راضى بودن به قضاء الهی و آنچه که خداوند برای بنده در نظر گرفته از اصلی ترین مشخصات ایمان و یقین و از صفات انسان های مومن است.
امام صادق (ع) فرمودند: «سر طاعت خدا صبر است و راضى بودن از خدا نسبت به آنچه بنده دوست داشته یا ناپسند داشته باشد، و هیچ بنده ائى از خدا نسبت به آنچه دوست یا ناپسند دارد، راضى نباشد، جز آنکه خیرش باشد در آنچه دوست یا ناپسند داشته است.»
على بن الحسین علیهما السّلام فرموده اند: «صبر و راضى بودن از خدا، سر اطاعت خداست، و هر که صبر کند و از خدا راضى باشد نسبت به آنچه درباره او حکم فرماید، چه دوست داشته و یا ناخوش داشته باشد، خداى عز و جل در آنچه دوست یا ناخوش دارد، براى او حکم نکند، جز آنچه خیر او باشد.»
موسى بن جعفر علیه السّلام فرمودند: «کسى که خدا را شناخت [عقل خدائى پیدا کرد] سزاوار است. روزى دادن او را کند و دیر نشمارد و او را در حکمش متهم ندارد.»
امام صادق (ع) می فرمایند: «در ضمن آنچه خداى عز و جل به موسى بن عمران وحى کرد این بود که: «اى موسى بن عمران، مخلوقى که نزدم دوستتر از بنده مؤمن باشد نیافریدم، من او را مبتلى کنم به آنچه براى او خیر است و عافیت دهم به آنچه برایش خیر است. آنچه شر اوست از او بگردانم، براى آنچه خیر او است، و من به آنچه بندهام را اصلاح کند داناترم، پس باید بر بلایم صبر کند و نعمت هایم را شکر نماید و به قضایم راضى باشد، تا او را در زمره صدیقین نزد خود نویسم، زمانى که براى من عمل کند و امرم را اطاعت کند.»
و از امام صادق (ع) است که: «حسن بن على علیهما السّلام به عبد اللَّه بن جعفر برخورد و به او فرمود: «اى عبد اللَّه! چگونه مؤمن، مؤمن باشد، با آنکه از قسمت مقدر خود ناراضى باشد و مقام خود را کوچک کند، در صورتى که حاکم بالاى سر او خدا است و من ضامنم براى کسى که جز خدا در دلش خطور نکند دعا کردنش به درگاه خدا مستجاب شود.»
امام باقر (ع) نیز در توصیه به راضی بودن به قضای الهی می فرمایند: «در میان مخلوق خدا سزاوارترین کس به تسلیم بودن قضاء خداى عز و جل کسى است که خداى عز و جل را بشناسد و هر که به قضاء راضى باشد، قضا بر او وارد شود و خداى اجر او را بزرگ فرماید و هر که قضا را ناخوش دارد، قضا بر او وارد شود و خدا اجرش را تباه سازد.»
حضرت امام حسین (ع) فرمودند: «زهد را ده جزء است، بالاترین درجه زهد، پست ترین درجه ورع است، و بالاترین درجه ورع، پستترین درجه یقین است، و بالاترین درجه یقین پست ترین درجه رضا است.»
و نیز امام صادق (ع) فرمودند: «رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله هیچ گاه نسبت به امرى که می گذشت نمی فرمودند: «کاش غیر این می بود.»
در آیاتی از قرآن به بندگان وعده داده شده است در صورتی که خدا را بخوانید و دعا کنید ، دعایتان مستجاب است. اما با مراجعه به همین آیات متوجه می شویم که دعای مستجاب دارای چند شرط است .که اگر این شروط رعایت شود حتما دعا ، مستجاب می شود. در ادامه به بررسی این شروط می پردازیم.
وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ .... پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم ....
وَ إِذَا سأَلَک عِبَادِى عَنى فَإِنى قَرِیبٌ أُجِیب دَعْوَةَ الدَّاع إِذَا دَعَانِ فَلْیَستَجِیبُوا لى وَ لْیُؤْمِنُوا بى لَعَلَّهُمْ یَرْشدُونَ و چون بندگان من از تو سراغ مرا مى گیرند بدانند که من نزدیکم و دعوت دعاکنندگان را اجابت مى کنم البته در صورتى که مرا بخوانند پس باید که آنان نیز دعوت مرا اجابت نموده و باید به من ایمان آورند تا شاید رشد یابند.
در این آیات چند شرط مهم برای استجابت دعا آورده شده است که در صورتی که این شروط رعایت شود حتما دعا مستجاب می شود.
1. دعا باید حقیقتا دعا باشد نه مجازا : جمله : (اذا دعان ) نیز همین را مى فهماند، که وعده اجابت هر چند مطلق و بى قید و شرط است ، اما این شرط را دارد که داعى حقیقتا دعا کند، و علم غریزى و فطریش منشاء خواسته اش باشد، و خلاصه قلبش با زبانش موافق باشد، چون دعاى حقیقى آن دعائى است که قبل از زبان سر، زبان قلب و فطرت که دروغ در کارش نیست آن را بخواهد نه تنها زبان سر، که به هر طرف مى چرخد، به دروغ و راست و شوخى و جدى و حقیقت و مجاز.
