عظیم فلاح متولد 1360 در شهر تهران است. از سال 1372 با تشویق معلم هنر مدرسه به خوشنویسی علاقه مند می شود و پس از اتمام دوران تحصیل، با حضور کوتاه مدت در کلاس های خوشنویسی، هنر را به صورت جدی دنبال میکند. از اوایل دهه هشتاد فعالیت های حرفه ای او در خوشنویسی و نقاشیخط رقم میخورد.
کسب مقام در جشنواره های ملی و بین المللی، برگزاری نمایشگاه در شهرهای ایران و کشورهای خارجی از جمله لبنان، آذربایجان، بلاروس، عراق، ترکیه و فرانسه، برگزاری ورکشاپ های تخصصی در موزه ها، دانشگاه ها، فرهنگسراها و مراکز فرهنگی، چاپ آثار در کتاب های متعدد و تهیه مستند از زندگی این هنرمند توسط برنامه های مختلف در شبکه های تلویزیونی از موارد قابل اعتنا در کارنامه هنری عظیم فلاح است.
وی طی دو دهه حضور پرافتخار در عرصه خوشنویسی و نقاشیخط، با موضوعات مختلف عاشورایی، نبوی، فاطمی، ادبیات ایران و موضوع های آزاد، جشنواره، نمایشگاه و ورکشاپ برگزار و یا مسابقه های هنری بسیاری را داوری کرده است.
داوری مسابقات غدیر، نمایشگاه انفرادی جلوه عدالت، کسب مقام در جشنواره خوشنویسان غدیر، مقام اول در دو دوره جشنواره رسم الخط عشق، نمایشگاه انفرادی پیام غدیر، مقام برگزیده ورکشاپ هنر در آینه غدیر، برگزاری نمایشگاه ویژه شب های قدر، نمایشگاه گروهی علی ولی الله، ورکشاپ در برنامه زنده راه نشان به مناسبت دهه ولایت و نمایشگاه گروهی نقاشیخط به مناسبت روز پدر از جمله فعالیت های علوی عظیم فلاح است.
به پاس تلاشهای فلاح با موضوع علوی و به بهانه روز پدر، در سالروز ولادت حضرت امیرالمومنین (ع) با این پدر هنرمند به گفتگو پرداختیم.
استاد فلاح زمانی که وارد عرصه نقاشیخط شدید چه هدفی داشتید؟ آیا پس از دو دهه به چیزی که می خواستید رسیدید؟
تغییر در فضای خوشنویسی و دیگرگونه نوشتن را دوست داشتم. گاهی وقت ها سیاه مشق هایی را که می نوشتم مچاله و مجدد باز میکردم، رنگ یا مرکب بر روی آنها می پاشیدم تا ببینم چه اتفاقی می افتد! گرایش درونی به برهم زنی ساختار من را به این هنر سوق داد. هرگز باور نداشتم که این خط خطی ها یک روز جدی و از علاقه به دغدغه تبدیل شود.
به نظر شما علل گرایش هنرمندان خوشنویس، نقاش و یا گرافیست به نقاشیخط چیست؟
یکی از علت های اصلی درآمد است. یعنی هنرمند از یک جایی به بعد احساس می کند که باید بتواند از هنری که دارد پول درآورد. البته ممکن است عده ای شغل دوم داشته باشند. اما اگر هنرمندی تنها راه درآمدش هنر باشد، درآمد هنر برای او دغدغه می شود. خوشنویس می بیند که بازار کتابت تعریف چندانی ندارد. یا گرافیست می بیند که رقیب در کار او زیاد است. بنابراین برای ایجاد یک تحول در بحث درآمد تصمیم میگیرند که تابلو نقاشیخط خلق کرده و از فروش آن کسب درآمد کنند.
