حجتالاسلام استاد حسین انصاریان، محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی در ادامه مجالس سخنرانیهای خود، در دهه سوم ماه صفر به سخنرانی در حسینیه نیاوران تهران پرداخته است. بخشی از مهمترین سخنان این استاد فرزانه را در ادامه میخوانیم.
انبیای کتابهای آسمانی، بهویژه قرآن و روایات اهلبیت با ارائه زمینههای ایجاد باور قیامت درِ هر عذری را به روی هرکسی بستهاند، کسی که به قیامت اعتقاد ندارد، مانند آب راکد میان یک گودال است، بوی تعفن میگیرد، رنگ طبیعیاش تغییر میکند و هر استشمامکنندهای را متنفر و هر بینندهای را ناراحت میکند؛ قرآن مجید میفرماید: «بَلْ یُرِیدُ الْإِنسَانُلِیَفْجُرَ أَمَامَهُ»، انسان یک خصلتی دارد که دلش نمیخواهد پیش روی او مانعی وجود داشته باشد و میخواهد نسبت به شهوات، اموال، برخوردها چهار اسبه بتازد و مانعی برای تاختن او نباشد؛ اما بزرگترین مانع، اعتقاد به قیامت است که این اعتقاد، انسان را بهشدت در همه امورش مقیّد میکند و یاد قیامت، او را مانند آب دریا پاک نگاه میدارد.
حال و اوضاع گروهی که مدتی خالی از باور قیامت بودند و بعداً قیامت را باور کردند، خداوند در سوره طه به این گروه اشاره می کند ولی تعداد آنها را بیان نمیکند و به «سحره» تعبیر میکند که جمع ساحر است یعنی جادوگران. آنان از نظر ایمان و اعتقاد صد درصد فرعونی بودند و هیچ ارتباطی با پروردگار مهربان عالم نداشتند.
ویژگیهای فرعون مسلکان
ویژگیهای فرعون و به تبع ویژگی گروهی که ابتدا قیامت را باور نداشتند و قیامت باور شدند، خداوند در سوره قصص می فرماید: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاٰ فِی اَلْأَرْضِ»، فرعون یک انسان برتریجو بود، میگفت من از همه بالاتر هستم، دروغ میگفت! «وَ جَعَلَ أَهْلَهٰا شِیعاً»، این شخص برتریجو آمد و یکپارچگی جامعه را بههم ریخت و با بههمریختن یکپارچگی جامعه، قدرت را تجزیه و متفرق کرد؛ ملت را حزبحزب کرد و قرآن مجید میگوید: «کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ»، هر دارودستهای با غرور به قوانین حزبی خودشان شاد هستند و میگویند فقط حزب ما و به هر شکلی که میتوان باید حزب مقابل را از میدان بیرون کرد.
تفرقه افکنی توسط فرعون موجب شد وحدت جامعه به نزاع، کینه و درگیری تبدیل شود و مردم ضرر کردند، اما سودش را فرعون برد؛ چون دید دیگر اینها مزاحمش نیستند و خود ملت مزاحم خودشان هستند، یکدیگر را رد و قبول میکنند و به هم تهمت میزنند؛ شیعه حدود چهلسال است که تلخی این تفرقه و ضررهای حزبحزبشدن را چشیده؛ دائم بین احزاب جنگ فکری، ایدهای، طرحی و نقشهای است و هر حزبی هم که کار را بهدست میگیرد، سایرین را به خاک سیاه مینشاند؛ این طرح فرعون است و ظاهراً هم اولین کسی بوده که این طرح را پیاده کرده است؛ چون آیات قبل از موسی تا زمان آدم از احزاب و گروهها سخنی نیست.
ویژگی دوم انسانهای ناباور به قیامت این است که آنها بهشدت پولکی بودند؛ وقتی برای کوبیدن سومین پیغمبر اولواالعزم خدا -وجود مبارک موسیبنعمران و برادرش هارون- به دربار فرعون دعوت شدند تا آبروی این دو پیغمبر را ببرند، یعنی بالاترین گناه را مرتکب شوند، فرعون به آنها گفت: هرچه پول میخواهید، میدهم؛ آنها هم با توجه به اینکه فرعونمسلک و عاشق پول و صندلی بودند، وعده قطعی به فرعون دادند که آبروی موسی را به باد میدهند و او را مغلوب میکنند و فرعون را غالب و پیروز میکنند.
