قرض که در فارسی به معنای وام است؛ یک رفتار اقتصادی است که میتواند به دو شکل انجام گیرد. گاه وامدهنده افزون بر اصل وامی که پرداخته مبلغ یا چیزی را طلب میکند که به آن قرض ربوی میگویند؛ و گاه دیگر، وام دهنده چیزی را مطالبه نمی کند و تنها اصل مال خویش را بازپس میگیرد.
در اصطلاح فقه اسلامی، قرض، تملیک مال به دیگرى با ضمانت است به اینکه بر عهده وام گیرنده بازگرداندن مال باشد، اعمّ از اینکه عین یا مثل و یا قیمت آن باشد.
یک معامله دو طرفه
قرض یک نوع معامله میان دو طرف است. در عقد قرارداد قرض که بهتر است نوشته شود، اگر قید شود که تنها اصل مال بازگردانده شود، همان قرضالحسنه و عملی بسیار پسندیده و نیکو است؛ ولی اگر در بازپس گیری قرض، همراه با اصل قرض، مالی دیگر یا چیزی به آن افزوده شود، قرض ربوی و از نظر احکام اسلامی حرام است.
وقتی قرض بر صدقه برتری می یابد
خاصیت مهم قرض و علت برتری آن نسبت به صدقه این است که در قرض فرد قرض گیرنده چون خود را ملزم به بازپرداخت آن می بیند لذا باید تلاش کند تا بتواند از عهده دِین خود بر بیاید. ولی در صدقه این حالت نیست و اگر کسی به گرفتن صدقه عادت کند دیگر کار و تلاش برای کسب و رزق و روزی برایش مشکل خواهد بود.
در سوره بقره آیه ۲۴۵ میفرماید:«مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافاً کَثِیرَةً وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْسُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون»
کیست که به خدا «قرض الحسنه اى» دهد، تا آن را براى او، چندین برابر کند؟ و خداوند است (که روزى بندگان را) محدود یا گسترده مى سازد و به سوى او باز مى گردید.»
قرض حلالی که به حرام تبدیل می شود
همان طور که در بالا هم ذکر شد اگر در باز پس گیری قرض، همراه با اصل قرض، مالی دیگر یا چیزی به آن افزوده شود، قرض ربوی و از نظر احکام اسلامی حرام است.
در حقیقت رباخواری، یک نوع تبادل اقتصادی ناسالم است که عواطف و پیوندها را سست می کند، و بذر کینه و دشمنی را در دلها می پاشد، و در واقع رباخواری بر این اصل استوار است که رباخوار فقط سود پول خود را می بیند و هیچ توجهی به ضرر و زیان بدهکار ندارد، اینجاست که بدهکار چنین می فهمد که رباخوار پول را وسیله بیچاره ساختن او و دیگران قرار داده است.
درست است که ربادهنده در اثر احتیاج تن به ربا می دهد، اما هرگز این بی عدالتی را فراموش نخواهد کرد، و حتی کار به جایی می رسد که فشار پنجه رباخوار را هر چه تمامتر برگلوی خود احساس می کند، این موقع است که سراسر وجود بدهکار بیچاره، به رباخوار لعنت و نفرین می فرستند، تشنه خون او می شود، زیرا با چشم خود می بیند که هستی و درآمدی که به قیمت جانش تمام شده، به جیب رباخوار ریخته می شود. در این شرایط بحرانی است که دهها جنایت وحشتناک رخ می دهد،بدهکار گاهی دست به انتحار و خودکشی می زند و گاهی در اثر شدت ناراحتی طلبکار را با وضع فجیعی می کشد، گاهی به صورت یک بحران اجتماعی و انفجار عمومی و انقلاب همگانی درمی آید.
کاغذ دیواریِ ربا!
بدهکار موظف است در سررسید قرض به مقداری که قرض گرفته به طلبکار بپردازد و لازم نیست زیادتر برگرداند. حال اگر در هنگام قرض دادن شرط کند که مبلغی بیشتر از اصل پول برگردانده شود، این کار ربا و حرام است. حتی اگر بگوید یک میلیون تومان قرض میدهم و تو یک میلیون تومان به من برگردان ولی خانه مرا هم کاغذ دیواری کن، این کاغذ دیواری کردن هم ربا و حرام است. یا بگوید یک میلیون تومان را به من برگردان ولی این کت و شلوار را هم برایم بدوز، در این صورت نیز دوخت کت و شلوار هم رباست دو هم حرام!
بنابراین هرگونه زیاده گرفتن چه مالی و چه غیر مالی، ربا و حرام است.
ربا دادن و ربا گرفتن هر دو حرام اندر حرام است!
برخی گمان میکنند فقط ربا دادن حرام است و قرض ربوی گرفتن اشکالی ندارد؛ این گمان اشتباه است و گیرنده قرض رَبَوی هم دچار کار حرام شده است. اگر زیاده را شرط نکنند بلکه بدهکار با رضایت و اختیار خودش چیزی بیشتر برگرداند اشکال ندارد بلکه برای بدهکار مستحب است که زیادتر برگرداند.