امام علی (علیه السلام) فرمودند: آلَةُ الرِّیَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ.وسیله ریاست، سعه صدر (و تحمل بسیار) است.
شرح و تفسیر حکمت 176 نهج البلاغه
امام علی (علیه السلام) در این گفتار حکیمانه که به صورت ضرب المثلى مشهور شده اشاره به یکى از مهم ترین ویژگى هایى که براى ریاست لازم است کرده مى فرماید: «وسیله ریاست، سعه صدر (و تحمل بسیار) است»، (آلَةُ الرِّیَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ). ناگفته پیداست کسى که به مقام ریاست مى رسد خواه ریاست معنوى باشد یا مادى اولا با مخالفت هایى از سوى رقیبان روبرو مى شود و از سویى دیگر انتظارات و توقعات بسیار از سوى مردم در برابر او آشکار مى گردد و براى انجام امور خود نیاز به همراهان و مشاورانى دارد که گاه از آنها خطاها و گاه خیانت هایى سر مى زند.
اضافه بر همه اینها گاه مشکلاتى ناخواسته و غیر منتظرانه براى حوزه ریاست او به وجود مى آید. در برابر این امور اگر داراى سعه صدر و تحمل بسیار و بردبارى توأم با تدبیر و خونسردى همراه با شجاعت نباشد ادامه کار براى او بسیار مشکل خواهد شد. به همین دلیل مولا در میان تمام ویژگى هایى که یک رئیس باید داشته باشد روى سعه صدر انگشت گذاشته مى فرماید: «وسیله ریاست سعه صدر است».
نمونه کامل آن را در زندگى پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله)مى توان دید و یکى از روشن ترین مصادیق آن داستان فتح مکه است که بعد از پیروزى بر بت پرستان مکه انواع جنایت ها را درباره خود پیغمبر(صلى الله علیه وآله) و خاندان و دوستان او روا داشته بودند و از هیچ تلاش و کوششى براى نابودى آنها فروگذار نکرده بودند. در آن روز تاریخى که آتش انتقام در درون بسیارى از صحابه پیامبر زبانه مى کشید، آن حضرت فرمان عفو عمومى صادر و همه را آزاد کرد و فرمود: امروز روز رحمت است نه روز انتقام. نیز بارها اتفاق افتاد که افرادى با خشونت زیاد با پیامبر(صلى الله علیه وآله) روبرو شدند به گونه اى که بعضى از اصحاب انتظار داشتند پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمان قتل آنها را صادر کند.
آن حضرت با محبت و عطوفت آن مخالفان لجوج و عنود را آرام ساخت. در زندگى امیرمؤمنان على(علیه السلام) و ائمه معصومین نیز این صحنه هاى فراوان دیده مى شود، محبتى که على(علیه السلام) درباره قاتل خود در واپسین ساعات عمرش ابراز کرد همه جا معروف است. علامه مجلسى(رحمه الله) دربحارالانوار درباره گفتوگوهاى امیرمؤمنان على(علیه السلام) با خوارج چنین نقل مى کند که روزى یکى از خوارج وارد مسجد شد در حالى که یاران على(علیه السلام) در اطراف او بودند فریاد زد: «لا حُکْمَ إلاّ لِلّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ، حکم فقط براى خداست، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند.
(اشاره به این که چون شما مسئله حکمیت بشر را پذیرفته اید در راه شرک گام گذاشته اید)» مردم رو به سوى او کردند. او دوباره فریاد زد: «لا حُکْمَ إلاّ لِلّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُتَلَفِّتُونَ، حکم مخصوص خداست هرچند کسانى که به سوى من نگاه مى کنند کراهت داشته باشند».
على(علیه السلام) سر مبارکش را بلند و متوجه او شد. او بار سوم فریاد زد: «لا حُکْمَ إلاّ لِلّهِ وَلَوْ کَرِهَ أبُوالْحَسَنُ، حکم مخصوص خداست، هرچند على کراهت داشته باشد». امام(علیه السلام)با خونسردى در جواب او فرمود: «إنَّ أبَا الْحَسَنِ لا یَکْرَهُ أنْ یَکُونَ الْحُکْمُ لِلّهِ، على هرگز کراهت ندارد که حکم مخصوص خدا باشد». سپس اضافه فرمود: «حُکْمُ اللهِ أنْتَظِرُ فیکُمْ، من منتظر حکم خدا درباره شما هستم». این نکته در اینجا شایان توجه است که گاه مسئله سعه صدر با مسامحه و سهل انگارى اشتباه مى شود در حالى که هر کدام جایگاه خاص خود را دارد، سعه صدر آن است که براى انجام مدیریت صحیح گاه انسان لازم است موضوعاتى را ندیده بگیرد و خویشتن دارى نشان دهد و در مقام سختگیرى بر نیاید و به خطاکار فرصت دهد تا خویشتن را اصلاح کند.
ولى مسامحه و سهل انگارى این است که انسان مدیریت صحیح را رها کند و در برابر حوادث و اشخاص خطاکار سستى و بى تدبیرى نشان دهد، بنابراین سعه صدر به مدیریت صحیح باز مى گردد و مسامحه به ترک مدیریت صحیح و تفاوت این دو آشکار است.