سعد بن عبداللَّه قمی میگوید: پس از آن که در مناظره با برخی از ناصبیها دچار مشکل شدم، حدود چهل پرسش را نوشته و به منظور گرفتن پاسخ آنها نزد «احمد بن اسحاق» که از عالِمان مشهور شهر بود رفتم، اما گفته شد که او جهت ملاقات با امام حسن عسکری (ع) به سامرا سفر کرده است.
بههمین منظور من نیز برای دیدار با وی به راه افتادم تا این که در مسیر به او رسیدم. لذا در ادامه با هم به محضر امام حسن عسکری (ع) مشرّف شدیم.
در حضور حضرت بودیم که احمد بن اسحاق کیسهای از وجوهات را به ایشان تقدیم کرد.
امام حسن عسکری (ع) فرمود: تحویل پسرم مهدی بده.
امام زمان - عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف - که کودکی روی زانوی پدر بود، یک به یک اسامی افرادی را که در ارائه وجوهات شریک بودند را فرموده و در ادامه وجوه حرام و
حلال را جدا کردند.
امّا احمد بن اسحاق وجه فرستاده شده مختصری را که پیرزنی به وی داده بود، فراموش کرده و آن را در محلّ اقامت جا گذاشته بود؛ در همین لحظه بود که حضرت مهدی (عج) این موضوع را به وی متذکر شد.
در این فاصله که ابن اسحاق جهت آوردن آن بسته رفته بود، امام حسن عسکری (ع) فرمودند: ای سعد! چه شد که به حضور ما آمدی؟
عرض کردم: احمد بن اسحاق تشویقم کرد که همراه وی به زیارتِ شما بیایم.
آن حضرت فرمودند: پس آن سوالاتی را که میخواستی بپرسی چه شد؟
عرض کردم: آری! هنوز هم به دنبال جواب سوالات هستم.
حضرت با اشاره به حضرت مهدی (عج) فرمودند: از پسرم بپرس.
سعد بن عبداللَّه قمی میگوید: سؤالات زیادی پرسیدم. یکی از آنها این بود که عرض کردم: یابن رسول اللَّه! از تفسیر آیه «کهیعص» برایم بفرمایید!
حضرت فرمودند: این حروف از خبرهای غیبی هستند که خداوند آنها را به اطّلاع بندهاش، حضرت زکریا (ع) رسانده و سپس داستان آن را برای حضرت محمد (ص) نقل کرده است. موضوع تفسیر آیه مذکور این گونه بوده است که حضرت زکریّا از خداوند درخواست کرد تا اسامی پنج تن را به وی بیاموزد.
جبرئیل نازل شد و اسامی پنج تن را برایش نام برد و بیان داشت: این اسامی عبارتند از؛ حضرت محمّد (ص)، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن و امام حسین (علیهما السلام).
حضرت زکریا با شنیدن این نامها، غم و غصّهاش برطرف شده و اندوهش به خوشی تبدیل میشد، امّا وقتی به نام مبارک امام حسین(ع) میرسید، اشک در چشمانش حلقه زده و نفسهایش بهشماره میافتاد.
بههمین علت روزی عرض کرد: پروردگارا! مرا چه میشود که وقتی نام چهار نفر اوّل از پنج تن را میبرم، با اسامی آنان آرامش خاطر پیدا میکنم و اندوهم برطرف میشود، امّا وقتی نام امام حسین (ع) را بر زبان جاری میکنم، اشکم جاری شده و ناله از جگرم بلند میشود؟
خداوند داستان حضرت سیدالشهداء (ع) را برای زکریّا نقل کرده و فرمود: تفسیر «کهیعص» این است؛ پس «کاف» علامت اختصاری نام کربلاست، «هاء» علامت شهادت خاندان امام حسین(ع)، «یاء» علامت نام یزید بوده که همان کسی است که این ستم را بر امام حسین(ع) روا داشته، «عین» علامت عطش و تشنگی امام (ع) در روز عاشورا است و «صاد» علامت صبر و بردباری سیدالشهداء(ع) در مواجهه با این مصائب است.
منبع: از غروب عاشورای حسینی (ع) تا طلوع ظهور مهدی (عج) - حسین احمدی قمی