قیام امام حسین (ع) یکی از مهمترین وقایع تاریخ اسلام است. قیامی که نشان داد با تعداد اندک میتوان پیروز میدان شد و با خون بر شمشیر غلبه کرد.
درست است که در ظاهر لشگر ابن زیاد لعنة الله بر لشگر حسین بن علی (ع) پیروز شد ولی آنچه که الان بعد از حدود 1400 سال به ما رسیده است نام امام حسین (ع) و یاران ایشان است.
کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
امام حسین (ع) هدف از قیام خودشان را در قسمتی از وصیتی که به برادرشان محمد حنفیه کردند، اینگونه بیان نمودهاند: «من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از شهر خود بیرون آمدم، بلکه هدف من از این سفر امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت اصلاح مفاسد است و احیای سنت و قانون جدم رسول خدا (ص) و راه و رسم پدرم علی بن ابیطالب (غ) است.»(1)
این کلام به تنهایی نشاندهنده هدفی است که حسین (ع) دنبال میکرد؛ هدفی والاتر و برتر از قدرت و خلافت و آن چیزی جز احیا دین خدا و سنت جدش رسول خدا (ص) و پدرش ولی خدا (ع) نیست.
از این رو با توجه به وصیت امام (ع) و افعال و اقوال ایشان در کربلا به بیان اهداف ایشان از واقعه عاشورا میپردازیم.
بخش اول : نماز اول وقت
در روز عاشورا اکثر اصحاب امام حسین علیه السلام و تمام اهل بیتشان و خودشان بعد از ظهر عاشورا شهید شدند. البته گروهی همان صبح که صف آرایی و تیراندازی از طرف دشمن شد، در همان تیراندازی بسیار شدید از پا درآمدند. ولی بعد که حضرت مکرر رفتند با مردم اتمام حجت کردند، یک مقدار مبارزه های تن به تن شد. تا ظهر هنوز بسیاری از صحابه و همه اهل بیت زنده بودند. زوال ظهر می شود. یکی از اصحاب (ظاهرا سعیدبن عبدالله حنفی ) نگاهی به آسمان می کند و از وقت مطلع می شود. عرض می کند: یا اباعبدالله! ظهر است و دوست داریم که آخرین نماز را با شما به جماعت بخوانیم. حالا این کیست که این حرف را می زند؟ مردی که از آن آخرین غربال بیرون آمده، در خدمت امام و آماده شهادت است. حال ببینید امام درباره او چه دعایی می کند؟ فرمود: ذکرت الصلاة (یا: ذکرت الصلاة) به یاد نماز افتادی (یا نماز را به یاد دیگران آوردی)؛ بارک الله، مرحبا، جعلک الله من المصلین خدا تو را از زمره نمازگزاران قرار بدهد.
دعایی که امام به یک چنین شخصی میکند این است: خدا تو را در زمره نمازگزاران قرار بدهد. آیا این جمله یعنی تو نماز نمی خوانی، بعد از این ان شاءالله نمازخوان بشوی؟! بلکه به این معنی است که تو در زمره نمازگزاران (قرار بگیری) آنهایی که حق نماز را می شناسند و ادا می کنند. خیلی معنی دارد که امام وقتی که درباره یار و صاحب خودش، کسی که شب گذشته درباره او و دیگران شهادت داده است که من اصحابی بهتر از اصحاب خودم سراغ ندارم، اصحاب من الآن بر اصحاب پیغمبر فضیلت دارند، بر اصحاب پدرم علی فضیلت ندارند، وقتی که درباره یکی از آنها دعا می کند می فرماید: خداوند تو را در زمره نمازگزاران قرار بدهد.
نماز امام و یارانش در عصر عاشورا
اباعبدالله در آنجا نماز خوف یعنی همین نماز جنگ خواند، ولی می دانیم که عاشورا یک وضع استثنایی داشت. در واقع میدان جنگ و محل نماز هر دو یکی بود. این بود که آنها نماز خودشان را در یک وضع خیلی استثنایی خواندند. کأنه هم در میدان جنگ بودند و هم نماز می خواندند. جمعیت اینها کم بود و آنقدر عده نداشتند که گروهی بتوانند جلو دشمن را سد کنند و مانع هجوم شوند و اینها در یک فضای فارغی نمازشان را بخوانند. اینها در واقع مرز میان خود و دشمن را به این شکل حفظ می کردند: چند نفر آمدند بدن خودشان را سپر قرار دادند برای نمازخوانها و بالاخص وجود مقدس حسین بن علی (ع) که در حالی که اینها نماز می خواندند دشمن تیرباران می کرد. مردی از آنها خود را برای وجود مقدس اباعبدالله سپر کرده و مراقب بود که مبادا تیری از طرف دشمن به حضرت اصابت کند. به هر وسیله بود - با دستش، با صورتش، با سینه اش، با پایش - خود را سپر قرار می داد به طوری که بعد از آنکه نماز تمام شد این مرد به حال احتضار افتاده بود.
