جعفر بن علی معروف به جعفر کذاب، پسر حضرت امام هادی (ع) بود و در سال ۲۲۶ هجری قمری به دنیا آمد. او مردی عیاش و نااهل و شرابخوار بود. حضرت امام هادی (ع) درباره او فرمود: «از فرزندم جعفر دوری کنید، نسبت او به من همچون نسبت کنعان به نوح (ع) است» [۱].
ابو الادیان، که یکی از یاران حضرت امام عسکری (ع) است، درباره جعفر میگوید که او شراب خوار و قمارباز و اهل تار و طنبور بود [۲].
جعفر پس از شهادت پدرش ادعای امامت کرده و میگفت: «امام مردم من هستم نه برادرم (امام عسکری (ع)»، و به همین منظور نزد خلیفه وقت رفت و گفت: «بیست هزار اشرفی برای تو میفرستم و از شما خواهش دارم که فرمان دهی تا بر مسند امامت بنشینم و این مقام از برادرم سلب گردد.» [۳]، ولی حضرت امام حسن عسکری (ع) اجازه هیچگونه خودنمایی را به او نداد تا این که پس از شهادت امام حسن عسکری (ع) و آغاز غیبت صغرای امام مهدی، او بار دیگر فرصت یافت تا ادعای امامت کند و با دروغ، جمعی را به گمراهی بکشاند و از این رو به جعفر کذاب شهرت یافت.
حضرت امام سجاد (ع) درباره ملقب شدن امام ششم به «صادق» فرمود: «از نسل پنجم او مردی به نام جعفر متولد میشود که به دروغ ادعای امامت میکند، و نامش جعفر کذاب است، از این رو به امام ششم، جعفر صادق لقب داده اند.» [۴]ابن بابویه به سند معتبر از ابوالادیان روایت کرده است که من خدمت حضرت امام حسن عسکری (ع) میآمدم و نامههای آن جناب را به شهرها میبردم. پس روزی در بیماریی که در آن مرض به عالم بقاء رحلت فرمودند، مرا طلبیدند و نامهای چند نوشتند به مداین و فرمودند که بعد از پانزده روز باز داخل سامره خواهی شد و صدای شیون از خانه من خواهی شنید و مرا در آن وقت غسل دهند.
روز پانزدهم داخل سامرا شدم؛ صدای نوحه و شیون از منزل منور آن امام مطهر بلند شده بود. چون به در خانه آمدم جعفر (کذاب) را دیدم که به در خانه نشسته و شیعیان بر گرد او برآمده اند و او را تعزیت به وفات برادر و تهنیت به امامت او میگویند. پس من در خاطر خود گفتم که اگر این امام است امامت نوع دیگر شده، این فاسق کی اهلیت امامت دارد؛ زیرا که پیشتر او را میشناختم که شراب میخورد و قمار بازی میکرد و طنبور مینواخت. پس پیش رفتم و تعزیت و تهنیت گفتم و هیچ سؤال از من نکرد؛ در این حال «عقید» خادم بیرون آمد و به جعفر کذاب خطاب کرد که برادر تو را کفن کرده اند بیا و بر او نماز کن. جعفر برخاست و شیعیان با او همراه شدند. چون به صحن خانه رسیدیم، دیدیم که حضرت امام حسن عسکری (ع) را کفن کرده و بر روی نعش (تابوت) گذاشته اند. پس جعفر پیش ایستاد که بر برادر اطهر خود نماز کند. چون خواست تکبیر بگوید طفلی گندم گون، پیچیده موی و گشاده دندانی مانند پاره ماه بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و گفت: ای عمو! پس بایست که من سزاوارترم به نماز بر پدر خود از تو. پس جعفر عقب ایستاد و رنگش متغیر شد. آن طفل پیش ایستاد و بر پدر بزرگوار خود نماز کرد.
پس از شهادت امام حسن عسکری (ع)، جعفر مأموران حکومت ستمگر عباسی را جهت تفتیش و تفحص از منزل امام و پیدا کردن امام زمان (عج) به سرای امام برد.
ابوالادیان باز میگوید: روز بعد دیدم گروهی از اهل قم به قصد زیارت امام عسکری (ع) به سامرا آمده بودند. وقتی مطلع شدند که حضرت از دنیا رفته است؛ پرسیدند: امروز امام و حجت خدا کیست؟ گروهی جعفر کذاب را نشان دادند؛ اهل قم نزد جعفر آمده و سلام کردند و گفتند: پول زیادی که مخصوص امام (ع) است برای شما آورده ایم؛ دستور داد پولها را بگیرند. گفتند: ما هر وقت خدمت امام عسکری (ع) میرسیدیم و پولی نقد میآوردیم نام صاحبان پول را حضرت میبردند و حدود مبلغ را از درهم و دینار میفرمود. شما هم اگر امام هستید و جانشین برادر خود میباشید مبلغ و عدد و اسم صاحبان پول را بگوئید. جعفر گفت: مردم از من علم غیب میخواهند، مگر برادرم علم غیب داشت؟ اهل قم گفتند: در این صورت ما پول را نخواهیم داد. همین که به بیرون شهر سامراء رسیدند، پیک امام دوازدهم (عج) با آنان دیدار کرد. بدین ترتیب، آنان به درک فیض دیدار با آن بزرگوار موفق شدند [۵].
مورخین درباره عاقبت کار جعفر بن علی دو نظر دارند. عدهای بر این باورند که وی تا پایان زندگی بر دعوی دروغین خود پای فشرد و همچنان خود را امام میدانست، اما برخی دیگر میگویند که وی از دعوی خود دست کشید و توبه کرد، و شیعیان نیز نامش را از جعفر کذاب به جعفر تائب برگرداندند.
در روایتی از محمد بن عثمان عمری، نائب خاص امام زمان (ع)، آمده که امام دوازدهم در توقیعی به توبه او اشاره نموده و فرموده است که راه جعفر راه برادران یوسف است که سرانجام توبه کردند.
جعفر عمر کوتاهی داشت و سرانجام در سال ۲۷۱ قمری در سامراء درگذشت. [۶]
[۲]کمال الدین و تمام النعمة، تصحیح علی اکبر غفاری، ص. ۴۷۶.
[۳]قمی، حاج شیخ عباس، منتهی الآمال، ج. ۲، ص. ۲۶۱ و باب سیزدهم در فصل پنجم.
[۴]دایرة المعارف تشیع، ج. ۵.
[۵]کمال الدین و تمام النعمة، تصحیح علی اکبر غفاری، ص. ۴۷۶.
[۶]دایرة المعارف تشیع، ج. ۵؛ قاموس الرجال، ج. ۲؛ المعارف و المعاریف، ج. ۲؛ دایرة المعارف الشیعیة العامه، ج ۷.