در اینجا می توان دو مطلب را مطرح کرد. اول اینکه زن از آن جهت که انسان است با چه فلسفه و هدفی خلق شده است و دوم اینکه زن از جهت زن بودن و مونث بودنش چه فلسفه ای در ابتدای خلقتش متصور بوده است.
1.عبودیت و کمال: در مطلب اول، یعنی فلسفه آفرینش زن به عنوان یک انسان، می توان عبودیت و رسیدن به کمال را به عنوان فلسفه وجودی برای او طرح کرد: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدُونَ»[1] چرا که واژه انس در این آیه زن و مرد را در بر می گیرد.
اما مطلب دوم یعنی هدف از آفرینش زن در برابر مرد چیست؟
2. بقای نسل بشر: دستگاه آفرینش برای حفظ بقای خود نیازمند حفظ بشر و تولید نسل است؛ یعنی همکاری و تعاون مرد و زن. این هدف هم خلقت مرد در برابر زن را مدنظر قرار می دهد و هم خلقت زن در برابر مرد را. به عبارت دیگر دو جنسی بودن آفرینش انسان به منظور حفظ نسل بوده است. بنابراین زن و مرد مکمل یکدیگر و مایه شکوفایی و پرورش یکدیگر هستند، به گونه ای که هر یک بدون دیگری ناقص است. برای آنکه این طرح عملیاتی شده و جسم و جان آنها بهتر به هم بپیوندد، تفاوت های جسمی و روحی در میان آنها قرار داده شده است و همین تفاوت هاست که آنها را بیشتر به یکدیگر جذب می کند. اما این جذب و علاقه بین زن و مرد مانند علاقه به اشیا نیست که از خودخواهی ناشی می شود. یعنی انسان اشیا را برای خود می خواهد و می خواهد آنها را فدای آسایش خود کند. اما علاقه زوجیت به این شکل است که هر یک از آنها سعادت و آرامش دیگری را می خواهد. این همان چیزی است که قرآن کریم از آن به نام های «مودت و رحمت» یاد کرده است.[2]
3. آرامش و مودت: بنابراین هدف سوم را می توان رسیدن به آرامش و مودت دانست، که در این آیات به آن اشاره شده است: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً»[3]؛ «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا»[4].خدای سبحان زن را برا ی آرامش مرد آفرید، چنانچه آفرینش مرد در سایه سکینت با همسر معنا می یابد.[5] یعنی مرد به تنهایی یا زن به تنهایی آرامش و مودت را درک نمی کرد و خداوند از خلقت این دو جنس و زن در کنار مرد این هدف مهم را مد نظر قرار داده است. در واقع ازدواج موجب آرامش زن و مرد هر دو می شود ، نه اینکه فقط زن موجب آرامش و سکونت مرد شود. ولی شیوه قرآن کریم در بیان این امور عفیفانه و مودبانه است، مثلا برای رعایت ادب در هیچ آیه ای به زن ها مردهای بهشتی را وعده نداده، در حالیکه آنها هم از این نعمت برخوردارند و در بهشت همسرانی دارند، درباره آرامش زن و مرد نیز این مساله رعایت شده، هم ادب را و هم حرمت خانوادگی را یادآور شده و پاس داشته است.[6]
بنابراین می توان گفت فلسفه آفرینش زن با آفرینش مرد تفاوت ندارد. هر دو در نگاه اصلی برای عبودیت و کمال خلق شده اند و در کنار این هدف، دو جنس بودن آنها به خاطر حفظ بقای نسل و رسیدن به آرامش و محبت است. در واقع در این نوع مباحث زن و مردی در کار نیست و بدن جامه روح انسان است، چون محور اصلی کلام خدا در آیه «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»[7] جان آدمی است نه جنسیت او؛ حقیقت و انسانیت انسان همان روح اوست که مجرد است و زن و مرد ندارد.[8] بنابراین هدف از خلقت هر دو نیز رسیدن به کمال و عبودیت و در نهایت رسیدن به حیات طیبه است. اما در مسیر رسیدن به این هدف هر یک وظایفی را برعهده دارد که با دیگری متفاوت و همراستا با جنسیت و بدن ایشان است.