البته یکی دیگر از دلایل مهم ازدیاد هنرمندان نقاشیخط این است که نقاشیخط همانند خوشنویسی انجمن ندارد و یا تاکنون به عنوان رشته دانشگاهی تدریس نشده است. نبود قانون و ضوابط خاص برای ورود به نقاشیخط باعث شده که تعداد داوطلبین این هنر زیاد باشد.
نظر شما درباره خرید و فروش آثار نقاشیخط چیست؟ فکر نمی کنید خریداران آثار کلاسیک را با خیال راحت تر می خرند؟
خرید به سلیقه خریدار بستگی دارد. اگر طرفدار آثار سنتی باشد قطعا تابلو فاخر از یک پیشکسوت را میخرد. البته ممکن است علاوه بر تابلو، سابقه و شهرت هنرمند هم برای خریدار مهم باشد. از طرفی باید بدانیم که هر هنرمندی که نقاشیخط کار می کند نباید الزاما اثرش را بفروشد. حمایت از هنر به این معنا نیست که به محض تولید یک اثر آن را خریداری کنند. حمایت می تواند شکل و شمایل متفاوت داشته باشد. مثلا برگزاری جشنواره و... که آثار هنرمندان در آن رویدادها دیده شود.
بله درست است که نقاشیخط از هنرهای پرفروش در حراجی هاست. اما فقط برای یک عده خاص. حتی اکثر اساتید هم تدریس را به عنوان یک منبع درآمد ثابت در کنار دیگر فعالیت های خود انجام می دهند. برای آنکه به جمع هنرمندان پردرآمد اضافه شویم باید تلاش خود را چند برابر کنیم.
استاد برخی از پیشکسوتان خوشنویسی، نگاه مثبتی به نقاشیخط ندارند و تا حدودی این هنر را رد می کنند. در این باره نظر شما چیست؟
باید بپذیریم که نقاشیخط مجزا از خوشنویسی است. اگر المان های اصلی آن را در نظر بگیریم، به سبب به کارگیری رنگ، بوم، قلمو و... به نقاشی نزدیک تر است. به همین دلیل با تمام احترامی که به استادان و بزرگان هر رشته قائل هستم می گویم که نقد یک خوشنویس مطلق، خیلی تخصصی نیست. ضمن اینکه تاکنون یک کتاب کامل در زمینه نقاشیخط تالیف نشده است و معمولا به گفتگو و مصاحبه بسنده شده است.
استاد شما معمولا بر روی همه چیز می نویسید. لوله بخاری، دانه برنج و... این نگاه عمیق هنری به اشیا از کجا نشات گرفت؟
نوشتن برای من دغدغه است. یک زمانی بر روی چوب، سنگ، شیشه، آلات موسیقی و... خیلی مینوشتم. یک مجموعه دف نوشته و نمایشگاه برگزار کردم. مجموعه نی هم داشته ام. یافته های من در هنر بیشتر تجربی و خودآموز بوده است. به همین دلیل فراز و نشیب های مسیر هنر را به خوبی لمس کرده ام.
چطور می شود فضای اطرافمان را با نقاشیخط تزئین کنیم؟
به نظرم فضای اطرافمان را باید با هنر تزئین کنیم. باتوجه به اینکه هنر همواره در زندگی جریان دارد باید به آن جهت داد. برای مثال همه ما موسیقی گوش می دهیم پس چه خوب می شود که موسیقی فاخر گوش دهیم. یا همه در منازلمان تابلو نصب کرده ایم، بهتر است که تابلوهای باارزش نصب کنیم. معمولا اکثر مردم تجربه حداقل یک بار سینما و کنسرت رفتن دارند، خوب است که تجربه گالری رفتن هم داشته باشند. نمایشگاه هایی که در گالری ها برگزار می شود نه بلیط لازم دارد و نه شرایط خاصی دارد. پس بهتر است مردم بیش از این در گالری ها حضور یافته و به فضای هنرهای تجسمی رونق بخشند.
