نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست؛ مگر به سبب ویژگیهایی که در شکل و محتواست. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی (ع) درباره قرآن آمده است: «ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه» قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان میپذیرد و نه اسرار آن منقضی میشود. در سخن مشابهی نیز آمده است : «لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را میتوان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی میشود و از بین میرود.
سخنان امام علی (ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بالغ بر هزار سال از عمر این کتاب شریف میگذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت، درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.
شرح و تفسیر حکمت 245 نهج البلاغه
امام علی علیه السلام فرمودند: إِذَا کَثُرَتِ آلْمَقْدِرَةُ قَلَّتِ الشَّهْوَةُ. هنگامى که قدرت بر چیزى فزونى یابد، علاقه به آن کم مىشود.
امام علی علیه السلام در این گفتار حکیمانه به یک نکته روانى اشاره مىکند که در زندگى انسان، سرنوشتساز است.
مىفرمایند: «هنگامى که قدرت بر چیزى فزونى یابد، علاقه به آن کم مىشود»؛ (وَقال علیه السلام: إِذَا کَثُرَتِ آلْمَقْدِرَةُ قَلَّتِ الشَّهْوَةُ).
به گفته مرحوم «کمرهاى» در منهاجالبراعة این گفتار حکیمانه از یک اصل روانى معروف سرچشمه مىگیرد که مىگوید: «الإنْسانُ حَریصٌ عَلى ما مُنِعَ؛ انسان نسبت به چیزى که براى او ممنوع شده حرص فراوان دارد».
دلیل آن هم روشن است؛ چیزى که در دسترس انسان باشد و هر زمان بخواهد به آن برسد، نه براى ذخیره کردن آن دست و پا مىزند، نه به علّت از دست دادنش اضطراب دارد و اى بسا با بىاعتنایى به آن نگاه کند و حتى گاه از آن سیر و ملول شود؛ ولى به عکس، چیزى که در دسترس او نیست یا به زحمت پیدا مىشود به آن علاقه نشان مىدهد و گاه اصرار دارد بیش از مقدار حاجت خود از آن ذخیره کند.
به همین دلیل هنگامى که چیزى از مواد غذایى کم مىشود، مردم به فروشگاهها هجوم مىبرند و هرکس چند برابر نیازش خریدارى مىکند و براثر آن، نوعى قحطى مصنوعى حاصل مىگردد. در اینگونه موارد اگر مدیران جامعه فروشگاههایى را ـ هرچند بهطور موقت ـ پر از مواد مذکور کنند هجوم براى خریدن فرو مىنشیند و مردم تنها به مقدار حاجت روزانه از آن تهیه مىکنند و بازار، کساد مىشود.
نیز به همین دلیل است که بازرگانان سودجو در عرصه داخلى و بینالمللى براى اینکه متاع خود را به قیمتهاى گزاف بفروشند، موقتآ جلوى توزیع آن را گرفته و گاه افرادى را به بازار مىفرستند که هرچه در بازار هست، خریدارى کنند و به این ترتیب قحطى مصنوعى ایجاد کنند و سپس اجناس خود را بهتدریج به بازار مىفرستند تا به قیمت گزاف بفروشند.
یکى از دلایل تحریم احتکار در اسلام نیز همین است که ایجاد گرانى مصنوعى مىکند و مردم را در وحشت فرو مىبرد و سبب تحریک حرص مردم مىشود که بیش از نیاز خود مطالبه مىکنند و قحطى کاذب جدیدى به وجود مىآورند. مدیران جامعه باید از این نکته بهرهگیرى کنند و همیشه مقدار قابل توجهى از مواد غذایى و سایر مواد مورد نیاز را در بازار حاضر سازند تا مردم بر تهیه نیازهاى خود در کوتاهمدّت و درازمدّت احساس توانایى کنند و مصداق «کَثُرَتِ الْمَقْدِرَةُ» شود که نتیجه آن، احساس بىنیازى و مصداق «قَلَّتِ الشَّهْوَةُ» است.