شیخ مفید در کتاب «الإرشاد» آورده است که: زید بن أرقم روایت کرده است که من در آن روزی که سرهای شهداء کربلا را در میان کوچههای کوفه بر روی نیزهها حمل میکردند، در میان یک غرفهای نشسته بودم که سر بریده امام حسین علیهالسلام را که بر فراز یک نیزه جا داشت از برابرم گذشت و در آن هنگام شنیدم که سر امام حسین آیهای از سوره کهف را تلاوت میفرمود:
«أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً»
آیا چنان گمان میکنی که آنچه بر اصحاب کهف و رقیم از آیات ما گذشت شگفتانگیز بود؟» مورخان گفتهاند که: چون یزید بن معاویه نواده پیامبر (ص)، حسین بن علی (ع) را کشت، سر او را بر بالای نیزه گذاشت و فرمان داد تا برای عبرت مردم آن را در شهرها بگردانند، و آن سر در این مسیر پیوسته همین آیه مبارکه را قرائت میکرد. آیا میدانی که چرا مخصوصا به تلاوت این آیه مبارکه ادامه میداد؟ شاید برای این معادله جهانی بود و برای آن که مردمان از این دچار شگفتی نشوند که آن سر شریف قرآن میخواند.
بدین گونه آن سر مبارک به این امر اشاره میکند که جهان در ضمن معادلهای حکیمانه جریان میکند که یکی از جملههای آن حمایت کردن خداوند متعال از مظلومان و ستمدیدگان است، بدان جهت که یاری دادن به ستمدیدگان جزئی از این معادله به شمار میرود که پروردگار ما سبحانه و تعالی در همه ابعاد جهان به جریان انداخته بوده است.
معنی این آیه آن است که: ای انسان! آیا چنان گمان میکنی که آنچه بر آنان گذشت چیزی عجیب و غریب است؟ هرگز چنین نیست.
بنابراین، تلاوت قرآن هم توسط سر بریده شده، عجیب و محال نیست؛ زیرا امام بنده خاص خدا بود که مظلومانه به شهادت رسید و خدا برای نشان دادن آیت بودن او و ظالم بودن دشمنانش این کرامت را به ایشان عطا فرمود.
آری، امام حسین (ع)، برادران و فرزندان و برادرزادگان و دیگر عزیزان و دلدادگان خود را مصداق آیه شریفه، قلمداد کردند و از رهگذر قرائت آیه شریفه، شرح حال خود را میداد که عزیزان سرافرازی که در حادثه خونین کربلا جان دادند و به مقام رفیع شهادت نائل آمدند، جوانان و جوانمردان برومندی بودند که سرلوحه کارشان ایمان به خدا بود و خداوند متعال هم بر هدایت آنان افزود و به بالاترین درجات هدایت، رسیدند و به مقام والای شهادت در راه خدا دست یافتند.