فعالیت های اجتماعی شما همواره ادامه داشته و حتی تعداد آنها از فعالیت های هنری بیشتر است. چه دلایلی باعث مشارکت شما در امور اجتماعی می شود؟
وظیفه هنرمند تاثیر گذاری است. بخشی از رسالت هنرمند آن است که یک بازبینی به مفید بودن خود داشته باشد. بررسی کند و ببیند آیا به میزانی که اثر او در منزل یک شخص باعث خوشحالی عده ای می شود، حضور او هم می تواند باعث خوشحالی کسی شود یا خیر!
نه تنها هنرمندان بلکه افراد شاخص در هر زمینه، باید در مقابل اتفاقات جامعه حساس باشند و بتوانند با اعتبار خود جریان سازی کنند.
نظرتان درباره آثار کپی در نقاشیخط چیست؟
زمانی خوشنویسان بر این باور بودند که نقاشیخط حیات خود را از خوشنویسی به امانت گرفته است. پس ما هنرمندان اصلی این رشته هستیم. از طرفی نقاشان می گفتند که تکنیک های آن به نقاشی نزدیک تر است پس ما هم می توانیم اثر نقاشیخط خلق کنیم. این دیدگاه ها باعث شد که افراد بسیاری در این هنر وارد شوند. عده ای بودند که راه را درست انتخاب کرده و درست هم ادامه دادند. از آنجایی که بیشتر متقاضیان نقاشیخط، خوشنویس هستند، گمان می کنند که در این رشته هم باید تابع استاد باشند. در صورتیکه این هنر سبکی متفاوت است. اما عده اى با علم به اینکه این الگو بردارى به مانند خوشنویسى، از مشق استاد جایز میباشد، آن را ادامه داده و آثارى تکرارى اجرا میکنند.
یکی از برنامه های دائمی شما گالری گردی است. کیفیت آثاری که ارائه می شود و عملکرد گالری ها را چگونه ارزیابی می کنید؟
گالری ها به صورت یکسان فعالیت نمی کنند. تعدادی کم کاری می کنند و در مقابل تعدادی وظایفشان را به درستی انجام می دهند. آن چیزی که بین گالری ها عمومیت دارد، استقبال خریداران از آثار است. یعنی در گالری ها مانند جشنواره به خلاقیت، کیفیت، تکنیک و... توجه نمی شود بلکه بازار فروش آثار اولویت بیشتری دارد. بااین حال بهتر است یک نشست تخصصی با حضور نمایندگانی از کلیه سازمانها، مراکز، گالری ها و مدیرانی که در حوزه تجسمی فعال هستند برگزار شود و این مسائل در آن نشست مورد بررسی قرار بگیرد.
در داوری آثار معمولا چه معیارهایی برای انتخاب اثر برتر در نظر می گیرید؟
اولین معیار از نظر من منحصر به فرد بودن اثر است. یعنی نباید با دیدن یک اثر، شیوه و آثار شخص دیگری در ذهن تداعی شود. به این توجه میکنم که یک اثر تا چه حد خلاقیت دارد. معتقدم اگر هنرمندی ایده ای در ذهن داشته که نتوانسته به صورت کامل آن را بر روی بوم و... عملی کند به مراتب بهتر از اثری است که براساس تجربه و دانسته های دیگران خلق شده است. کاری که رویکرد جدید به نقاشیخط ارائه کند از نظر من اثر برگزیده است.
عملکرد جشنواره های نقاشیخط تاکنون رضایت بخش بوده است؟
جشنواره باید به خوب شدن حال یک هنر کمک کند. قبلا حتی برای نمایشگاه ها کتاب و کاتالوگ چاپ میشد اما در حال حاضر جشنواره ها هم کتاب و کاتالوگ ندارند. این جشنواره ها معمولا فقط به نفع 2،3 نفر اول است. اما می توانند به گونه ای برنامه ریزی کنند که ماحصل جشنواره مشهود باشد. یعنی آثار نفرات برتر به مدت معلومی در ایستگاه های مترو و یا بیلبورد و فضاهای شهری به نمایش گذاشته شود. این اقدام هم به ذائقه بصری مردم کمک می کند و هم انگیزه هنرمندان برای شرکت در دوره های بعدی را افزایش میدهد.
