عشق کلمه زیبا و پر معنا که ممکن نیست کسی به اون فکر نکنه ، چیزی که همه بدنبال اون هستند بعضی ها راه را اشتباهی میرند و هوسو با عشق اشتباه میگیرند در این دو راهی عشق و هوس ماییم که انتخاب کننده هستیم اینکه به کدام راه بریم دست ماست، اینکه عاشق بشیم دست ماست، اینکه عاشق چه کسی بشویم هم دست ماست، اما چطوری باید سره از ناسره شناخته بشه؟ چطور باید بفهمیم چه کنیم و به کدام جاده قدم بزاریم.
به همه اینها که فکر کردم امین تر از خدا و اهل بیت (علیهم السلام) پیدا نکردم دست به دامن همونها شدم.
عشق" به معنای محبت شدید و علاقه خاص است. در قرآن کلمه عشق به صراحت نیامده، امّا از مفاهیم دیگری که معنای عشق را می رساند، نام برده شده است: « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَى الَّذینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعَذابِ. »(بقره / 165)
(بعضی از مردم معبود هایی غیر از خداوند، برای خود انتخاب می کنند و آن ها را چون خدا دوست می دارند، امّا آن ها که ایمان دارند،عشقشان به خدا (از مشرکان نسبت به معبوهاشان) شدید تر است.)
در این آیه شریفه، شدت حبّ و علاقمندی به عشق تفسیر شده است. اما در میان تمامی کلمه هایی که در معنای عشق آمده (حبّ) جایگاه خاصی دارد خداوند در آیات خود محبّت را به خود نسبت داده است. کلمه محبّت در اسماء الله نیامده است اما اسم حبیب برگرفته از حبّ از نامهای مقدس باریتعالی است. حبّ به معنی دوستی و دوست داشتن است که تنها در آیه 165 سوره ی بقره از محبّت شدید ذکر شده است: « وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ » (آنها که اهل ایمانند کمال محبت و دوستی را فقط به خدا دارند.)
میان عشق انسان به خدا و عشق او به غیر خدا قدر مشترک و سنخیت وجود دارد. علامه طباطبایی از عبارت « وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ » چنین استفاده کرده است که عبارت « اَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ » ، حاکی از این است که حبّ انسان به خدا با حبّ انسان به دیگران همسنخ و از یک جنس است. وقتی گفته میشود، مؤمنان به خدا بیشتر از دیگران محبّت دارند، معنایش این است که همان محبّتی که به دیگران دارند، به خدا دارند؛ اما محبّت آنان به خدا بیشتر است؛ به گونهای که اگر محبّت او به خدا با محبتش با دیگران تعارض داشت، محبّت به خدا را ترجیح میدهند.
اما در روایات و احادیث،از "عشق" نام برده شده است.
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: ((با فضیلت ترین مردم کسی است که عاشق عبادت است و با عشق عبادت کند)).
عشق به معنای زیاده روی در دوست داشتن و محبت است. گاهی خیال می کنیم عشق، مخصوص علاقه داشتن به امور باطل است، به همین خاطر در علاقه به خدا به کار نمی رود، اما این حدیث بر خلاف این مطلب را بیان میکند، آن چه در مورد مذمت و سرزنش است، عشق جسمانی، حیوانی و شهوانی است و آن چه مورد مدح و ستایش قرار گرفته، عشق روحانی و انسانی می باشد. عشق نوع اوّل به مجرّد وصال و رسیدن به آن، فانی شده و از بین می رود و عشق از نوع دوم تا ابد باقی و پایدار است. اما با عقل چه باید بکنیم این ستیزه درونی را کجا آرام کنیم.
1. عقل فقط راهنما است؛ مولا علی(ع) میفرمایند: ((عقل هدایت بخش و نجات دهنده است...))
2. عقل عشق آفرین است؛ امام علی(ع) میفرمایند: (( عقل باعث ترقی انسان به اعلی علیین میباشد.))
انسان در پرتو عقل، راه اعلی علیین را میجوید و لذّت تشخیص چنین راهی، کام تشنه را برای رسیدن به گوارایی آب تحریک میکند و با تکرار تصور ضرورت پیمودن راه عشق، دل را با خود همراه میسازد. برای همین است که می گوییم : عقل عشق آفرین است.
3. مرکب وصول و معرفت قلبی عشق است نه عقل؛ عقل مثل پلیس، فقط راهنمای خوبی است و گرنه هرگز پای پیمودن راه وصال را ندارد. دل عاشق گامهای نخستین راه معرفت را بر میدارد و کم کم به حالاتی بلند میرسد که از عقل نشانی نمیماند.
جناب عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است*کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد (حافظ)
به عبارت دیگر عقل و عشق را اگر به خوبی بشناسیم با هم تقابل ندارند . عقل انسان را تا مرحله ای راهنمایی می کند و برای سیر بالاتر، باید از نردبان عشق بهره گرفت .
در عین حال عقل می تواند مراقبت کند که انسان در مسیر عشق به بیراهه نیفتد. پس می تواند در کمال انسان با هم مشارکت داشته باشند ، بی آنکه یکی را بگیریم و دیگری را طرد کنیم.
عشق و محبّت این دغدغه درونی و این نیاز اشکار ، تنها راه آرام کردنش ، حفظش و پرورشش تنها و تنها در دستان خداست که همه آنچه ما نیاز داریم را در صندوقخانه قلبمان قرار داده و تنها یک کار برای ما گذاشته اینکه روی این صفحه پاک را با گناه خاک آلود نکنیم و با نشانه ها هوس را با این مقدسترین کلمه مخلوط ننماییم، ضمیر پاک ما را از این دو راهی باریک به سرمنزل آرامش میرساند، نگران نباش !دستهایت را به او بده، چشمهایت را ببند و بروی نقشه قالی که خدا برایت بافته قدم بگذار، به این کارگردان دانا و حکیم اعتماد کن، تنها نقشت را درست اجرا کن بقیه کارها با او.