هر موجود شرور و سرکشی را شیطان مینامند، اما در این مطلب منظور از شیطان، ابلیس است که از درگاه خداوند رانده شده است، که ابلیس انسان را فقط به گناه دعوت مینماید و توانایی وادار کردن کسی به گناه را ندارد.
ابلیس با تمرد و عصیان خود نشان داد که عبودیت ندارد و اگر عبودیت داشت، در برابر امر خدا خضوع میکرد و اطاعت و انقیاد خود را نشان میداد. از طرف دیگر شیطان بر نافرمانی و تمرد خود ایستادگی نمود . بنابراین با خروج دائمی از طوع بندگی عبادت معنی ندارد و اگر عبادتی هم بکند صرفا ظاهری است و فاقد عنصر اساسی عبودیت و لذا بیفایده است مگر آن که توبه کند که از ظاهر قرآن به دست میآید که چنین تصمیمی ندارد.
عدّهای، شیطان را همان نیروی درونی غرایز انسان که او را به سوی شر فرا میخواند، دانستهاند. تعابیر قرآن، ابلیس را به صراحت موجودی حقیقی، نه پنداری و نه همان نفس امّاره معرّفی میکند که آدمیان را به شرّ و گناه فرا میخواند. از برخی از آیات قرآن کریم میتوان فهمید که خداوند، ابلیس را به طور مشخّص و روشن به آدم و حوّا شناسانده و از آیاتی که گفتوگوی آدم و ابلیس را گزارش میکند، به دست میآید که ابلیس مخاطبی آشنا برای آدم بوده است؛ چنان که پارهای از روایات، از تمثّل و سخن گفتن وی با بسیاری از پیامبران چون آدم، نوح و ابراهیم و.... و شنیدن صدای او از سوی امامان معصوم دلالت دارند؛ هم چنین به تصریح قرآن، ابلیس از ذرّیه، حزب و لشکریان برخوردار است.
این که شیطان معروف و مشهور درگاه خدا بود سخنی است عرفی و ادّعایی است سست که نه قرآن کریم آن را تأیید میکند نه روایات اهل بیت(ع). ابلیس صرفاً شخصی از جنّ است که در ردیف ملائک سطوح پایین قرار داشت و یقیناً در ردیف ملائک مقرّب نبوده است. در این رابطه آمده است: «عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ إِبْلِیسَ أَ کَانَ مِنَ الْمَلَائِکَةِ أَمْ کَانَ یلِی شَیئاً مِنْ أَمْرِ السَّمَاءِ فَقَالَ لَمْ یکُنْ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ لَمْ یکُنْ یلِی شَیئاً مِنْ أَمْرِ السَّمَاءِ وَ لَا کَرَامَةَ» جمیل بن درّاج مىگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم که آیا شیطان از فرشتگان بود یا امرى از امور آسمان را مىگرداند؟ امام صادق(ع) فرمود: «نه از فرشتگان بود و نه امرى را مىگرداند و نه عزّت و احترامى داشت.»
پس درست است که شیطان شش هزار سال عبادت نموده بود ؛ ولی عبادت او منافقانه و دروغین بوده نه از سر اخلاص و بندگی. امتحانی هم که از او شد، امتحان سختی نبود تا گفته شود امتحانی فوق توانش از او گرفته شد؛ خدا به او امر نمود که به آدم سجده کن! و به این وسیله برتری آدم را بر خودت تصدیق نما! چرا که او عالم به اسماء الله است و تو و ملائک چنین نیستید. امّا او تکبّر ورزید و خود را برتر از آدم دانست و در برابر خدا گردنکشی نموده اطاعت او نکرد، در حالی که ملائک سر تسلیم فرود آوردند. پس او با این کار معاذ الله ملائک را در قبول برتری آدم(ع) جاهل دانسته است. چون در حقیقت او ادّعا مینمود که من برتر از آدم هستم و توی خدا که به من امر میکنی به او سجده کنم این را نمیدانی.
شیطان از فرشتگان نبوده است
حجتالاسلام مرتضی ادیب یزدی با بیان اینکه سرنوشت شیطان از پر عبرتترین سرنوشتها است، گفت: به شیطان رجیم از این جهت ابلیس گفته میشود که او برای گمراه کردن، تلبیس میکند و مردم را به زشتی میکشاند، هم چنین ابلیس برای گمراه نمودن هیچ عجله ای ندارد و آرام آرام فرد را به گناه و زشتی میکشاند.
این کارشناس مذهبی و امور دینی، با اشاره به اینکه شیطان از فرشتگان نبوده، افزود: شیطان از فرشتگان نبوده است بلکه از اجنه بوده که پس از فرمان نبردن از دستور الهی، از بهشت درگاه خداوند رانده شد، و کسی که به این شدت از درگاه خداوند رانده شود، تمام تلاش خود را برای دشمنی با خداوند به کار میبرد و به همین جهت بعد از اینکه رانده شد، هیچ عبادتی نداشته است.
حجتالاسلام ادیب یزدی در پایان گفت: شیطان وقتی که از درگاه خداوند رانده شد، مزد عبادتهای خود را فرصتی از خداوند خواست، که خداوند نیز فرصتی را به او داد، اما ابلیس به جای اینکه از این فرصت برای عبادت استفاده کند، این فرصت را نیز برای دشمنی با خداوند گذراند.