حجاب گوهری گرانبهاست که اثرات عجیبی بر شخصیت و سرنوشت انسان میگذارد. حجاب یک ارزش است، ارزشی که فطرت و طبیعت آدمی ـ چه مرد و چه زن ـ آن را میپذیرد، ارزشی که خود مقدمهای برای دستیابی به ارزشهای عالیتر است، ارزشی که این روزها در جامعه اسلامی با توجه به نگاههای متفاوتی که نسبت به حجاب وجود دارد، نیاز به احیای مجدد دارد، چراکه دشمنان به صورتهای مختلف درصدد ایجاد بیمیلی نسبت به حجاب در جوامع اسلامی هستند که تا حدودی نیز موفق هم بودند.
میل انسان به پاکی و طهارت در گذشته، حال و آینده امری فطری است، در همین راستا وقتی عامل گرایش غربیها به اسلام را مورد بررسی قرار میدهیم، متوجه میشویم که یکی از دلایل و دغدغههای اصلی آنان برای اسلام آوردن، مربوط به «حجاب» است، در واقع آنان با بهرهمندی از حجاب متوجه تفاوتی چشمگیر در خودشان میشوند و این حس در آنان شکل میگیرد که در گذشته چقدر از یک سری نعمات محروم بودند، اما اکنون این محرومیت دارد از آنان دور میشود، به گونهای که دیگر خودشان نیستند و برای اولین بار میتوانند آرامش حقیقی را تجربه کنند. آنان پیش از روی آوردن به حجاب وقتی در خیابانهای غرب راه میرفتند، صدای تق تق کفشهای پاشنهبلندشان نگاههای شکارچیان را جلب میکرد، اما دیگر با بهره از این حصار الهی احساس آزادی حقیقی میکنند، این در حالی است که اعتقاد به آزادی در غرب به گونۀ دیگری مطرح میشود.
وقتی به قرآن رجوع میکنیم، به 13 آیۀ محوری دربارۀ مسألۀ حجاب و 18 آیۀ دیگر که به نوعی اهمیت حجاب را مطرح میکند، مواجه میشویم. خدا در آیاتی از قرآن هدف از حجاب را طهارت، تزکیه و رسیدن به فلاح میداند، به عنوان مثال، «و چون از زنان [پیامبر] چیزی خواستید از پشت پرده از آنان بخواهید؛ این برای دلهای شما و دلهای آنان پاکیزهتر است (احزاب 53)»، یا «ای پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: «پوششهای خود را بر خود فروتر گیرند، این برای این است که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند (احزاب 59)». این دو آیه در کنار بسیاری از آیات دیگر بیانگر این است که خداوند در پی رعایت حجاب ثمراتی قرار داده است که از جملۀ آنها عبارتاند از: تزکیه، فلاح، رحمت، مغفرت، تقوا، عدم حرکت به سوی تبرّج جاهلی، حیا و آرامش روحى، استحکام پیوند خانواده، حفظ شخصیّت و ... .
حجاب، دو بعد فکری و پوششی را شامل میشود، اما به نظر آیاتی که مرتبط با حجاب است، بیش از اینکه به پوشش ظاهری اشاره داشته باشد، به بحث فکری اشاره دارد.
* حجاب، شگردی الهی برای رشد و ارتقای انسانها
پوشش در مسألۀ حجاب چیزی است که نسبت به آن در جامعه حساسیت زیادی وجود دارد، به عنوان مثال، اگر خانمی چادری باشد به معنای این است که از حجابی کامل برخوردار است، در حالی که همانطور که گفته شد، موضوع حجاب در قرآن بیشتر جنبۀ فکری دارد و بر این اساس میتوان گفت:
زنی محجبهتر است که فکر، روح و روانش را حفاظت بیشتری کند و از سوی دیگر، مردی مقید به حجاب است که بیشتر به صیانت نگاه و فکرش توجه کند، بنابراین «پوشش کامل» تنها ملاک حجاب نیست، بلکه پوشیدگی باید با عناصر فکری، صفاتی و درونی همراه باشد. ضمن اینکه نباید از این نکته هم غافل شد که خداوند حجاب را توأم با «نماز» که معراج مؤمن است، مطرح میکند.
امروزه بسیاری از خانمها در فیلمها و برنامههای تلویزیونی با پوششی مناسب حاضر میشوند، اما در نوع رفتار با مردان نامحرم آنطور که باید و شاید و انتظار میرود، رفتار نمیکنند و به تعبیری رفتاری ناسالم از خود بروز میدهند. اینکه مرد و زن نامحرم خیلی راحت در خلوت کنار هم قرار میگیرند، اینکه خیلی راحت به شوخی با هم میپردازند، اینکه حد و حدودها را در نوع حرف زدن رعایت نمیکنند، چیزی نیست که مورد رضای خداوند باشد، این همان جنبه فکری حجاب است که در فوق به آن اشاره شد.
* بهترین الگو برای فرهنگسازی حجاب
یکی از مسائلی که دربارۀ حجاب در جامعه مطرح است، نحوه دعوت به حجاب است. امروزه رفتاری که برای دعوت به حجاب از سوی مسئولان و نهادها صورت میگیرد، به نظر رفتار صحیحی نیست و حتی میتواند آثار مخربتری را نیز در پی داشته باشد. در همین راستا وقتی آیات مربوط به حجاب را بررسی میکنیم، در می یابیم که رفتار خدا در دعوت به سوی حجاب بسیار متفاوت از رفتاری است که این روزها در جامعه میبینیم. چقدر خدا زیبا در قرآن در موضوعات مختلف برای ما راهکار ارائه کرده است، اما به راستی تاکنون چقدر به این آیات توجه داشتهایم؟
رفتار خدا به گونهای است که انسان ناخودآگاه به حجاب کشیده میشود و این همان عالیترین الگو برای فرهنگسازی حجاب در جامعه است. خب وقتی خدا این الگو را در دسترس ما قرار داده است، چرا متصدیان امر برای فرهنگسازی حجاب از آن الگوگیری نمیکنند؟ آیا الگو و روشی بهتر از الگوی الهی درنظر داریم؟
حجاب این روزها با التهابهای مختلفی همراه است، در حالی که نباید در جامعه اسلامی چنین مسألهای وجود داشته باشد. حجاب یکی از معیارهای ارزشگذاری انسانهاست و باید قدر آن را دانست. انگار خدا حجاب را بهانهای قرار داده تا بندگانش را در برابر خطرات و ناجوریهای شیطان و ایادی او در دنیا در حفاظ و حصاری الهی قرار دهد و به این بهانه رحمت و فضلش را بر آنان جاری کند، لذا شایسته است قدر این نعمت الهی را بدانیم و آن را یک اجبار از سوی خدا تلقی نکنیم.