متن زیر یادداشتی از فرزاد جهان بین است که در ادامه می خوانید؛
حکومت علی(ع)، را الگو قرار دهیم اما به واسطه آن جمهوری اسلامی را تخطئه نکنیم.
علی (ع)علی رغم شعارهای عدالتخواهی در عمل، بعضا موفق نشدند. این طبیعت فعالیت اجتماعی سیاسی است.
سوال این است که اگر ما در زمان حکومت امیرالمومنین(ع)حضور داشتیم چه موضعی در قبال حکومت ایشان اتخاذ می کردیم؟ همراهی،بی تفاوتی و یا تقابل؟
در پاسخ به این سوال در بدو امر باید در خصوص مفروض حکومت عدل علوی توضیحی ارائه دهم. امیرالمومنین در بدو حکومت شعارهای خود را ارائه کردند و اشاره فرمودند که بر اساس سنت پیامبر و تشخیص خودشان عمل خواهند کرد و بیت المال را حتی اگر کابین زنان شده باشد و یا نهرهایی باشند که از درون خانه ها عبور کرده باشند به بیت المال برخواهند گرداند.در مقابل زیاده خواهیها خواهند ایستاد.حقیقتا هم چنین بود و علی (ع) هیچگاه از آرمانها کوتاه نیامدند و به خاطر دنیای دیگران، آخرت خود را در معرض خراب و ویرانی قرار ندادند و در نهایت نیز بر سر اصول خود کشته شدند که «قتل علی بن ابی طالب(ع)فی محراب عبادته لشده عدله»
اما سوال اینجاست که اساسا مجموعه نظام سیاسی امیرالمومنین(ع) چه میزان در تحقق آرمانها و اهداف خود موفق شدند و حکومت ایشان در این خصوص چه میزان کارآمدی داشت؟
نگاهی اجمالی به خطب و نامه های نهج البلاغه حاکی از آن است که در دوره حکومت ایشان استانداران و فرمانداران متعددی بودند که دست به خیانت زدند و علی (ع) علی رغم تمامی حساسیت ها و برخوردهای بی اغماض در مواردی موفق به سامان دهی امور نشدند.حتی در بعضی از موارد، حمله ها و غارتهای متعددی با نام "الغارات” – که به مرزها از طرف دشمنان انجام می شد تا هم پیامی برای حمایت از مخالفان داخلی علی(ع) باشدو هم کارآمدی حکومت ایشان را زیر سوال ببرد- بی پاسخ ماند. نامه های۳، ۵، ۲۰، ۳۳، ۴۰، ۴۱، ۴۳، ۴۵ و خطبه های ۲۵و ۲۹ در این خصوص به روشنی واضح است.
البته این به معنی نفی دستاوردهای بسیار مهم حکومت حضرت نیست. احیاء سنت پیامبر(ص) به معنای جامع که میرانده شده بود و نشان دادن حقیقت دین در مقابل قرائت های انحرافی از مهمترین دستاوردها بود.در کوفه، پایین ترین طبقات مردم، دارای مسکن بودند و از نان گندم می خوردند و از آب شیرین می نوشیدند. اما به هر حال جامعه ای که در راس آن معصوم قرار دارد دارای مسائلی آنچنانی نیز بود که ذکر شد. در تحلیل چرایی این موضوع از مباحثی همچون ریشه های تاریخی این مساله و اینکه اساسا جامعه ای که علی(ع)تحویل گرفت در مدار انحراف قرار گرفته بود می گذریم.در پاسخ به این سوال از برخی خطب حضرت در نهج البلاغه استمداد می گیریم.
حضرت در خطبه ۲۱۶به حقوق طرفینی حاکم و مردم اشاره می کنند و بیان می دارند که اگر والی حق رعیت را ادا کند و رعیت حق والی را ادا کند حق عزیز خواهد شد و زمانه مطبوع خواهد گشت.ایشان می فرمایند که رعیت جز با صلاح والیان اصلاح نمی شوند و والیان جز با استقامت مردم در مسیر صلاح قرار نمی گیرند.بعد ایشان می فرمایند اما وقتی که نخبگان به خاطر حق عظیمی که تعطیل می شود و بخاطر باطل عظیمی که بدان عمل می شود وحشت نکنند طبیعی است که ابرار ذلیل شوند و اشرار عزیز گردند.
ایشان در خطبه ۱۶۶ می فرمایند که «ای مردم اگر در یاری حق کوتاهی نمی کردید و در نابودی باطل سستی نمی نمودید هیچگاه دیگران در شما طمع نمی کردند و بر شما برتری نمی یافتند».در خطبه ۱۲۹می فرمایند«کجایند خوبان و صلحای شما،کجایند آزادگان و بزرگان شما…فانا لله و انا الیه راجعون!فساد ظاهر شده و کسی نیست که آن را انکار نماید و آن را تغییر دهد….»
به جز معصوم(ع)، انسانها در معرض خطا هستند و لذا در چنین شرایطی، حتی اگر در حکومتی که معصوم درراس آن قرار دارد، مردم و نخبگان در صحنه تحقق ارزشها و نظارت بر روند امورمستحکم و پر استقامت نایستند موفقیت ها قابل دسترسی نخواهد بود.
البته در کنار این استقامت وحساسیت نسبت به حق عظیم و باطل عظیم ،نیازمند بصیرت هستیم. امروز اگر می خواهیم که انقلاب اسلامی در مواجهه با چالشها سربلند بیرون بیاید و آرمانهای امام و شهدا محقق شوند باید واقع بینانه، آگاهانه، بصیرانه، صبور و پر استقامت در صحنه باشیم.
اگر ما در زمان امیرالمومنین بودیم آیا با دیدن نابسامانیها در مقابل حضرتش می ایستادیم و یا مایوس صحنه را رها می کردیم و یا با خصوصیات فوق در صحنه می بودیم و سهم خود را در تحقق آرمانها ادا می کردیم؟