کسانی فرعون مسلک هستند که هیچ اعتقادی به قیامت ندارند
کسانی فرعون مسلک هستند که هیچ اعتقادی به قیامت ندارند، روزی میآید که بنا به خبر خدا و انبیا و ائمه، من را زنده میکنند و پروندهام را دست خودم میدهند و به خودم میگویند: «اِقْرَأْ کتٰابَک»، خودت پروندهات را بخوان و «کفیٰ بِنَفْسِک اَلْیوْمَ عَلَیک حَسِیباً»﴿الإسراء، 14﴾، خودت هم نمره بده. من هیچ پیغمبری را در کنار تو نمیگذارم، امامی را در کنار تو نمیگذارم، فرشتهای را در کنار تو نمیگذارم، پروندهات را بخوان؛ اگر واقعاً یقین داری که با این پرونده بهشتی هستی، این بهشت و اگر جهنمی هستی، سرت را پایین بینداز و به جهنم برو؛ ولی وقتی آدم به زندهشدن اعتقاد نداشته باشد، به پرونده اعتقاد نداشته باشد، به حساب و کتاب دقیق و ریز قیامت اعتقاد نداشته باشد، عاشق فرعون میشود، و برای او کار می کند تا آبروی موسی را به باد دهد تا در دربار صندلی به او بدهند!
روز موعود که روز نمایشدادن جادوگرانِ چیرهدستِ قوی بود، فرارسید. قرآن مجید میفرماید: تمام ابزار جادو را به میدان کشیدند و کاری کردند که همه مردم وحشتزده شدند؛ موسی هم تنها با یک عصای چوبی آمد، نوک عصا روی زمین و یک لباس کهنه به تن داشت؛ جادوگرها وقتی چشمشان به موسی افتاد، گفتند: جادوگری خود را که آشکار کنیم، موسی در همان لحظهٔ اول نابود است.
به هیچکس به چشم حقارت نگاه نکنید
به هیچکس به چشم حقارت نگاه نکنید و هیچکس را کوچک نبینید، کسی را با لباس و آستین کهنه و با کفش پاره ارزیابی نکنید، جادوگران با دیدن موسی پیروزی خودشان را حتمی و قطعی دیدند و به موسی گفتند: تو کار خودت را نشان میدهی یا ما نشان بدهیم؟ پروردگار عالم به موسیبنعمران فرمود: بگو آنها کارشان را نشان بدهند و تو کاری نکن؛ وقتی آنها با ترفندی ابزار بسیاری را به حرکت آوردند، تمام مردم و همهٔ فرعونیان وحشتزده شدند و فرعون که در آن میدان بود کف میزد، خداوند به موسی فرمود: عصا را بینداز! چوب را انداخت، قرآن مجید میگوید: به یک مار تبدیل شد، لب پایینش را زیر آن تپه ابزار جادوگران گذاشت و لب بالایش هم بالای تپه گذاشت و یک نفس داخل داد و کل را بلعید، هیچچیزی نماند. به موسی گفتند: بگیر و مار همان چوب با حالت اول تبدیل شد؛ جادوگران این را یقین کردند که کار موسی از مایه جادوگری و سحر نیست بلکه موسی به غیب عالم وصل است.
قرآن میگوید که جادوگرها بعد از دیدن معجزه موسی به سجده افتادند و گفتند: «قٰالُوا آمَنّٰا بِرَبِّ هٰارُونَ وَ مُوسیٰ»﴿طه، 70﴾. دلار و صندلی و شخص فرعون را نمیخواهیم، رب موسی و هارون رب ما هم هست، ما وجود مقدس پروردگار را باور کردیم و در این باور ثابت هستیم و برنمیگردیم. فرعون عربده کشید، دور جادوگرها را گرفتند که نروند! گفت: «فَلَأُقَطِّعَنَّ أَیدِیکمْ وَ أَرْجُلَکمْ مِنْ خِلاٰفٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّکمْ فِی جُذُوعِ اَلنَّخْلِ»﴿طه، 71﴾، قسم میخورم که شما را به دار میکشم.
