن
شجاعت امام علی(ع)
وی یکه تاز میدان شجاعت بوده که پیشینیان را از یاد مردم ببرد و پسینیان را در خود محو ساخت. مواقف علی(ع) در جنگها آنچنان شهره تاریخ است که تا قیامت بدان مثل زنند. دلیر مردی که هرگز فرار ننمود و از انبوه سپاهی مرعوب نگشت و با کسی در نیاویخت که او را به دیار عدم نفرستاد و هیچگاه ضربتی نزد که به دومین نیاز باشد، و هنگامی که معاویه را به مبارزه خواند تا هر یک از آن دو کشته گردند مردم آسوده شوند، عمرو عاص به معاویه گفت: علی با تو از در انصاف در آمده؛ معاویه به وی گفت: از روزی که با من بودهای هرگز این گونه به من نیرنگ نزده ای! تو مرا به نبرد کسی امر میکنی که هرگز کسی از چنگال او نرسته! چنان پندارم که به حکومت شام پس از من دل بسته ای! ملت عرب همواره بدین مباهات مینمودند که روزی در جنگ روبروی او قرار گرفته و یا فلان خویش من به دست علی کشته شده است.
روزی معاویه بر سریر خود خفته بود ناگهان چشم گشود عبدالله بن زبیر را کنار خود دید، بنشست و عبدالله از در شوخی به وی گفت: یا امیرالمؤمنین اگر موافقی تا با یکدیگر کشتی بگیریم؟ معاویه گفت: هانای عبدالله میبینم از دلیر مردی و شجاعت دم میزنی! عبدالله گفت: مگر تو منکر شجاعت منی؟ من کسی بودم که به مصاف علی رفتم و با او هم نبرد شدم. معاویه گفت: هرگز چنین نبوده و اگر تو لحظهای در برابر علی(ع) میایستادی تو و پدرت را به دست چپش میکشت و دست راستش همچنان فارغ منتظر مبارزه میبود.
شهادت امام علی(ع)
پس از نهروان، امام کوشید تا مردم عراق را برای جنگ مجدد با شام بسیج کند، اما جز اندکی او را همراهی نکردند. از سوی دیگر، معاویه با آگاهی از اوضاع عراق و سستی عراقیان، با تجاوز به نواحی مختلف تحت سلطه امام در جزیرة العرب و حتی عراق، قدرت آنها را تضعیف و راه را برای گشودن عراق فراهم میکرد.
درست زمانی که امام در تدارک سپاهی برای رفتن به صفین بود، در صبحگاه ۱۹ رمضان (البته در شب شهادت امام، اختلاف است. ابن ابی الحدید (از علمای اهل سنت) شهادت وی در شب ۱۷ رمضان را قول مشهور میداند و میگوید شب ۱۷ رمضان شب بدر است و روایاتی نیز بوده است که وی در شب بدر کشته میشود. البته وی میگوید در روایت ابی مخنف شب ۱۹ رمضان آمده است و نظر شیعیان روزگار ما (نیمه اول قرن ۷) نیز همین است.)
۴۰ق. به دست عبدالرحمن بن ملجم مرادی مجروح و در ۲۱ رمضان به شهادت رسید. منابع از همکاری سه تن از خوارج برای کشتن سه نفر یعنی امام، معاویه و عمرو بن عاص سخن گفته و از نقش زنی به نام قطام نیز یاد کردهاند که این مطالب قدری داستانی مینماید.
فرزندان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، -امام حسن، امام حسین و محمد بن حنفیه- با همراهی عبدالله بن جعفر وی را شبانه در غریین (نجف کنونی) به خاک سپردند و قبرش را پنهان کردند؛ چرا که بنی امیه و خوارج اگر بر آن دست مییافتند، آن را نبش و به آن بیاحترامی میکردند.