2. فقط از خدا طلب حاجت شود.گاهی دعا، دعاى واقعى هست ، لیکن در دعا خدا را نمى خواند، به این معنا که به زبان از خدا مسئلت مى کند، ولى در دل همه امیدش به اسباب عادى یا امور وهمى است ، امورى که توهم کرده در زندگى او مؤ ثرند.پس در چنین دعائى شرط دوم (اذا دعان ، در صورتى که مرا بخواند) وجود ندارد، چون دعاى خالص براى خداى سبحان نیست ، و در حقیقت خدا را نخوانده چون آن خدائى دعا را مستجاب مى کند که شریک ندارد، و خدائى که کارها را با شرکت اسباب و اوهام انجام مى دهد، او خداى پاسخگوى دعا نیست.
بنابراین ؛ خدا وقتى دعا را مستجاب مى کند که داعى ، به راستى او را بخواند، نه اینکه در دعا رو به خدا کند و دل به اسباب ظاهرى داشته باشد و این وقتى صورت مى گیرد که امید داعى از همه اسباب ظاهرى قطع شده باشد، یعنى بداند که دیگر هیچ کس و هیچ چیز نمى تواند گره از کارش بگشاید، آن وقت است که دست و دلش با هم متوجه خدا مى شود و در غیر این صورت همانطور که گفتیم غیر خدا را مى خواند.
تذکر مهم : توسل به ائمه منافاتی با این شرط ندارد زیرا ما ایشان را مستقل در اجابت دعا نمی دانیم بلکه واسطه بین خود و خدا قرار می دهیم.
3.مضطر بودن دعا کننده : أَمَّن یجِیب الْمُضطرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکْشِف السوءَ .... (6)یا آن که درمانده ، وقتى که او را بخواند اجابتش کند و محنت از او بر دارد....
دعا در مورد نارسائیهاى قدرت ما است ، نه در مورد توانائى و قدرت ، و به عبارت دیگر دعاى مستجاب دعائى است که به مضمون امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء(سوره نمل آیه 62) به هنگام اضطرار و عقیم ماندن تمام تلاشها و کوششها انجام گیرد، روشن مى شود که مفهوم دعا درخواست فراهم شدن اسباب و عواملى است که از دائره قدرت انسان بیرون باشد آن هم از کسى که قدرتش بی پایان و هر امرى براى او آسان است .
البته شرط سوم را می توان به شروط قبل هم برگرداند.
در حال اضطرار ، دعا ، دعای واقعی است زیرا در حال اضطرار، دعاى داعى از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست ، چون تا آدمى بیچاره و درمانده نشود، دعاهایش آن واقعیت و حقیقت را که در حال اضطرار واجد است ندارد، و این خیلى روشن است .
در حال اضطرار فقط از خدا ، طلب حاجت می شود.در این آیه مخصوصا روى عنوان مضطر تکیه شده است ، به این دلیل که یکى از شرائط اجابت دعا آن است که انسان چشم از عالم اسباب بکلى برگیرد و تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد، همه چیز را از آن او بداند و حل هر مشکلى را به دست او ببیند، و این درک و دید در حال اضطرار دست مى دهد.
موانع استجابت دعا:غیر ازشرایط فوق که در استجابت دعا نقش دارند با رجوع به روایات شرایط و موانع دیگری را هم می توان شمرد .
برخی از موانع استجابت دعا عبارتند از :
1.دست کشیدن از تلاش و اکتفا به دعا
2. گناهان از موانع مهم است:بسیارى از گناهان، سبب عدم استجابت دعا مى شود. در روایتى امام على(علیه السلام) در پاسخ به مردى که گفت دعاى ما به اجابت نمى رسد، فرمود: «چگونه دعایتان به اجابت برسد، در حالى که راه هاى آن را مسدود ساخته اید! اعمالتان را اصلاح کنید، درونتان را خالص گردانید، امر به معروف و نهى از منکر کنید، آنگاه خداوند دعایتان را به اجابت مى رساند».
3. دعا بر ضد مؤمنان و دوستان:اگر کسى برضد مؤمنى و دوستى دعا کند (نفرین نماید) و بدون جهت و ظالمانه، از خداوند بد او را بخواهد، دعایش به اجابت نمى رسد.
4. دعا فقط در دشواری ها:در روایات آمده است: اگر بخواهى در مشکلات و دشواریها خداوند دعایت را به اجابت برساند، در آسودگى و خوشى، خدا را فراموش مکن و فراوان دعا کن!.
5. غذاهاى حرام و ناپاک:در روایت آمده است: «آن کسى که مى خواهد، دعایش به اجابت برسد، باید از راه حلال کسب درآمد کند»
تذکر1: دعایی که شرایط فوق در آن رعایت شود حتما مستجاب است و برآورده می شود.اما باید توجه کرد که هر دعایی که شرایط فوق در آن رعایت شود حتما اقتضای اجابت دارد ولی عملی شدن و تحقق خارجی آن بستگی به وجود سایر اقتضائات و علت ها و شرایط دیگری دارد که در تحقق خارجی آن دخیل هستند.
تذکر2:هیچ دعایی بی اثر نیست . یقینا هر دعایی که از قلبی پاک برخیزد و شرایط و آداب آن رعایت شود ، اجابت خواهد شد، اما چگونه، چه وقت،کجا، با چه کیفیت و در چه حالت و... سخن بسیار است.ضمنا باید توجه کرد که ، استجابت دعا همیشه به معنای برآورده شدن خواسته نیست. بر آورده شدن خواسته تنها یک نوع از استجابت است.