جادوگران بعد از باورکردن گفتند: «قٰالُوا لاٰ ضَیرَ إِنّٰا»، احسنت به این باور و اعتقاد و شهود! و سپس به فرعون گفتند: به دارکشیدن ما، «قٰالُوا لاٰ ضَیرَ إِنّٰا»، هیچ زیانی را متوجه ما نمیکند! «إِلیٰ رَبِّنٰا مُنْقَلِبُونَ»﴿الشعراء، 50﴾، پروردگار ما منتظر ماست و ما با کار تو بهطرف پروردگار عالم حرکت میکنیم. «إِنّٰا آمَنّٰا بِرَبِّنٰا»، ما به مالک، به خالق و به همهکاره خودمان یقین پیدا کردیم و این مؤمنشدن ما به پروردگار برای این است: «لِیغْفِرَ لَنٰا خَطٰایٰانٰا»، تمام گذشتهٔ تیره و تار و پست و آلوده ما را بیامرزد و خدا آمرزید؛ یعنی فرعونمسلکی آنها، پولکیبودنشان و صندلیدارشدن آنها را بخشید، «وَ مٰا أَکرَهْتَنٰا عَلَیهِ مِنَ اَلسِّحْرِ»، تو آدم پَست، تو آدم بدبخت، ما را وادار کردی که در مقابل پیغمبر خدا به جادو متوسل شویم، اما خدا همین مسئله را هم بر ما میبخشد و «وَ اَللّٰهُ خَیرٌ وَ أَبْقیٰ»﴿طه، 73﴾، آن که در این عالم برای ما بهتر و ماندگارتر هست، فقط خداوند است.
دو نکتهای که جادوگران پس از باور قیامت به فرعون بیان کردند، «إِنَّهُ مَنْ یأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لاٰ یمُوتُ فِیهٰا وَ لاٰ یحْییٰ»﴿طه، 74﴾، فرعون اگر کسی مجرم وارد قیامت و پروردگارش شود، جای او در جهنم است که در آنجا نه زندگی و نه مرگ دارد و ما جهنم را نمیخواهیم؛ چون هرکسی با تو، دین، پول و صندلی تو باشد، باید در آن جهنم برود. سپس گفتند: فرعون! «وَ مَنْ یأْتِهِ مُؤْمِناً»، اما کسی که بر خدا وارد درحالی شود که خدا و قیامت را باور کرده است، «قَدْ عَمِلَ اَلصّٰالِحٰاتِ»، باورِ تنها فایده ندارد و باید تمام رفتارش پسندیده باشد، «فَأُولٰئِک لَهُمُ اَلدَّرَجٰاتُ اَلْعُلیٰ»﴿طه، 75﴾، پروردگار برای او مرتبههای بلندی قرار داده است.
اعتقاد به قیامت، فکر، روش، اخلاق، منش، عمل و کردار را تغییر میدهد
مرتبه بلند، مزد این است که فرد در دنیا خود را از فکرها و نیتهای بد، اخلاق و اعمال بد پاک کرده است؛اعتقاد به قیامت، فکر، روش، اخلاق، منش، عمل و کردار را تغییر میدهد؛ ولی آن که قیامت را قبول ندارد، یقیناً فرعونی و پولکی میماند و با جانکندن بهدنبال هر نوع صندلی است؛ در حال حاضر فرعونمسلکها در کره زمین و در مملکت ما بسیار هستند!
این سؤال پروردگار است: «أَ فَمَنْ کٰانَ مُؤْمِناً کمَنْ کٰانَ فٰاسِقاً لاٰ یسْتَوُونَ»﴿السجده، 18﴾، آیا کسی که خدا و قیامت را باور کرده، با کسی که از چهارچوب انسانیت درآمده، مساوی هستند؟ «لا یستوون»؛ «هَلْ یسْتَوِی اَلَّذِینَ یعْلَمُونَ»﴿الزمر، 9﴾، کسانی که خدا و قیامت را فهمیدند، با کسانی که نفهمیدهاند، یکی هستند؟ «وَ اَلَّذِینَ لاٰ یعْلَمُونَ»، خداوند پاسخ میدهد: خیر! یکی نیستند.
با دادگاه، دادگستری، قاضی، نیروی انتظامی و بسیج نمیتوانیم کشور را اصلاح کنیم
کنترلکنندهای در این عالم مانند اعتقاد به قیامت نیست، لذا ما نمیتوانیم کشورمان را با دادگاه، دادگستری، قاضی، نیروی انتظامی و بسیج اصلاح کنیم، بلکه دین میتواند مردم را اصلاح کند.