استاد شما تعداد زیادی برنامه با موضوع علوی انجام داده اید. بهترین خاطره شما از برنامه هایتان پیرامون حضرت علی (ع) چه بوده است؟
چند سال پیش یک تابلو با موضوع ولایت حضرت علی (ع) برای یکی از دوستان نگارش کردم. آن دوست پس از گذشت حدودا یک ماه از تحویل تابلو، تماس گرفت و گفت که این تابلو را خیلی دوست ندارم. یا آن را از من پس بگیر، یا عوض کن و یا رنگ هایش را به دلخواه من تغییر بده. گزینه دوم و سوم را نپذیرفتم. تابلو را از او پس گرفتم. پس از چند روز همان تابلو برای برگزاری نمایشگاه در موزه نجف انتخاب شد. با آن دوست تماس گرفتم و گفتم امانت منزل امیرالمومنین (ع) به جای اصلی خود بازگشت. آن تابلو در دست شما امانت بود. باید بدانیم که اتفاقات زندگی سرشار از رمزهایی است که تا لحظه آخر برملا نمیشود. از پیشامدها ناراحت نباشیم و بدانیم هر اتفاق کوچک ممکن است پیش زمینه ای برای رویدادهای بزرگ باشد.
شما پدری هنرمند هستید. آیا هنر نقش مهمی در تربیت فرزندتان ایفا می کند؟
پسر من از زمان تولد تا الان که 7 سال دارد با محیط هنری آشنا بوده است. دیدن کارگاه، گالری گردی، مراحل خلق تابلو هنگام کارکردن من و حضور در برنامه های مختلف روحیاتش را با هنر آشنا کرده است. من همیشه نگران این هستم که به دلیل قرارگرفتن زیاد در محیط هنری از هنر دلزده نشود. باید مسیرش را خودش انتخاب کند. اگر لازم باشد کمکش میکنم اما اصراری برای هنرمند شدنش ندارم.
افرادی که بیشترین تاثیر را در بهبود وضعیت نقاشیخط ایران داشته اند نام ببرید؟
زنده یاد رضا مافی، فرامرز پیلارام و حسین زنده رودی از نسل اولی هایی هستند که بسیاری از هنرمندان با دیدن آثار این بزرگان تقاشیخط را آغاز کردند. پس از این اساتید، استاد محمد احصایی به سبب تدریس این هنر در دانشگاه و فضایی که برای دیگرگونه نوشتن ایجاد کردند، استاد جلیل رسولی در زمینه چاپ کتاب های نقاشیخط همت گماشته و هریک از مجموعه های خود را منتشر و توزیع میکرد. و نقش مهم دیگر از آن استاد علی تن است. استاد تن به سبب جایگاه حقوقی خود در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، برنامه و جشنواره های بسیاری با محور نقاشیخط را تدوین و برگزار کرده است.
شما دوست دارید چگونه در عرصه نقاشیخط تاثیر گذار باشید؟
راه های مختلفی وجود دارد. یکی از مسائلی که همیشه ذهن من را درگیر می کند نبود نمایشگاه های معتبر و حرفه ای در شهرستان هاست. هنرمندان شهرستانها باید برای دیدن آثار فاخر به تهران سفر کنند. چقدر خوب میشود اگر ما بتوانیم به شهرستانها برویم و نمایشگاه برگزار کنیم.
یک پیام به مردان و پدران ایران؟
پدر همیشه مظلوم واقع میشود. با اینکه مسئولیت بخش مهمی از زندگی بر عهده پدر است. به نظرم پدران همیشه نگران هستند. همیشه دوست داشتم جز پدرانی باشم که همواره در تلاش و تکاپو هستند. دست پدران نگران و زحمت کش را باید بوسید.