نماز خوف، از نمازهایی است که به تصریح قرآن مجید در یکی از غزوات تشریع شده است که این غزوه در سال چهارم[1] یا پنجم و یا ششم[2] هجرت بوده و این نماز با کیفیت مخصوصی خوانده میشود.
در قرآن کریم خداوند خطاب به پیامبر اسلام(ص) به چگونگی نماز خوف اشاره نموده است: «و هنگامى که در میان آنها باشى، و (در میدان جنگ) براى آنها نماز را برپا کنى، باید دستهاى از آنها با تو (به نماز) برخیزند، و سلاحهایشان را با خود برگیرند و هنگامى که سجده کردند (و نماز را به پایان رساندند)، باید به پشتِ سرِ شما (به میدان نبرد) بروند، و آن دسته دیگر که نماز نخواندهاند (و مشغول پیکار بودهاند)، بیایند و با تو نماز بخوانند آنها باید وسایل دفاعى و سلاحهایشان (را در حال نماز) با خود حمل کنند (زیرا) کافران آرزو دارند که شما از سلاحها و متاعهاى خود غافل شوید و یکباره به شما هجوم آورند.
و اگر از باران ناراحتید، و یا بیمار (و مجروح) هستید، مانعى ندارد که سلاحهاى خود را بر زمین بگذارید ولى وسایل دفاعى (مانند زره و کلاهخود را) با خود بردارید خداوند، عذاب خوارکنندهاى براى کافران فراهم ساخته است».[3]
با توجه به آیه بالا و روایات[4] روش خواندن نماز خوف در منابع فقهی چنین آمده است: نماز خوف در حال جنگ، در نماز دو رکعتی (صبح) و نمازهای چهار رکعتی (ظهر، عصر، عشاء) –به صورت شکسته و دو رکعتی- به این صورت خوانده میشود: لشکر اسلام دو دسته شوند و امام جماعت با یک دسته از آنها نماز را شروع کند و یک رکعت را با آنها بخواند آنگاه این دسته خود فوراً رکعت دیگر را بجا آورده و سلام دهند و به جنگ روند تا دسته بعدى بیایند و امام جماعت همچنان نشسته باشد تا آنها بیایند و رکعت دوّم را با این دسته دوم شروع کند و پس از بجا آوردن دو سجده، در حال تشهد بنشیند تا آنها رکعت بعدى را بجاى آورند و تشهد و سلام را با یکدیگر بدهند. در نماز مغرب؛ امام جماعت دو رکعت را با یک دسته و رکعت دیگر را با دسته دیگر بخواند و در تقدیم و تأخیر مختار است.[5]
یاد آوری میشود که امروزه به جهت تغییر سبک جنگها و فقدان جنگ تن به تن، نماز خوف کاربرد چندانی ندارد.
[1]. ابن اثیر،: أسد الغابة، ج 1، ص 29، دار الفکر، بیروت، 1409 ق/1989م؛
[2]. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 4، ص 83، دار الفکر، بیروت، 1407 ق/ 1986 م
[3]. نساء، 102: «وَ إِذا کُنْتَ فیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَکَ وَ لْیَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْیَکُونُوا مِنْ وَرائِکُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ یُصَلُّوا فَلْیُصَلُّوا مَعَکَ وَ لْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ فَیَمیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ کانَ بِکُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ کُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَکُمْ وَ خُذُوا حِذْرَکُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْکافِرینَ عَذاباً مُهیناً».
[4]. ر.ک: شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 8، ص 433 – 439، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.
[5]. برگرفته از «مؤذن امام حسین(ع) در کربلا و روز عاشورا»، سؤال 30295.