حالا باز ببینید اینها چگونه مردمی هستند؟ حضرت فورا می روند به بالین او، چشمش که به حضرت می افتد عرض می کند: یا اباعبدالله! وفیت؟ یعنی هنوز من تردید دارم، آیا وظیفه ام را انجام دادم؟ مطمئن باشم که به وظیفه خود عمل کرده ام؟
علت فضیلت و ثواب نماز اول وقت
از جمله دلایل ثواب و فضائل نماز اول وقت، می توان به تصریح و تأکید قرآن بر محافظت از نماز (حافظوا علی الصلوات والصلوة الوسطی، بقره، آیه 238) اشاره نمود که توصیه ای، علاوه بر دستور، به برپا داشتن آن است. (وَ أَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ وَارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِینَ، بقره، آیه 43)
روشن است که محافظت از نماز تنها از یک بُعد و جهت مقصود نبوده بلکه از جمیع جهات، مورد نظر آن است و یکی از آن جهات، رعایت وقت و اهتمام به اول وقت است که نشان از ارزش و اهمیت دادن به امر الهی است و این امر، جدای از این حقیقت است که در خود وقت و زمان، حکمت ها و اسراری نهفته که قرار گرفتن در آن زمان و دقت در رعایت آن، می تواند مبدأ و تحقق بخشِ آثار فراوان و وصف ناپذیری در زندگی آدمی باشد.
بعلاوه اگر عمل به وظایف و تکالیف دینی، خصوصاً تکالیفی (همچون نماز و روزه و ...) که مقید به زمان خاصی هستند، دلیل بر ترجیح و برتری عاملِ آن نداشت و مکلف می توانست، در هر زمان و به میل خود آنها را بجای آورد، خداوند در قرآن از تعابیری نظیر؛ سابقوا الی مغفرة من ربکم ...، والسابقون السابقون اولئک المقربون و ... استفاده نمی کرد. پس سبقت گرفتن و قرار دادن درجه مقربون، برای سبقت گیرندگان در قرآن، در عوضِ انجام تکالیف و وظایف الهی در اول وقت آن و پیشی گرفتن از دیگران، گواهی دیگر بر ارزش و فضیلت نماز اول وقت است.
همچنین در کلام معصومان (علیهم السلام) نیز به فضیلت اول وقت تأکید و تصریح بسیاری شده است.
آثار و فوائد خواندن نماز اول وقت
امام صادق(ع) در این باره میفرمایند: «الصلوةُ تستحبُّ فی اَوَّلِ الأَوقاتِ»، خواندن نماز در اول وقت و در اولین فرصت، کاری مستحب و پاداش افزاست. (2)همچنین از آن حضرت نقل شده که نماز اول وقت، «خشنودی کردگار» را به همراه دارد.
برآورده شدن خواستهها از دیگر اثرات و برکات خواندن نماز اول وقت است، چنانچه حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسکری(ع) روایت میکند که فرمود: «خداوند متعال با حضرت موسی(ع) تکلم کرد، حضرت موسی(ع) فرمود: خدای من! کسی که نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود: حاجت و درخواستش را به او عطا میکنم و بهشتم را برایش مباح میگردانم.» (3)
در حدیثی از امام علی (ع) آمده است که فرمودند: کسی که بر اطاعت صبر کند خداوند برای او ششصد درجه بنویسد که فاصله ی هر درجه از پایان زمین تا عرش می باشد
پیامبر اعظم (ص) در حدیثی برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی را به اقامهکنندگان نماز اول وقت نوید میدهند و میفرمایند: «بندهای نیست که به وقتهای نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این که من سه چیز را برای او ضمانت میکنم: برطرف شدن گرفتاریها و ناراحتیها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش.» (4)
درست است که اگر نمازگزار، نماز خود را در آخر وقت هم بخواند انجام وظیفه کرده است، اما از آنجا که کار، مربوط به پروردگار و بر کارهای دیگر مقدم است، چنانچه آن را بدون عذر به عقب بیندازد، مسئول است و باید پاسخگو باشد.
منابع:
1)بحار الانوار ،جلد 44،صفحه 329
2) بحار الانوار ،جلد 80،صفحه 13
3) بحار الانوار ،جلد 82،صفحه 204
4)سفینةالبحار،جلد 2،صفحه 42